فلورا سام، سابقه نویسندگی، کارگردانی و بازیگری در آثاری همچون شبهای روشن، ناز و نیاز، تا رهایی، توطئه فامیلی و راز پنهان را دارد. او فیلمنامه سریال تلویزیونی «بیقرار» را نوشته و کارگردانی کرده است. این سریال که از شبکه یک پخش شد، داستان مادر جوانی است که بعد از زایمان و مرخص شدن از بیمارستان به دلیل قاچاق مواد مخدر به زندان میافتد. او بعد از آزادشدن متوجه میشود همسرش بچه را به خانواده یک پزشک داده است. به همین دلیل وارد ماجراهای مختلف میشود. با سام درباره این سریال به گفتوگو نشستیم.
شما در سریال تلویزیونی «بیقرار» دست روی موضوع آشنای دو مادر و یک فرزند گذاشتید که نمونههای داخلی و خارجی در این باره فراوان است، اما تلاش کردید از زاویه دیگری به این ماجرا نگاه کنید. چطور سراغ چنین قصهای رفتید؟
برای بازی و نگارش سریال «شبهای روشن» به ملاقات خانمی به نام رمضانزاده رفتم که تعدادی از بچههای بیسرپرست را در خانهای با نام فرشتگان نگهداری میکرد که به شکل هیات امنایی اداره میشد. او خاطرات زیادی از مادران این بچهها داشت. تعدادی از مادران این کودکان در زندان به سر میبردند و بعضی از بچهها بیسرپرست بودند. در مجموع، هر کدام از آنها داستان زندگی خاصی داشتند. قصه بیقرار از اینجا آغاز شد و من تصمیم گرفتم با این موضوع سریالی را بنویسم. به همین دلیل با خانم رمضانزاده تماس گرفتم و از او خواستم چند قصه از زندگی مادران این بچهها برایم تعریف کند و او سه داستان تعریف کرد. میتوانم بگویم قصه سریال تلویزیونی بیقرار ترکیب چند قصهای است که خانم رمضانزاده برایم تعریف کرد.
گرچه داستان سریال تلویزیونی بیقرار آشناست، اما من سعی کردم در پرداخت قصه به گونهای عمل کنم که متفاوت از قصههایی باشد که به این شکل کار شده است. تلاش کردم تصویر خوبی از مادری نشان دهم که سالها در زندان بوده و حالا دنبال فرزندش است و از سوی دیگر مادری را به تصویر بکشم که سرپرستی دختری را به عهده گرفته است. دلم میخواست به نقش مادر به شکلی درست تاکید کنم تا مخاطب حق را به هر دوی این مادران بدهد. به همین دلیل وقتی بچه به هر کدام از این مادران میرسد، مخاطب ناخودآگاه دلش به حال کسی که از حق مادریاش میگذرد، میسوزد. در کنار این موضوع، دیگر مسائل اجتماعی را هم مطرح کردم؛ مثل خانواده رعنا که فقیر هستند و رعنا در دوران بلوغ از اینکه بگوید پدرش کفاش است، خجالت میکشد یا فرار رعنا از خانه و... .
با توجه به اینکه تعداد قسمتهای سریال تلویزیونی بیقرار کم بود، به همین دلیل به این موضوعات خیلی گذرا پرداختم. وقتی رعنا به خانه پدری برمیگردد، خطاب به پدرش میگوید تو همیشه حرفهایت درست است، اما تلخ میگویی... با این دیالوگ تلنگری هم به خانوادهها زدم که چرا گاهی حرفهایشان را به جای اینکه با لحن شیرین به فرزندشان بگویند تا مبادا درگیر اشتباه شوند با تشر و بداخلاقی میگویند و همین مساله به دوری فرزندان از خانواده و روآوردن به اشتباهات منجر میشود.
در مجموع تلاش کردم با ساخت این سریال به احساسات مادران نزدیک شوم. رعنا حالا در مقام مادر به دنبال فرزند گمشدهاش است و روزی مادرش هم چشم انتظار او بود و او را گم کرده بود. تلاش کردم به این حسهای چندگانه بپردازم.
فکر نمیکنید بهتر بود به گذشته رعنا بیشتر توجه میکردید، چون موضوع دختر فراری جذابیت بیشتری دارد، اما خیلی گذرا به گذشته رعنا اشاره کردید؟
اول اینکه قصه سریال بیقرار در ده قسمت بود. سفارشدهنده این سریال محمدعلی تفکر بود که بخشی از بودجه تولید سریال را تامین کرد، اما حتی یک ریال آن هم از تلویزیون نگرفت. او تاکید داشت این هزینه را صرف یک نذر فرهنگی کرده. در واقع وی بخشی از پولش را هر سال در زمینه فرهنگ هزینه میکند و این بار برای ساخت یک سریال استفاده کرد.
من هم با شما موافقم که داستان دختر فراری جذاب است، اما نمیتوان این موضوع را در تلویزیون خیلی باز کرد، چون حساسیت زیادی را در پی خواهد داشت، حتی من سعی کردم دیالوگهایی بنویسم که حساسیتبرانگیز نباشد و به قول معروف خیلی مودبانه به این موضوع بپردازم. متاسفانه در تلویزیون نمیتوان به چنین موضوعی خیلی نزدیک شد، به همین دلیل ما هم خیلی گذرا به این موضوع اشاره کردیم.
ولی سالها پیش کمال تبریزی سریال دوران سرکشی را با موضوع دختران فراری ساخت. در حال حاضر این حساسیت به اندازه گذشته نیست؟
چون شبکه یک سراسری است، نمیتوان به هر موضوعی پرداخت. اتفاقا برخلاف اینکه فکر میکنید حساسیتها نسبت به گذشته کم شده، اینطور نیست و حساسیتها زیاد است. به همین دلیل ما نمیتوانستیم به موضوع دختر فراری خیلی شفاف بپردازیم. سریال تلویزیونی ساعت شنی هم به موضوعات متعددی پرداخته بود، اما در نهایت درگیر ممیزی شد. من تلاش کردم در ده قسمت به موضوعات، آن طور که قصه ایجاب میکند، نزدیک شوم.
اشاره کردید قبل از نگارش سریال تلویزیونی بیقرار قصه زندگی چند زن را شنیده بودید. تا چه میزان قصه این سریال برگرفته از اتفاقات واقعی است؟
سعی کردم قصه بیقرار ترکیبی از چند قصه واقعی باشد. خانم رمضانزاده از قصه زنی برای من گفت که حبس ابد برایش بریده بودند و از فرزندش بیخبر بود. او خیلی دوست داشت فرزندش را ببیند. تا اینکه خانم رمضانزاده با کمک سازمان بهزیستی و... موفق شدند فرزندش را در یکی از روستاها پیدا کنند. زندگی دخترهایی که خانم رمضانزاده نگهداری میکند، خیلی غمانگیز است. من هم تلاش کردم با شنیدن زندگی واقعی این بچهها و استفاده از تخیل، فیلمنامه بیقرار را بنویسم.
در این سریال از بازیگرانی مثل علی قربانزاده و کمند امیرسلیمانی استفاده کردید که در سالهای اخیر در عرصه بازیگری خیلی حضور نداشتند. چطور به انتخاب آنها رسیدید؟
اتفاقا این دو دوست عزیز در آخرین روزهای قبل از تصویربرداری به گروه ملحق شدند. احساس کردم علی قربانزاده برای نقش علی خیلی مناسب است، چون چهرهاش به یک پسر مهربان، خانوادهدوست و وکیل میخورد. از سوی دیگر، سالها پیش با آقای اوجی در سریال شبی از شبها کار کرده بود. وقتی با ایشان تماس گرفتیم، پذیرفت و به گروه ملحق شد. با کمند امیرسلیمانی هم یک تلهفیلم کار کرده بودم. او هم ایفای نقش افسانه را پذیرفت.
خوشبختانه برای سریال تلویزیونی بیقرار بازیگران خوبی انتخاب کردیم و ترکیب متفاوتی شد. من قبل از سریال بیقرار با محمد صادقی همکاری نکرده بودم و او در سالهای اخیر بیشتر نقشهای تاریخی و... بازی کرده و نقش پزشک را بازی نکرده بود. وقتی فیلمنامه را برایش فرستادیم و خواند، خیلی خوشش آمد و به دفتر ما مراجعه کرد و گفت چون تا به حال با شما کار نکرده بودم، میخواستم با نوع کار شما آشنا شوم. وقتی با هم صحبت کردیم به توافق لازم رسیدیم و بازی در این سریال را پذیرفت. بازیگران این سریال را با حساسیت خاصی انتخاب کردم و تلاش داشتم کسانی را انتخاب کنم که برای نقششان مناسب باشند. البته قضاوت نهایی بر عهده مردم است.
فاطمه عودباشی / گروه رادیو و تلویزیون
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
وخسته نباشید.بابت اطلاعات بروزتان
خواهشمندم شماره یاایمیلی ازخانم سام برایمان ایمیل فرماییدجهت مشاوره وطرح فیلم می خواستم باایشان دراارتباط باشم
متشكرم