قصه تکراری مجموعه قهر و آشتی برای جلب رضایت مخاطب به موقعیتهای جذاب و شخصیتهای پرداخت شده نیاز دارد یا به عبارتی اگر حرف تازهای ندارد، دستکم باید حرفش را به شیوهای تازه و نو بزند، اما این سریال در هر دو مورد از طراوت و تازگی بینصیب است. فیلمنامه مجموعه قهر و آشتی ـ که گروهی از نویسندگان آن را نوشتهاند ـ داستان قهر و آشتیهایی را به نمایش میگذرد که همه ما بارها و بارها نمونهاش را دیده یا تجربه کردهایم با این تفاوت که در دنیای واقعی آدمها ناگهان موفق به تغییر یک رویه چندین و چند ساله نمیشوند و نمیتوانند بسرعت و براحتی مشکلات را حل کنند تا در نهایت صلح و صفا برقرار شود.
یک سریال واقعگرایانه که قصد دارد روند جاری زندگی را به شیوه دراماتیک به تصویر بکشد، قبل از هر چیز باید بتواند بین قصهگویی و واقعگرایی توازن برقرار کند یا به عبارتی در عین وفاداری به اصول قصهگویی و ایجاد درام، شعور و باور مخاطب را زیر سوال نبرد. در سریال قهر و آشتی بجز بخش اول که زندگی الهام و اشکان را به نمایش میگذاشت، بقیه داستانکها به طرز سادهانگارانهای به خیر و خوشی ختم شدند. قهر و آشتی اگرچه به بازسازی واقعیت در جزئیاتی مانند آشپزی، استفاده از اینترنت و فناوریهای ارتباطی، بسیار توجه داشته و برخلاف بسیاری سریالهای دیگر از این جنبه به واقعگرایی اهمیت داده، اما از ایجاد واقعگرایی در روند قصه و موقعیتها ناموفق عمل کرده است.
موقعیتهایی که در فیلمنامه سریال قهر و آشتی طراحی شده، بسیار ساده و پیش پا افتاده هستند؛ زن و شوهری که سالها از احساس هم بیخبر بودهاند و تصمیم به جدایی دارند، ناگهان به درک متقابل میرسند و تصمیم میگیرند باهم زندگی کنند یا مردی که سالها دیگران را به خانوادهاش ترجیح داده با قهر کردن همسرش و کسب تجربههایی ساده و پیش پا افتاده از نبودن یک کدبانو در خانه به خود میآید یا در پیچیدهترین و متفاوتترین موقعیت این سریال، داستان زن و مردی را میبینیم که سالها پیش قرار بوده باهم ازدواج کنند و دوباره در شرایطی که هر دو مجرد هستند سر راه هم قرار میگیرند اما مرد مبتلا به سرطان است.
در هیچ کدام از موارد ذکر شده، تماشاگر با یک گره داستانی محکم و اساسی روبهرو نیست که برای باز شدن این گره و چگونگی باز شدن آن انتظار بکشد و حتی در کلیت اثر با نوعی از هم گسیختگی روبهروست، چراکه هر فصل از این سریال به زندگی یک خانواده میپردازد، بدون اینکه رابط یا زمینه پیوند محکمی بین قصهها یا شخصیتهای قسمتهای مختلف سریال وجود داشته باشد. با این حال به نظر میرسد بیشترین گسست در این سریال ناشی از چینش اپیزودهای آن باشد. قهر و آشتی با اپیزود عشق سالهای دور شروع شد که تعداد قسمتهای آن، پایانبندی باز و همخوانی محتوای این اپیزود با تیتراژ سریال، توقع ادامه آن را برای مخاطب ایجاد میکرد.
البته در میان اپیزودهای این سریال، اپیزود اول با عنوان عشق سالهای دور، هم موقعیتی تازهتر در مقایسه با دیگر اپیزودها را به تصویر کشید، هم شخصیتپردازی به نسبت متنوعتری داشت و هم ماجراهایش را با ریتم مناسبتری روایت کرد. ضعفهای فیلمنامهای تنها بخشی از مشکلات سریال قهر و آشتی را شکل داده است، بجز موارد ذکر شده، این سریال از دکوپاژ (نمابندی) و میزانسنهای بیهدف کارگردان نیز لطمه خورده است. این سریال به واسطه انبوهی از تصاویر ناکارآمد که نه در خدمت پیشرفت قصه هستند و نه تاثیر مثبتی بر فضای حسی اثر میگذارند، از ریتم افتاده و به خاطر نوع نمابندی، شیوه روایت و محتوای هر اپیزود بشدت مخاطب را به یاد سریالهای سیمای خانواده در دهه 60 میاندازد.
به طور خلاصه میتوان گفت سریال قهر و آشتی که سه سال بعد از تولید، از شبکه یک به نمایش در آمده، نزدیک به سه دهه از زمان خود عقبتر است و اگر به نشانههایی مانند اینترنت در این سریال اشاره نمیشد، کشف زمان تولیدش بسیار دشوار بود، چراکه در این سالها حتی لحن سریالهایی که به طور مشخص برای شعار دادن و با کارکرد کاملا تبلیغاتی در جهت ترویج آموزههای انسانی ساخته میشوند، تغییر کرده و از مستقیمگویی و ارائه سهل و ساده مفاهیم در آنها خبری نیست اما قهر و آشتی همچنان به شیوههای منسوخ دهههای پیش قصد دارد پیام عشق و دوستی و صلح و صفا به مخاطب بدهد.
آذر مهاجر / گروه رادیو و تلویزیون
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد