سال 91 با داغ این دخترها تمام شد، اما بجز زخمهای عمیقی که بر بدن آنها افتاد بقیه چیزها تقریبا خوب بود، منظورمان حمایتهای زبانی و عملی دولت است و خدمات درمانی. سال 92 هم با همین شرایط آغاز شد و به میانه رسید و تمام شد چون دختران شینآباد هنوز در مرکز توجه بودند و خیلیها سفت و سخت پای درمان و آینده آنها ایستادند. اما گذشت روزگار برای آنها سردی آورد و دختران شینآباد شدند خاطرهای مربوط به گذشته که هنوز در حال نفس میکشند.
رسانهها، اما پا به پای این دختران آمدند و دیدند و شنیدند که حمایتهای دولتی از آنها کمرنگ شده و خدمات درمانی تقریبا آب رفته. به گواه خانوادههای دختران شینآباد دیگر خبری از عزت و احترام به این بچهها نیست، یکی از دخترها را که این اواخر جراحی تازهای انجام داده در همان حال نیمه بیهوشی از بیمارستان مرخص کرده و گفتهاند بروید تا جا برای دیگران خالی شود، بقیه هم شاهد رفتارهای سردی از کادر درمانی بودهاند که در بحبوحه حادثه مدرسه شینآباد سابقه نداشت.
سال 93 سال خوبی برای این بچهها نبود، در این سال دل خانوادههای آنها به درد آمد، با آنها بیمهری شد، مستمریشان برقرار نشد، پرداخت هزینههای ایاب و ذهاب مدام خانوادهها بین پیرانشهر و تهران نیز یک بار دیگر فراموش شد، حتی خانوادهها گفتند کلاس درس خصوصی که برای آنها در مدرسه انقلاب پیرانشهر برپا شده بود جمع شد و این همه اتفاق فقط در عرض دو سال افتاد؛ چقدر حافظه ما آدمها ضعیف است و قول و قرارها را زود فراموش میکنیم.
در روزهایی که آتشسوزی مدرسه دخترانه شمال غرب کشور داغ بود وزیر سابق آموزش و پرورش به دختران حادثهدیده قول استخدام در وزارتخانه را داد که میشد حدس زد قولی نهچندان قرص و محکم است، حالا هم دیگر حرفی از این استخدام در میان نیست، همه غائلههای مربوط به آتشسوزی و کمکاریها هم تمام شده، اما چیزی که فراموش نمیشود به کام نبودن سال 93 برای دختران حادثهدیده پیرانشهر است.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد