هرگاه زلزلهای در ایران و جهان رخ میدهد، بحث روشهای مقابله و کاهش ریسکپذیری در مواجهه با سوانح مطرح میشود و پرونده قدیمی انتقال پایتخت روی میز قرار میگیرد؛ اما همین که چند صباحی گذشت و آبها از آسیاب افتاد، ماجرا به فراموشی سپرده میشود.
پهنه سرزمینی ما در یکی از مناطق زلزلهخیز جهان واقع شده و توجه به این بحث در تمام برنامهریزیهای مربوط به ساخت و ساز، شهرسازی، جانمایی صنایع در تمام سطوح باید به طور جدی مد نظر قرار گرفته شود.
سالهاست وقوع زلزله در تهران به عنوان واقعیتی که دیر و زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد، مطرح شده است. از همین رو در سالهای اخیر مقررات ویژه ساخت و ساز تصویب و تسهیلاتی برای نوسازی بافتهای فرسوده در نظر گرفته شده است.
طرح کلان کاهش جمعیت و انتقال پایتخت نیز بهعنوان بخشی از راهکارهای مقابله با این پدیده در جهت کاهش خسارات و تلفات در میانمدت و بلندمدت در دستور کار قرار گرفته است. مسلما در بحث مدیریت بحران، متناسب با زیرساختهای کشور و وضع کنونی فرهنگی در مقابله با بلایای طبیعی ایدهآلگرایی بیمعناست.
همه دیدهایم و شنیدهایم وقتی خبر یا شایعه کمبود کالایی در بازار مطرح میشود، جامعه چه واکنشی نشان میدهد. مسلما مدیریت بحران در جامعهای که برای روبهرو شدن با روزهای سخت و تأمین نیازهای اولیه در بحرانهای طبیعی، آموزشهای لازم را ندیده است، کار آسانی نیست.
شاید گذشت چند دهه و آموزش جمعیتی در سطح چند نسل در کل کشور باید انجام شود تا به مرور بدنه جامعه به این باور برسد که در زمان مواجهه با بلایای طبیعی، توجه به منافع گروهی برای رسیدن تکتک اعضا به خواستههای خود، بیشتر از توجه به منافع فردی میتواند آنها را به خواستههایشان نزدیک و امنیت جمع را به جای امنیت فرد تأمین کند.
25 سال از زلزله منجیل و رودبار میگذرد؛ ربعی از یک قرن، زمان کوتاهی برای اصلاح روند مدیریت بحران در کشور نیست. توجه داشته باشیم از زمان ثبت شرکت خصوصی به نام گوگل در ایالات متحده فقط حدود 17 سال میگذرد.
مسلما کارهای زیادی انجام شده و تلاشهای مسئولان قابل نادیده گرفتن نیست. البته شرایط کنونی کشور در مقابله با بلایا و امدادرسانی در مقایسه با کاری که در زمینلرزه منجیل و رودبار شد، قابل مقایسه نیست و پیشرفتهایی داشتهایم. اما فریب هم نباید بخوریم.
بسیاری از تحولات نهتنها ناشی از تحول در اقدامات و تغییر رویکرد ما بوده، بلکه از رشد دانش و فناوری بویژه در عرصه ارتباطات و اطلاع رسانی ناشی شده است. در واقع آنچه مورد نقد است این که آن سطح از شیب رو به پیشرفت در عرصه مدیریت بحران، چنان که انتظار مردم و کارشناسان بوده، دیده نمیشود.
مهمترین مشکل فعلی و راهکار آن
دکتر مهدی زارع، دانشیار پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله در گفتوگو با جامجم درباره مهمترین مشکل ما در مدیریت بحران زلزله میگوید: امروز میبینیم نگاه به موضوع از مدیریت بحران به مدیریت کاهش ریسک تغییر کرده است. منظور آن است به این موضوع باید به صورت یک بسته نگاه شود تا با دیدگاهی پیشگیرانه به آمادگی خود در مقابل سوانح مختلف بپردازیم. در نگاه جدید ـ که منطبق با آخرین دستاوردهای علمی بشر در سوانح مختلف در سه دهه اخیر است ـ حدود 75 درصد از تمرکز کارها و فعالیتها بر مواضع پیشگیرانه است و بقیه امکانات، فعالیتها و بودجهها بر مساله پاسخ (بعد از رخداد) متمرکز شده است.
وی در خصوص وضعیت دیگر کشورهای در حال توسعه در مقایسه با ایران افزود: در کشورهای در حال توسعه بیشتر فعالیتها و امکانات و بودجهها صرف بعد از رخداد سانحهای مانند زمینلرزه میشود. امروزه اگر یک ریال در پیشگیری هزینه کنید 10 ریال در پاسخ و بازسازی (بعد از رخداد) صرفهجویی کردهاید و حفظ منابع خواهید داشت.
زارع در خصوص راهکاری که باید برای در نظر گرفتن دیدگاه پیشگیرانه در نظر گرفته شود، گفت: راهکار آن است که نیروی متخصص و کارآمد برای هدایت این موضوع جذب و به نیروهای موجود در بخشهای مختلف علمی، تخصصی و اجرایی بها و اهمیت داده شود. نخبگان و سرآمدان این عرصهها اکنون در کشور پرورش مییابند و حاضر و آماده تحویل کشورهای پیشرفته میشوند؛ در حالی که به چنین نیروهایی در کشور بسیار نیاز داریم.
این محقق حوزه زلزلهشناسی ـ که اوایل اردیبهشت امسال از مناطق زلزلهزده در نپال بازدید کرده بود ـ در خصوص وضع کشور در حال توسعه نپال پس از بروز سانحه زلزله میگوید: در نپال دیدم با این که بسیاری از زیر ساختهای اولیه و مایحتاج حیاتی مانند آب آشامیدنی و برق موجود نیست یا ناقص است، ارتباط از طریق اینترنت با سرعت خوب ممکن است و تقریبا زمانی نبود که حتی در جادهها و دامنههای کوهستانهای هیمالیا ارتباط اینترنتی از طریق سیمکارت قطع شود. به طوری که به آسانی عکس و گزارش قابل بارگزاری روی صفحات شبکههای اجتماعی بود. چنین زیر ساخت ارتباطی برای کشورهای سانحه خیز و در حال توسعه بسیار حیاتی است که باید حتما در کشور ما توسعه یابد و از امکانات آن بخوبی پس از آموزش همگانی استفاده شود.
توجه به اصول آمایش سرزمین، توسعه حساب شده شهرها و مناطقی که با تجمع جمعیت در خود همراه است، از جمله مواردی است که کارشناسان برای کاستن از خطرات زلزله همواره بر آن تأکید میکنند.
زارع در این خصوص میگوید: مسئولان باید در راستای توسعه کشور ـ که بر پایه ریسک مطالعه شده باشد ـ عمل کنند. توسعه شهرهای ما در پهنههای خطرناک، مثلا در پایه دامنههای شمال تهران و شمال تبریز علاوه بر تجاوز به حریم منابع طبیعی، توسعه جمعیت در معرض ریسک زلزله و سایر سوانح طبیعی است. این روندی غلط است.
وی در خصوص خطر تمرکز بخش عمده جمعیت فعال کشور در پایتخت و مراکز استانها میگوید: باید از تمرکز بیاندازه در پایتخت و مراکز استانها اجتناب شود. امروزه حدود 40 تا 70 درصد از نیروی کار و فعالیت اقتصادی بسیاری از استانها مانند قزوین و گیلان در مرکز آنها تجمع یافته است. باید توجه کنیم این مراکز خود محل با ریسک بالای زلزله هستند. این روند توسعه مداوم به افزایش ریسک زمینلرزه در پهنههای مسکونی ایران میانجامد.
کدام مناطق تهران نسبت به زمینلرزه آسیبپذیرترند؟
پاسخ این پرسش دلهرهآور است، اما چیزی از حقیقت کم نمیکند. دکتر زارع در پاسخ میگوید: در تهران بعضی کارها در جهت برآورد آسیبپذیری فیزیکی انجام شده است که نشان میدهد آسیبپذیرترین مناطق در منتهی الیه شمال و جنوب تهران (بویژه نواحی جنوب شرقی تهران) قرار گرفتهاند. البته هیچ کدام از این برآوردها به بررسی آسیبپذیری اقتصادی و فرهنگی نپرداختهاند. به بیان دیگر، ما نقشه خطر زلزله تهران را به صورت نقشه پهنهبندی خطر زلزله داریم؛ ولی نقشه ریسک زلزله را که حاصل ضرب خطر در آسیبپذیری است هنوز نداریم.
دانشیار پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله در خصوص راهکارهایی که برای کاهش ریسک زلزله در تهران باید مد نظر برنامهریزان قرار گیرد، میگوید: بهسازی و مقاومسازی، بخشی از فرآیند کاهش ریسک است؛ ولی توجه کنیم این مقاومسازی معمولا در ساختمانهایی معقول است که از نظر اقتصادی توجیهپذیر باشند. از سوی دیگر با احداث بناها و شهرسازی آسیبپذیر جدید در مناطق خطرناک در جهت افزایش آسیبپذیری اقدام نکنیم. نمادی از این شهرسازی در جهت افزایش ریسک در منطقه 22 تهران با احداث مجتمع و برجهای متعدد در پهنههای نزدیک گسل فعال شمال تهران دیده میشود. وی در خصوص این که آیا لزومی برای تخلیه مناطق شهری که بیش از دیگر مناطق در معرض خطر زلزله هستند، تصریح کرد: تخلیه مناطق مختلف که در خطر بالا هستند حتما ممکن است؛ ولی توجه کنیم چنین کاری بسیار پرهزینه است و در بسیاری از موارد تبعات گوناگون اقتصادی و اجتماعی دارد.
اقدامات انجام شده تا چه حدی مؤثر است؟
در سالهای اخیر اقدامات متعددی از سوی نهادهای ذیربط در مدیریت بحران زلزله تهران انجام شده است.
دکتر زارع در گفتوگو با جامجم، ارزیابی خود از مجموعه این اقدامات را چنین تشریح میکند: در تهران در سالهای اخیر فعالیتهای گوناگونی برای کاهش ریسک زلزله انجام شده است. این فعالیتها، هم از نظر آموزش تخصصی و همگانی مفید و مهم بوده و هم از لحاظ اجرایی و تخصصی و توسعه زیرساخت جالب توجه است ولی باید به دو نکته توجه کرد: اول این که ابعاد مساله ریسک زلزله در تهران بسیار گسترده است و نسبت به این ابعاد، فعالیتهای انجام شده بسیار ناچیز است. دوم این که همزمان با این فعالیتها برای کاهش ریسک، توسعه شهری به منظور افزایش ریسک با شتاب زیادی صورت گرفته است. متاسفانه به دلیل جذابیت اقتصادی این نوع فعالیتها، سرعت ساخت و ساز در تهران بسیار بالاست.
وی افزود: تاسف بیشتر این است که اکنون و بر اساس اظهار نظر شهردار تهران در هفته دوم خرداد 94، سرعت رشد حاشیهنشینی در شهر تهران حدود سه برابر سرعت رشد تهران است. این موضوع موجب توسعه آسیبپذیری بویژه در حاشیه شهر تهران شده است. با این حال موضوعی که از نظر اینجانب بسیار مهم است و باید به آن توجه شود و البته همچنان جدی گرفته نمیشود، بحث انتقال پایتخت و تمرکززدایی از تهران است.
اکنون آسیبپذیرترین نقاط کشور کجاست؟
سوالی که اکنون در بسیاری از محافل عمومی مطرح میشود این است که آیا از نظر علمی میتوان پیشبینی کرد زلزله بعدی برای کدام یک از مناطق کشور رخ میدهد؟ دکتر زارع در پاسخ میگوید: آسیبپذیرترین نقاط کشور متاسفانه پر جمعیتترین نقاط کشور هم هستند. چهار نقطه اول پرجمعیت که همگی در معرض ریسک بالای زلزله هستند عبارتند از تهران، مشهد، تبریز و کرج. وی با تأکید بر لزوم انجام اقدامات عاجل در سطح کلان جامعه برای شهرهای پرجمعیت در معرض خطر زلزله تصریح کرد و توسعه در جهت کاهش ریسک زلزله را با لحاظ کردن ریسکهای چندگانه و تغییرات اقلیمی و همچنین تمرکززدایی از تهران و همه مراکز پرجمعیت کشور) که حدود 80درصد آنها در معرض ریسک بالای زلزله هستند (از مهمترین اقداماتی دانست که باید در دستور کار مسئولان و برنامهریزان شهری قرار گیرد.
در تهران سامانه هشدار پیشهنگام نداریم
زارع در پاسخ به این که آیا سامانه هشدار رخداد زمینلرزهها برای کاهش آسیبها و میزان خسارت در شبکه گازی شریانهای حیاتی تهران وجود دارد یا خیر تصریح کرد: واقعیت آن است که ما در تهران هنوز سامانه هشدار پیشهنگام نداریم. در صورتی که چنین شبکهای داشتیم میتوانستیم با هشدار پیشهنگام، سامانه گاز و سایر شریانهای حیاتی را هنگام رخداد زمینلرزه به حالت ایمن درآوریم.
وی در خصوص چگونگی کارکرد این سامانهها میگوید: این سامانهها در صورتی که کانون زمینلرزه در بیرون شهر قرار داشته باشد میتواند به صورت پیشهنگام برای کاهش ریسک خسارتهای بعدی کمک کند. در صورتی که کانون رخداد در داخل شهر قرار داشته باشد، چنین سامانههایی برای پاسخ سریع قابل کاربرد و استفاده است. سامانههای خودکار پاسخ سریع به مساله مدیریت کاهش ریسک و در صورت وقوع بحران میتواند در جهت مدیریت بحران کمک قابل توجهی کند. در تهران هنوز نقشههای ریسک بر پایه سناریوهای مختلف رخداد نداریم، بنابراین هنوز برآورد دقیق و معناداری از زمان واکنش و توسعه ریسکهای چندگانه (مثلا آتشسوزی (بعد از یک زمینلرزه مهم نداریم.
نتیجهگیری
وقتی دستاوردهای مجموعه مدیریت بحران در زلزلههای سالهای اخیر را بررسی میکنیم، نتیجه میگیریم برای مدیریت حادثه زمینلرزه در ابعاد بزرگ در تهران هنوز آمادگی کافی نداریم. مجموع دیدگاههای کارشناسان، ما را به این نتیجه میرساند در صورت وقوع زلزلهای شدید به قدرت بالاتر از 6 ریشتر در تهران، عمدهترین تلفات نه از خرابیهای ناشی از بناهای آسیبپذیر که در نتیجه امدادرسانی نامناسب ایجاد خواهد شد. این هشدار را باید جدی گرفت. باید فراتر از شعار به جمله کلیشهای «گذشته، چراغ راه آینده است» نگاه کرد.
کاظم کوکرم - گروه دانش
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد