راههای روبهرو شدن با مشکلات زندگی
برخی در پی آن هستند تا با نزدیکی به صاحب نفوذی که تمکن مالی یا اعتباری سیاسی برخوردار است، گره از مشکلات خود بگشایند. این افراد البته نسبت به تبعات چنین درخواستهایی نیز آگاهی دارند و میدانند میان صاحبان قدرت و مکنت کمتر کسانی یافت میشوند که بیمزد و مواجب، قدمی از قدم در جهت انجام و پیشبرد امور بردارند. در چنین شرایطی انتظار انجام کار و گرهگشایی بدون منت صورت نمیگیرد.
افرادی هم هستند که در چنین مواقعی یا به صاحبان نفوذ دسترسی ندارند یا این که وعدههای دیگرانی که به آنها امید داشتند، تحقق پیدا نکرده است. این عده در چنین شرایطی با ناامیدی گوشه عزلتی انتخاب میکنند و دست روی دست میگذارند و بر سرنوشت شوم خود لعن و نفرین میفرستند.
گروه سومی هم هستند که خداوند را صاحب قدرت واقعی میدانند که آسمان و زمین در ید قدرت اوست و هیچ کاری بی اراده او صورت نمیگیرد. افرادی که چنین اعتقاداتی دارند به لحاظ فکری مانند هم نمیاندیشند. برخی از این میان تصور میکنند اعتماد و توکل به خدا یعنی هیچ اقدامی برای رفع مشکلات سخت زندگی نکنیم و همه امور را به خدای بزرگ واگذار کنیم و امید داشته باشیم تنها در قالب معجزه و خرق عادت مسیر کارها به روالی درست برگردد. میان این افراد حتی کسانی هم هستند که در مواقع مریضی هم مراجعه به پزشک را دخالت در اراده خداوند میدانند و امید دارند صرفا با خواندن ذکر و صلوات مریضی از بدنشان رخت بربندد. به زبان مثل این افراد به کسانی میمانند که در یک دعوای حقوقی یا ملکی همه اختیار خود را به وکیلی سپردند و باقی امور را به امید کارگشایی او رها کردند و حتی از حضور در دادگاه هم برای پیگیری حقوق حقه خود نیز خودداری میکنند.
میان توکلکنندگان کسانی هم هستند که ضمن اعتماد به خالق یکتا، از هیچ اقدامی برای پیگیری و احقاق حق و رفع مشکلات زندگی باز نمینشینند و از هر وسیله مشروع برای رفع معضلات بهره میگیرند و در عین حال متوجه این نکته اساسی هستند که تنها خداست که سبب ساز اصلی است. چنین افرادی هیچ گاه ناامید نمیشوند و در عین حال به این نکته نیز توجه دارند که حتی وقتی برای انجام کاری از همه اختیارات و امکانات برخوردار بودند، دچار غرور و نخوت نشوند و تحقق هر امری را تنها در سایه مصلحت و اراده خداوند بدانند.
توکل در لغت به معنای واگذار کردن کار خویش به دیگری است. صاحبنظران در معنای اصطلاحی آن میگویند: توکل به خداوند یعنی واگذاری امور به حق و وکیل به معنای حفیظ، نگهدارنده و سرپرست است.
انسانی که بر خدا اعتماد دارد و او را ولی و وکیل خود قرار داده است از انبوه و حجم مشکلات نمیهراسد. در چنین مواقعی توکل یکی از شاخصههای ایمان است و کسی که توکل را برای خود به درستی معنی کرده است میداند خو گرفتن به چنین صفتی سبک زندگی او را دگرگون میکند و با داشتن چنین ویژگیای میتواند از آن به عنوان ابزاری برای حضور مقتدرانه در میدان مبارزه با مشکلات زندگی استفاده کند.
توکل راهی برای چیرگی بر مشکلات
انسان متوکل هیچ گاه دست از کار و تلاش بر نمیدارد، چون میداند گوشه انزوا اختیار کردن و هراس از درافتادن با حجم مشکلات از آموزههای قرآن نیست. چنین فردی با این که میداند عوامل طبیعی کفایت لازم را برای چیرگی بر معضلات ندارد بیآن که وحشتی به خود راه دهد تنها با تکیه بر الطاف خداوند و یاری خواستن از آن ذات پاک و قدرت لایزال حضرت حق در مقابل کوه مشکلات پایداری میکند و به تلاش و کوشش پیگیر خود ادامه میدهد تا در لطفی از مخزن الهی باز شود و معضلات مثل سیل روان شوند.
در محیط پیرامونی خود افرادی را میبینیم که از لیاقت و توانمندی کافی برخوردارند و در کنار این مساله نسبت به دیگران هم حس دلسوزی دارند. در مواجهه با چنین افرادی نگرانی و دغدغهای نداریم و حتی ممکن است برخی کارها را با امید به موفقیت انجام آن به چنین افرادی بسپاریم. این حسن اعتماد گرچه ممکن است تبعات و آثار مثبتی در زندگی روزمره ما داشته باشد، اما وقتی ایمان پیدا کردیم که خداوند بیش از هر کس دیگری به ما نزدیک است و از او دلسوزتر نسبت به خود پیدا نخواهیم کرد، به این اطمینان قلبی خواهیم رسید که همه امور زندگی و کارهای خود را به او بسپاریم و امید به الطاف بیکرانش داشته باشیم. این تنها امید و باوری است که خدشهای در آن نیست، چون وجودی که به او توکل کردیم نقص و کاستی در قدرت او راه ندارد و تنها اوست که خیر دوستان و افراد تحت سرپرستی اش را میخواهد. انسانی که به خدا توکل واقعی داشته باشد حتی اگر مسیر کارها به میل او هموار نشود باز هم ناامید از لطف الهی نیست و حل نشدن برخی مشکلات و معضلات را ناشی از مصالحی میداند که خدا برای او در نظر گرفته است. از دیگر نتایج چنین اعتمادی، رفع دلهره و اضطرابی است که گاهی سراسر زندگی ما را دربرگرفته است و رهایی از آن تنها در سایه توکل به حضرت حق میسر میشود.
انسان متوکل در مصیبتی که به او میرسد صبر میکند و باور دارد هیچ صاحب نفوذ و قدرتی آنقدر توان ندارد که به او نفعی یا ضرری برساند؛ بنابراین نه از تهدیدات و لطمات و سختیها زندگی هراسی به دل دارد و نه موفقیتهای زودگذر او را دچار غرور و خودپرستی میکند.
فتاح غلامی
جامجم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد