به گزارش جام جم آنلاین ، مهدی گلجان در رابطه با چگونگی هجوم بیگانه به امنیت فرهنگی کشور گفت: شناسایی ابعاد، روشها و ابزارهای تهدید فرهنگی علیه امنیت ملی و تقویت کارآمدی و هماهنگی دستگاههای ذیربط در زمینه امنیت فرهنگی بسیار مهم است و شاید بتوان از آن به عنوان رکن اساسی کار نام برد.
وی آنچه امنیت ملی یک کشور را تهدید میکند از دو حیث قابل بررسی دانست و اظهار داشت: امنیت ملی متناسب با فرهنگ و ساختار اجتماعی و اقتصاد کشوری که هنوز تن به پروژه جهانی سازی نداده و از خود در مقابل تهدیدها و نفوذها دفاعی ندارد یک بعد امنیت ملی است. بسیاری از کشورها را ببینید از زبان گرفته تا خط و پوشش و تعلیم و تربیت همه و همه را وادادهاند.
گلجان افزود: بعد دوم امنیت ملی بررسی این بحث در جوامعی است که خود در بستر جهانیسازی دیدهاند و هویت ملی خاصی ندارند که مورد هجوم قرار گیرد.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس عنوان کرد: مفهوم نخست آسیبپذیر است به دلیل اینکه هویت ملی در پروژه جهانی نمیتواند مقاومت کند و مجبور به عقبنشینی است، لذا تهدیدات فرهنگی در آن به صورت جدی مطرح میشود و اثرگذار است به حدی که نسلهای جدید اصلا در مورد آداب و سنن خود چیز نمیدانند ولی مفهوم دوم فینفسه خود یک روش مقابله با تهدید فرهنگی به حساب میآید، کافی است شما هویتهای ملی، دینی، عقیدتی خود را شناسایی و در حفظ آن کوشا باشید، بنابراین با توجه به ابعاد این مساله ابزارهای تهدید و تهاجم فرهنگی عقیم میمانند و کارایی لازم را از دست میدهند.
وی در رابطه با واکسینه کردن کشور در برابر تهاجم فرهنگی گفت: همانگونه که شما از نظر پزشکی و فیزیکی نیاز به واکسیناسیون دارید، جامعه نیز در مقابل تهدیدات فرهنگی بایستی واکسینه شود، واکسینه شدن فرهنگی به معنای اغنا و القای فرهنگی مناسب است به طوری که جامعه از یک حس خود اغنائی و عدم نیاز به غیر در فرهنگ برخوردار است و به آن فخر میفروشد و میبالد و در آن غرور ملی، فرهنگی و عقیدتی ایجاد میکند، غروری که تحت عنوان عزت و اقتدار ملی و فرهنگی از آن یاد میکنند.
گلجان ادامه داد: تهدید فرهنگی در زمینههای خالی و خلأها بروز میکند. خلأهای فرهنگی در امور مختلف دینی، سیاسی، ملی و تخریب هویتهای مربوط به آن زمینه را برای تهدید فرهنگ رقیب یا فرهنگ مهاجم به وجود میآورد. آنچه مشخصه بارز این مساله است شناخت روشها و ابزارهای تهدید است.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس، جنگ نرم را به عنوان مقولهای که دشمن برای تهدید فرهنگی روی آن حساب میکند، مطرح کرد و گفت: در آیه 194 سوره بقره آمده است که « وقتی دشمنان با شما وارد جنگ شدند شما هم با آنها مقابله بهمثل کنید مانند خودشان (یعنی نوعی مهندسی معکوس را پیشنهاد میکند، البته با حفظ اصول و مبانی اسلامی و شرعی)» یا در نامه 62 حضرت علی(ع) به مردم مصر در نهجالبلاغه آمده است که «آن کس که همواره با جنگ همراه است هرگز به خواب نمیرود و کسی که بخوابد دشمن او بیدار است».
به گفته وی، مفاهیمی چون غربزدگی، روشنفکران غربی، سکولار، لائیسم، جدایی دین از سیاست نتایج بهکارگیری روشهایی است که توسط فرهنگ رقیب جا افتادهاند.
گلجان در رابطه با راههای مقابله با تهاجم یا نفوذ با مهندسی فرهنگی اظهار داشت: ابزارهای مقابله با تهاجم فرهنگی (جنگ نرم) شامل صنایع فرهنگی یعنی سینما، کارتون انیمیشن، ماهواره، اسباببازیها، بازیهای رایانهای و موسیقی اصیل و سنتی و ابزارهای رسانهای یعنی مطبوعات، رادیو، تلویزیون، خبرگزاریها و آژانسهای خبری، اینترنت و فناوریهای نوین، پیامک و شبکههای اجتماعی است که یکی از مسائلی که میتواند ما را با این ابزار در مقابل تهاجم مقاوم کند تقویت و الحاق، وفاق و آرامش عمومی و ایجاد هماهنگی مستمر میان قوای سهگانه و مهار تنشهای سیاسی و تنظیم سیاستهای لازم از سوی شورای امنیت ملی برای الزام همه جریانات و گروهها به رعایت مصالح کشور است.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس عنوان کرد: در بحث اتحاد و وفاق و آرامش عمومی 4 موضوع باید تبیین شود، اینکه باید بدانیم دشمن مشترک کیست و چه میخواهد؟ منافع مشترک چیست و چه تعریفی دارد؟ زبان مشترک چیست و چه تعریفی دارد؟ این موضوع حول یک محور اصلی به نام عقیده و ایدئولوژی مشترک ملی، سیاسی و از همه مهمتر دینی شکل میگیرد، بنابراین داشتن محور اصلی و تقویت آن به عنوان عمود خیمه بسیار مؤثر است در تقویت سه ضلع دیگر که از آن به عنوان مثلث ثبات هم یاد میکنند.
وی اضافه کرد: در بحث مهار تنشهای سیاسی عمدتاً شما با مبحثی به نام کنترل اپوزیسیون مواجه میشوید که بخش عمدهای از آن برمیگردد به شناخت از افکار عمومی و استفاده از فضای عمومی و افکار عمومی. در این میان نقش شورای عالی امنیت ملی چیست و چگونه میتواند به وظیفه شرعی و عرفی و سازمانی خود عمل کند؟ آن هم به عنوان سیاستگذاران کلان؟
گلجان گفت: شورای عالی امنیت ملی قطعاً بدون توجه به مقولهای به نام افکار عمومی نمیتواند به نقش اصلی خود بپردازد. راههای رصد کردن افکار عمومی هم تنها مراکز رصد و نظرسنجی رسمی نیست. ما دماسنجهای اجتماعی متفاوتی داریم که در جای خود جوابهای مناسبی هم از این دماسنجهای اجتماعی دریافت کردیم. آنچه مهم است اعتمادسازی است، افزایش رضایتمندی عمومی و امید به آینده با ارتقا کارآمدی اجزا حکومت ممکن است.
وی ادامه داد: ارتباط میان دولت و حکومت با مردم بسیار مهم است و در این اعتمادسازی دولت نقش اول را برعهده دارد موضوعی که در فرمایشات اخیر مقام معظم رهبری هم بر آن تاکید شد. از میان سه گزینه ارتباط حلقهای، ارتباط ردیفی و ارتباط نقطهای به نظر میرسد حکومت میبایستی برای اعتمادسازی و افزایش رضایت فعلی از روش ارتباط نقطهای استفاده کند یعنی با توجه به شرایط حاکم بر فضای ارتباطات از موبایل گرفته تا فضای مجازی، روش باید روش نقطهای باشد.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس با بیان اینکه این اعتماد دائم باید رصد و تقویت شود، گفت: رصد باید دائمی باشد، صحنه مردمی جامعه را پوشش دهد نه تنها قشر نخبه، چالشهای جدی را زود فهم و پیشگیری کند و عدم خستگی در مورد مردم را مد نظر داشته باشد یعنی مردم نباید بگویند خسته شدیم.
گلجان گفت: در کنار مقوله افکار عمومی و همعرض آن مسالهای به نام وجدان عمومی هم وجود دارد که دولتها برای ارتقای کارآمدی خود دائماً باید خود را به این وجدان عمومی عرضه کنند، از بین بردن زمینه بحرانهای اجتماعی از قبیل محرومیت، تبعیض همیشه در دستور کار دولتها برای کنترل نظم و امنیت اجتماعی بوده است، اما آیا این مساله و موضوع به صورت جدی و با اهمیت خاص پیگیری میشود؟
وی افزود: دولت و حکومت در زمینه بحرانهای اجتماعی باید توجه جدی به مسائلی کند که به سرنوشت مردم بستگی دارد. آنچه مردم را در بحرانهای اجتماعی آسیبپذیر میکند و دولت را دچار عدم کنترل و مهار آن میگرداند بحت عدم توجه به مسائل جدی و سرنوشتساز مردم است. مثلاً دولت برای ترمیم برخی از شکستهای خود بدون تفکر به سراغ شعارها یا ایدئولوژیهای شکستخورده نزد افکار عمومی میرود، بنابراین نهتنها نتیجه نمیگیرد، بلکه برعکس میشود؛ یعنی شناخت گفتمان حاکم در هر عصر و دورهای از مهمترین وظایف دولت و حکومت برای از بین بردن بحرانهای اجتماعی است.
به گفته وی، بحران اجتماعی وقتی شکل میگیرد که مردم نسبت به ارزشهای اجتماعی بیاعتماد میشوند، آنها را مهم نمیشمارند، هنجارها تبدیل به ضدهنجار شده و برعکس ضدهنجارها تبدیل به هنجار میشود و به قول غربیها علمای جامعهشناسی در غرب مؤلفههای اجتماعی یک دوره در دوره دیگر تبدیل به ضدخودش میشوند. خوبها بد میشوند و بدها خوب میشوند. ارزشها ضدارزش میشوند و برعکس در اینجا میگویند بحران اجتماعی رخ داده است.
وی در رابطه با چگونگی مقابله همهجانبه با گروههای تجزیهطلب، ضدانقلاب، برانداز و مخل امنیت گفت: الزام دولت و نظام به مطالبه و ارائه شفاف اطلاعات بهترین راه شناسایی و مقابله با این جریانات هست. بهوجود آوردن واقعه مرکزی وقتی موجها میآیند بهترین فرصت برای دولتها است تا از آسیبهای احتمالی جلوگیری کنند. مثلاً ایجاد خبر مرکزی همیشه از وجود شایعهپراکنی جلوگیری میکند. شکلگیری یک نظام واحد مرکزی با ارائه اطلاعات شفاف و ایجاد احساس اعتماد عملاً پیوندی ناگسستنی پدید میآورد و شرایط را برای گروههای تجزیهطلب و ضدانقلاب بسیار سخت میکند. ایجاد واقعه مرکزی هم مثل خبر مرکزی کارش همین است یعنی جلوگیری از هم پاشیدگی و از هم گسیختگی و ایجاد اتحاد و محور برای گفتمانسازی و تقویت گفتمان حاکم و مسلط در برابر سایر گفتمانهای رقیب و غیرمسلط که میتوانند برای گفتمان مسلط حاکم تهدید به حساب آیند.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس اظهار داشت: به لحاظ تاریخی مساله تجزیهطلبی در ایران امری شناخته شده است و سابقه دارد با مراجعه به متون تاریخی و بررسی این متون میتوان به مقایسه آنها و شناخت نقاط ضعف و قوت آنها پرداخت و به نوعی از آنها درس گرفت و شبیهسازی کرد و فرمولهای مشترک را از آنها استخراج کرد. همچنین بررسی کودتاهای صورت گرفته در ایران از کودتای اسفند 1293 گرفته تا کودتای 25 و 28 مرداد در ایران و بعد از انقلاب هم از کودتای نوژه میتوان استفاده کرد و با شناسایی و بازشناسی مفاهیم آن بهرهبرداری لازم را انجام داد. معروف است که کودتا در جوامع با آگاهی کمتر و بدون آگاهی صورت میگیرد و اصلاحات و انقلاب در جوامع با آگاهی بیشتر و به تعبیری آگاهی مردم میتواند کودتا و انقلاب را معین کند یا اصلاحات را.
وی مراکز علمی، پژوهشی، فرهنگی و هنری و رسانههای همگانی را به عنوان یکی از ارکان مهم در مثلث جامعه ـ حکومت ـ رسانه برشمرد و گفت: تاثیر فراوان رسانهها به حدی است که براساس نظریه مارشال مک لوهان ـ امروزه پیام به اندازه رسانه و رسانه به اندازه پیام اهمیت دارد ـ یکی از راههای نفوذ بیگانه از همین مجاری مهم اطلاعاتی است که دشمن میتواند با نفوذ در آن مجاری و مداخل اطلاعاتی به تغییر یا انحراف یا انسداد اطلاعات بپردازد و شروع به جریانسازی مطابق نیاز خود کند.
به گفته گلجان، حراست و حفاظت دقیق این سازمانها و نهادها کاملا امری مهم و استراتژیک به حساب میآید و ضامن بقای حکومت است. مراکز علمی، پژوهشی، فرهنگی به علت اثرگذاریشان و نقش مهمی که برای ورود اطلاعات به جامعه دارند همیشه مورد توجه دشمن هستند و به دشن همواره در تلاش برای رسوخ و نفوذ در آنجا است، اکنون این اهمیت به دلایل متعدد از ابعاد مختلفی هم برخوردار است. از طرفی این مراکز قابلیت عملیات معکوس را دارند یعنی همانطور که میتوانند مورد سوءاستفاده قرار گیرند، همانگونه اگر بدرستی حفاظت شوند و به آنها توجه شود میتواند در خدمت جامعه و مردم و حکومت و نظام باشند و با ارائه اطلاعات کمی و کیفی مورد نیاز موانع پیشرفت را از سر راه برداشته یا به برداشته شدن آنها کمک کنند.
وی با اشاره به اصول حفظ امنیت گفت: حفظ، کنترل و تقویت عناصر هویت ملی مانند زبان، خط، آداب و رسوم، حفظ، کنترل و تقویت عناصر هویت دینی مانند مراسمها و فرایض، روضهها و اعیاد اسلامی، حفظ، کنترل و تقویت عناصر هویت سیاسی به مفهوم دشمنشناسی دیرینه و همیشه به دشمن فکر کردن و حفظ، کنترل و تقویت عناصر اقتصادی مانند تثبیت قیمتها، حل مشکلات بیکاری و کنترل نظام ارزی و حفظ، کنترل و تقویت عناصر نظامی برای دفاع از هر گونه حمله احتمالی دشمن (تقویت سیستم دفاعی) اصول پنجگانه حفظ امنیت ملی است.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس اظهار داشت: توجه به اوقات فراغت و پیشگیری و برخورد قاطع و به هنگام با جرائم سازمانیافته بسیار مورد اهمیت است.
وی افزود: ملاحظات امنیتی در طرحهای آمایش سرزمینی از دیگر مقولههایی است که امنیت نرم و اتحاد و انسجام فرهنگی در مقابل آن بسیار بااهمیت هستند. به نظر شما مراقبت و محافظت از اقوام و اقلیتهای قومی و عقیدتی و توجه کافی به آنها چقدر میتواند به اتحاد و انسجام در برابر دشمن خارجی و نفوذ بیگانه کمک کند.
وی اضافه کرد: همجانبه بودن کنترل به مفهوم توجه به ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی مساله است و تامین کامل از همین زوایا قابل تامل و دقتنظر است.
گلجان اظهار داشت: مفهوم مدرن مردمسالاری دینی به نوعی برگرفتهشده از تلفیق دو مفهوم دموکراسی و حضور اجتماعی مردم در دین اسلام است که از نظر پارهای از دانشمندان قابل جمع نیست و از دیدگاه برخی دیگر دموکراسی دینی یا همان مردمسالاری دینی قابل فهم و اجرا است. در هر حال گسترش دادن این مفهوم نیازمند بسترسازی لازم در توده مردم است که حضور و مشارکت خود را روشمند و سازمانیافته ببینند و از روشهای قدیمی حضور مانند تجمع و تظاهرات به سوی روشهای جدید یعنی رویکرد و تفاهم و تقابل کاربردی استفاده کنند. از شعارزدگی بپرهیزند.
وی افزود: امروز مراقبت و کنترل جریان معاند یا مخالف در اکثر نظامهای دنیا جزء لاینفک برنامههای حکومتی کشورهاست، سازمانهای اطلاعاتی دنیا بخش عمدهای از نیروها و توان خود را مصروف کنترل مخالفان یا همان اصطلاح معروف کنترل اپوزیسیون اعم از داخلی و خارجی میکند و از فعالیت آنها به نحو مقتضی جلوگیری میکند وجود جریانات مخالف اگرچه فینفسه خطرناک به نظر نمیرسد و طبیعی است ولی چنین نیست که همین مطلب فینفسه خطرناک نبودن به عنوان یک اصل پذیرفته شود بلکه بالعکس هرزمان این امکان وجود دارد که صرف وجود جریان مخالف به عنوان عامل باالفعل خطری جدی به صورت بالقوه تبدیل شود و هماهنگی و همپوشانی میان گروههای مخالف میتواند بر تشدید مخالفتها بیفزاید.
منبع: فارس
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد