به گزارش جام جم آنلاین و به نقل از گروه بینالملل باشگاه خبرنگاران جوان؛ روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز با انتشار مطلبی در پایگاه اینترنتی خود نوشت: «اقدامات محمدرضا [شاه معدوم ایران] برای سکولارسازی و تلاشهایش برای [بهاصطلاح] آزادی زنان سنتی و مذهبی این کشور، که بهمنظور تحقق رویای وی برای مدرنسازی ایران صورت گرفت، باعث قدرت گرفتن اقلیت زنان سکولار این کشور شد. همچنین، در نتیجه اقدامات محمدرضا شاه تا پیش از سال 1978 (1357) حدود یکسوم کل دانشجویان این کشور را زنان تشکیل میدادند.»
نگارنده گزارش سپس میافزاید: با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357، این روند متوقف شد؛ اما طولی نکشید که با رشد نرخ سوادآموزی در میان زنان این کشور، شمار دانشجویان زن دانشگاهها و سهم مشارکت زنان در فعالیتهای اجتماعی بهطور چشمگیری افزایش یافت. زنان ایرانی در طول تنها چند سال به آزادیهایی دست یافتند که هرگز در زمان سلطنت محمدرضا تجربه نکرده بودند.
در ادامه گزارش آمده است: علیرغم وجود این تجربه به عنوان شاهدی زنده، هنوز هم دیدگاه غالب درخصوص منطقه خاورمیانه این است که حکومتهای سکولار این منطقه آزادی بیشتری به زنان اعطا میکنند. «اندرو اسکات کوپر» با انتشار کتاب جدیدش «سقوط بهشت: پهلویها و آخرین روزهای شاهنشاهی ایران»، سعی در اصلاح این دیدگاه تکبُعدی رایج در غرب درخصوص شاه [معدوم] دارد. با این وجود، وی با عنوانی که برای کتابش انتخاب کرده است، خیلی زود دستش را رو میکند. کوپر تنها بر رویدادهایی که وی بهاصطلاح «بهشتی» میخواند تمرکز کرده و مسائلی از جمله تنفر شدید محمدرضا شاه نسبت به اعتراضات -ولو مسالمتآمیز- به سیاستهای رژیم پهلوی و همچنین رنجش وی از آمریکاییها بدلیل حوادث سال 1953 میلادی (1332 هجری شمسی) را نادیده میگیرد. در حالی که این عوامل منجر به پیروزی انقلاب اسلامی ایران شد.
نگارنده گزارش سپس میافزاید: بزرگترین مشکل کوپر انعطافناپذیری و دشمنیش با دین [مبین] اسلام است. وی نیز مانند دیگر نویسندگان سکولار به نقش دین در پیروزی انقلاب اسلامی آنطور که باید نپرداخته است. کوپر تلاش میکند خوانندگانش را متقاعد کند تصویری که پیش از این در ذهنشان از محمدرضا شاه به عنوان پادشاهی مستبد و سرکوبگر ساختهاند، تغییر دهند و وی را آنطور که این نویسنده معرفی میکند، تجسم کنند.