درباره رسیدن به استقلال سیاسی و اقتصادی در دوره پس از انقلاب با دکتر حسن سبحانی، اقتصاددان به گفتوگو نشستهایم.
او در گفتوگو با جام سیاست از پیششرطها و پیامدهای استقلال در حوزه اقتصادی سخن گفته و با اشاره به برخی کاستیها، پیشنهادات خود برای تقویت گفتمان انقلابیگری در این حوزه را ارائه داده است که در ادامه میخوانید.
موضوعات اقتصادی جزئی گریزناپذیر از دلایل وقوع انقلاب اسلامی به شمار میرود. فکر میکنید 38 سال پس از پیروزی انقلاب، تا چه حد توانستهایم مشکلات اقتصادی که پیش از انقلاب سبب ناخرسندی انقلابیون شده بود را اصلاح کنیم؟
برای پاسخ به این پرسش ابتدا باید به چند بخش اشاره داشته باشم و بعد به تفکیک به توضیح
هر کدام بپردازم. اقتصاد ایران به دلایل فراوانی مجموع رشد سالانه قابل دفاعی را در سالهای بعد از انقلاب نداشته و عددی حدود 3.5 درصد است. این عدد با توجه به نیاز کشور و اینکه در برخی سالها نرخ رشد جمعیت زیاد بوده نرخ رشد خوبی نیست. بر خلاف آنچه تصور میشود تنها دولتها در رشد اقتصادی دخیل نیستند بلکه مردم تعیینکننده آن به شمار میروند. رشد اقتصادی محصول کارکرد ارزش افزودهای مردم و دولت در یک دوره زمانی مثلا یکساله است. برخی دولتها از اعلام رشد اقتصادی پایین طفره میروند و با غرور و با افتخار نرخهای رشد بالا را اعلام میکنند که نشان از تلقی غلط آنها و نسبت دادن رشد اقتصادی به دولتها است. رشد اقتصادی به اقتصاد ملی برمیگردد. دولت تا حداکثر 20 درصد سهم را در اقتصاد ملی دارد و بقیه در اختیار مردم است. بدین معنا که اگر نرخ رشد پایین یا بالا است به جامعه برمیگردد و دولت بخشی از این جامعه است. الان هم که مسئولین نرخ رشد 8 درصد را اعلام میکنند حکایت از این دارد که این نرخ رشد با عددهای مد نظر مسائل کشور را حل نمیکند. از این رو میتوانیم بگوییم که شرایط اقتصادی خوبی را تجربه نکردیم. اما روند همین اقتصادی که نرخ رشد آن قابل دفاع نیست به دلیل سیاستهای انقلاب در راستای ایجاد و گسترش و عمق بخشیدن به عدالت اجتماعی بوده است. منظور من عدالت اقتصادی نیست و عدالت اجتماعی مد نظر است. ما در عدالت اجتماعی به وجود آمدن فرصتهای یکسان برای مردم را جستجو میکنیم و معتقدیم که عدالت اقتصادی به وجود نمیآید مگر اینکه عدالت اجتماعی خودی نشان دهد.
منظورتان از عدالت اجتماعی که بعد از انقلاب به وجود آمد چیست؟ کمی از جزئیات آن بگویید.
عدالت اجتماعی که به آن اشاره دارم فرصتهای برابر در بحث آموزش، بهداشت، درمان و دارای اشتغال شدن و در تغذیه بخصوص تغذیه مادران در دوران بارداری برای اینکه فرزندان سالمی به دنیا بیاورند است. اینها مواردی هستند که هر جامعهای به آن بپردازد زمینهها و بنیانهای عدالت اقتصادی را نیز ایجاد کرده است. ما از نظر رشد با سوادی، رسیدگی به آموزش و بهداشت جامعه اقدامات خیلی خوبی انجام دادیم. البته از نظر درمان هنوز کمی مشکل وجود دارد اما از نظر بهداشت شرایط کشور بسیار مطلوب است. حتی از نظر تغذیه در بسیاری از استانهای کشور توجه زیادی شده به طوری که اگر در اوایل انقلاب برخورداری 10 درصد ثروتمندترین مردم به 10درصد فقیرترین مردم 21 برابر بوده الان به حدود 14 برابر رسیده است. من نمیگویم که این رقم خارقالعاده است و این عدد هم زیاد است اما نسبت به قبل از انقلاب کاهش یافته است. در برخی شرایط باید گفت همین که نرخ مد نظر افزایش نیافته یک دستاورد است اما در این بخش شاهد کاهش فاصله طبقاتی بودیم. در سالهای بعد از انقلاب توزیع درآمد بیشتر بوده و فرصتهای بیشتری به وجود آمده است. نشانه آن را هم میتوان در تحصیلات زیاد در دانشگاههای کشور، کلاسهای کنکور، درصد کم بیسوادی که الان باقیمانده و رفاهی که در خانوادهها ایجاد شده یافت.
منظورتان از رفاه چیست؟
استفاده از آب لولهکشی، برق، یخچال، ماشین لباسشویی، تلفن، تلویزیون رنگی. اینها مواردی بود که قبلا وجود نداشت و تنها افراد ثروتمند از آن بهره میبردند اما در سالهای بعد از انقلاب با توسعه این موارد همه از آنها بهرهمند شدند. این بدان معنا نیست که گرفتاری وجود ندارد اما همین حداقلها برای زندگی وجود نداشت.
نظر شما درباره استقلال کشور در بخشهای مختلف چیست؟
به دلیل اینکه بنیانهای اقتصادی مشمول انقلاب نشد ساختار قبلی همچنان به کار خود ادامه داد. ما به عدالت اجتماعی در بسیاری از ابعاد دست پیدا کردیم اما نتوانستیم به عدالت اقتصادی برسیم. بدین معنا که هر کسی بنا به تلاشی که میکند از امکانات بهرهمند شود. خب در این شرایط استقلال اقتصادی هم حاکم نشد و دلیل آن هم بسیار واضح است. ما راه گذشته را مشمول تغییرات عمیق در این بخش قرار ندادیم. ایران در گذشته از لحاظ اقتصادی کشوری بود که در جهان به هم پیوسته آن زمان نقش خود را به عنوان یک عنصر ایفا میکرد. وظایفی برایش تعریف شده بود. کشور بعد از انقلاب اسلامی به لحاظ سیاسی و فرهنگی مستقل شد و باید در همان زمان بخش اقتصاد را نیز مستقل میکردیم. نه اینکه با دنیا قطع ارتباط میکردیم اما باید وابستگی متقابل درست میکردیم تا هر جایی که مورد هجمه قرار میگرفتیم از آن ناحیهای که دیگران به ما وابسته هستند امکان تلافی وجود داشت و همین موضوع یک قدرت بازدارنده بود. چون این کار نشد زمانی که ایران مورد تحریمهای ظالمانه قرار گرفت تا حد زیادی روی اقتصاد کشور تاثیر داشت. البته وجود تحریمها برای ایران دستاوردهایی به همراه داشت اما در نهایت تاثیر منفی در روند اقتصاد ایران دنبال کرد.
فروش نفت در زمان قبل و بعد از انقلاب دارای چه شرایطی بود؟
قبل از انقلاب شرکت نفت ایران مشتریهایی از کنسرسیومهای خارجی داشت. آنها چون کنسرسیوم بودند در اداره و فروش نفت تاثیر میگذاشتند.به این دلیل که آنها تنها خریدار بودند و تعیین میکردند که چه قیمتی باید خریداری کنند. انقلاب اسلامی دست این مجموعهها را از کشور قطع کرد و من نام این را استقلال سیاسی و اداری میگذارم. ما با نیروهای خودمان کشور را اداره کردیم. داوطلبانه تولید را پایین آوردیم و معتقد بودیم که نباید این میزان نفت فروخته شود. انجام همه این کارها به معنای استقلال است و ما برای خودمان تصمیم گرفتیم که چه کارهایی را انجام دهیم. در زمان گذشته برای ایران تصمیمگیری میشد و این ناکارآمدیها از ایران با حضور انقلاب رفت.
شما در صحبتهایتان به استقلال سیاسی و فرهنگی بعد از انقلاب اعتقاد دارید اما در زمینه استقلال اقتصادی میگویید کاستیهایی وجود داشته است. منظورتان از استقلال اقتصادی چیست؟
استقلال اقتصادی به این معنا است که چنان تولیدی وجود داشته باشد که محصولات صادر شود و در این شرایط است که بود و نبود دولت در اقتصاد دنیا دیده میشود. از نظر اقتصادی چه حضور داشته باشید و چه حضور نداشته باشید در روابط دیگران هم اتفاقی نمیافتد خیلی خوب نیست. اگر از این منظر نگاه کنیم هنوز کاستیهایی با توجه به ظرفیتهایی که داریم وجود دارد.
گفتوگو: محمدحسین علیاکبری
ضمیمه جام سیاست
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد