بعد از گذشت 18 سال از فعالیت انجمن قلم، چرا هنوز اهل قلم نتوانستهاند به یک صنف تبدیل شوند؟
فعالیتهای انجمن قلم را به دو صورت میتوان ارزیابی کرد؛ اول کمال مطلوبها و دیگری نسبت به واقعیاتی که در جامعه با آن روبهرو هستیم. ما در کشوری زندگی میکنیم که هنوز در قانون کارش، شاعری و نویسندگی به عنوان شغل شناخته نمیشود. براین اساس نهایتا تشکلها، تشکل فرهنگی است و نه صنفی. همین انجمن قلم هم با عنوان انجمن فرهنگی قلم در ارشاد ثبت شده است. خود به خود وقتی تشکلی با این همه عضو صنف نباشد نمیتواند از یکسری مزایا برخوردار باشد. اصناف از کمکهای نقدی دولتها استفاده میکنند اما تشکلهایی مثل انجمن چنین ردیف بودجههایی ندارند. البته برخی تشکلها مثل انجمن شاعران ایران با هفت عضو هیات موسس اسمشان را انجمن گذاشتهاند، نه انتخابات آزاد دارند، نه هیاتمدیره عوض میشود، اما در دورهای که یکی از اعضایش در دولت اصلاحات نماینده مجلس بود، ردیف بودجه 500 میلیونی گرفتند و حتی در دولت نهم هم این ردیف بودجه بود. اینها مستند است، گزارش معاون وزیر است. آنها صرفا با یک رابطه و با لابی کردن به طور غیرقانونی توانستند از این مزیتها استفاده کنند. اما انجمن قلم رسما حتی یک ریال ردیف بودجه در دولت ندارد. سینماگران و تئاتریها هم صنف هستند، کمک میگیرند، ساختمان میگیرند، از مزایای صنف بودن استفاده میکنند اما اهل قلم نمیتوانند. ما در اواخر مجلس پنجم نامه نوشتیم که نویسندگی شغل شود. من و دکتر پرویز و آقای محمدرضا اصلانی رفتیم توضیح دادیم، اما به هیچجا نرسید. بعد هم در دوران اصلاحات اصلا پیگیری نشد. حتی آقای مجتبی رحماندوست از اعضای انجمن قلم قبل از نماینده شدن وعده داد این قانون را مصوب میکند. ایشان هم دو دوره نماینده بود اما هیچ اتفاقی نیفتاد. میخواهم این نتیجه را بگیرم که ما عملا تشکل صنفی نیستیم، هرچند سعی میکنیم در انجمن قلم کارهای صنفی کنیم. بودجه برای اداره خودمان نداریم، حق عضو اعضا هم حتی حقوق یک ماه کارکنان انجمن نمیشود. خودبهخود هیاتمدیره ناچار میشود وقتش صرف امور درآمدزایی شود و این وقت زیادی میگیرد. البته انجمن توانسته اعتباری برای خودش فراهم کند. ما نسبت به دیگر تشکلهای اهل قلم کشور وضعمان خیلی بهتر است.
با این شرایط چه کارهایی در انجمن انجام دادید؟
یکی از مهمترین کارهای ما گردآوردن 200 نفر از اهل قلم زیر یک سقف است. یک دورهای نخستوزیر سابق با کمک همسرشان و مرحوم حبیبی که آن وقت وزیر دادگستری بود، جلساتی تشکیل دادند که اهالی قلم را دور هم جمع کنند. من هم میرفتم ببینم که چطور میشود این تشکل را پایهگذاری کرد. نهایتا اولین تجمع نویسندگان در سالن آمفی تئاتر دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در دهه 60 برگزار شد. آنجا بالغ بر 400 نفر از زعمای قوم از هنر و ادبیات جمع شده بودند. مدیر جلسه هم مرحوم حبیبی بود. جلسه خیلی پرجمعیت شروع شد، مقدمات هم خوب پیش رفت، بعد یکدفعه یک آدم تندرویی که آن موقع آن طرفی بود و بعد در دهه 80 از اینور پشت بام افتاد (نوریزاد) به آقای موسوی گرمارودی اهانت کرد. برای اینکه مثلا آقای گرمارودی در دولت بنیصدر مسئولیت داشت. آقای گرمارودی هم به طرف ایشان خیز برداشت و جلسه بههم خورد. آقای نوریزاد میگفت ما بیاییم کنار دست کسی بنشینیم که در دولت بنیصدر بوده؟ و آقای گرمارودی هم میگفت به اذن امام ورود کرده است. بههرحال جلسه 400 نفره بههم خورد و دیگر هم تشکیل نشد و فکر تشکیل چنین جلسهای دیگر رفع شد که نمیتوان این تعداد نویسنده را دور هم جمع کرد. این یکی از هنرهای انجمن قلم است که توانسته 200 نفر از نویسندگان را دور هم جمع کند.
یکی از کارهای انجمن پیشنهاد نامیدن روز قلم بود. درباره سابقه این اتفاق صحبت کنید.
ما پیشنهاد برگزاری روز قلم در جهان اسلام را در دولت اصلاحات مطرح کردیم. آن موقع ایران ریاست کنفرانس کشورهای اسلامی را به عهده داشت. ما طرح دادیم در یک روز واحد مثلا روز نزول سوره قلم، مراسمی در تجلیل از قلم و اهل قلم برگزار شود. گفتیم رئیسش هم همان جایی باشد که میزبان اجلاس است تا گردشی باشد. به این ترتیب میخواستیم تشکلی در جهان اسلام برقرار کنیم. رئیس دولت اصلاحات خطاب به وزیر ارشاد، در ذیل نامه ما نوشته بود که ببینید این روز تکراری نباشد، وزیر هم فرستاده بود شورای فرهنگ عمومی. در نهایت 14 تیر به عنوان روز قلم مصوب و وارد تقویم شد. یعنی روز ملی شد، نه بینالمللی. البته باز هم بودنش بهتر از نبودش است.
روز 14 تیر پیشنهاد شما بود؟
اصلا. ما پیشنهادی برای 14 تیر ندادیم، خودشان این روز را انتخاب کردند.
آیا تلاش دیگری برای ارتباط انجمن قلم با تشکلهای اسلامی انجام دادید؟
سعی کردیم با تشکلهای مشابه در جهان ارتباط برقرار کنیم. مثلا با انجمن قلم نویسندگان عرب وارد تعامل شدیم. آن موقع مرکزش در دمشق بود. نماینده فرستادیم در تجمع سالانه آنها صحبت کرد و این پیشنهاد مطرح شد که انجمن نویسندگان جهان اسلام را تشکیل دهیم. تصویب و موضوع وارد بیانیه پایانی شد، اما اجرا نشد.
یکی از فعالیتهای انجمن قلم، اعطای مدرک معادل به اهل قلم بود. درباره این موضوع توضیح دهید.
کار دیگر ما سوق دادن شورای عالی انقلاب فرهنگی برای اعطای مدرک معادل به اهل قلم بود. شورای عالی انقلاب این طرح را تصویب کرد و در دولت نهم این اتفاق محقق شد. کمیته ارزیابی شاعران و نویسندگان، فعالیتهای اهل قلم را ارزیابی میکند. آنجا دو شورا هست؛ یک شورای تخصصی اولیه و یک شورای عالی که پس از بررسی، شاعران و نویسندگان مدرک معادل میگیرند. دهها شاعر و نویسنده تاکنون مدرک معادل گرفتهاند. اینها میتوانند از مزایای این مدرک استفاده کنند. این هم شآن اجتماعی اهالی قلم را بالا برد و هم به یک تبعیض طولانی بین اهل قلم و سایر رشتهها پایان داد.
تاکنون چه حمایتی از نوقلمان کردهاید؟
طرح اولیه صد اثر بود، صد اثر صد صفحهای یعنی 10 هزار صفحه. 86 نفر معادل 10 هزار صفحه شد. بعد از قطع حمایت ارشاد ما با گرفتن پشتیبانی افراد دیگر، اهالی قلم غیرتهرانی را پوشش دادیم و تاکنون 20 عنوان کار شده. یعنی تاکنون 106 عنوان از آثار نوقلمان چاپ شده است.
برای انتشار آثار پیشکسوتان چه کردید؟
طرح پیشکسوتان ادبیات معاصر ایران هم در انجمن دنبال شد. با حمایت ما قرار شد آثار 40 پیشکسوت، از هر کدام هزار صفحه در قالب چهار کتاب چاپ کنیم. 26 پیشکسوت و از هر کدام هزار صفحه چاپ کردیم که با تغییر دولتها پشتیبانی ارشاد قطع شد. حالا هم مشغول پیگیری هستیم و آثار ده پیشکسوت دیگر را چاپ میکنیم.
یکی از مهم ترین فعالیتهای انجمن، برگزاری جایزه قلم زرین است. تفاوت این جایزه با سایر جوایز ادبی چیست؟
در میان جشنوارههای ادبی خصوصی، این پایدارترین جشنوارههاست. ما 15 سال است توانستیم با همه مشکلات جایزه را حفظ کنیم. در شعر و داستان و نقد ادبی کار را از سال 81 شروع کردیم و از سه سال قبل شعر و داستان کودک و نوجوان را هم به بخشهای جایزه اضافه کردیم. مبلغ جایزه هم نسبت به دیگر جوایز بیشتر است. ما به هر برگزیده هشت سکه میدهیم. اگر در هر پنج شاخه برگزیده داشته باشیم بیش از 40 میلیون تومان هزینه جوایز میشود که برای یک جشنواره خصوصی بدون پشتوانه رقم درخوری است.
بگذارید قدری هم درباره خود شما صحبت کنیم. صدای شما را خیلی از مردم به واسطه قصههای ظهر جمعه میشناسند. حالا که به آن سالها فکر میکنید، چه احساسی دارید؟
من فقط حس شکرگزاری دارم. چون من در خودم استعداد خاصی نمیبینم و فکر نمیکردم این قدر آن برنامه مورد استقبال قرار بگیرد. من برای این برنامه که 24 سال ویرایش و اجرایش را برعهده داشتم، نسبت به کارهای قلمی خودم خیلی کمتر زحمت کشیدم، اما شهرت و اعتبار و علاقهای که در مردم نسبت به این بنده حقیر ایجاد کرد، بیش از آثار قلمی من است. جز شکرگزاری نمیتوانم چیزی بگویم. این که چرا برنامه را رها کردم، دلیلش این بود که بعد از 24 سال نیاز به استراحت داشتم تا به کارهای عقب افتاده ام رسیدگی کنم. از طرفی دوست داشتم نیروی جوان تری بیاید که در نهایت هم نیامد. خودم خیال برگشتن ندارم اما در برخی برنامههای تلویزیونی، دوستان محبت دارند و مرا دعوت میکنند. در مواردی که فکر کنم میتواند مفید باشد، شرکت میکنم.
گویا مدتی است در عرصه فیلمنامهنویسی هم فعالیت میکنید؟
بله اکثر فعالیتم را روی آموزش فیلمنامه گذاشتم. به همراه گروه 20 نفره از بچههایی که هم در کلاسهای حوزه دوره گذرانده بودند و هم در جلسات داستاننویسی من حاضر بودند یک گروه فیلمنامهنویسی راه انداختیم. در واقع به همکاری با شبکه کودک (نهال) رفتیم. ما یک مجموعه 91 قسمتی برای انیمیشن نوشتیم با نام بچههای ساختمان گلها که پارسال تحویل دادیم. 51 قسمت تولید شد، 13 قسمت آن در نوروز و ماه رمضان هم هر روز پخش شد. هر قسمت ده دقیقه است. این برنامه هم طولانی ترین انیمیشن خردسالان تولید داخل است با 910 دقیقه و هم قوی ترین انیمیشن به لحاظ داستان است. آنها که دیدند و میبینند و تا پایان دنبال میکنند، میتوانند نظرم را تائید کنند. یک مجموعه دیگر را هم نوشتیم. داستانی است که قهرمانش دختری به نام شهرزاد است. 52 قسمت 12 دقیقهای برای کودکان 9 تا 12 سال است. تصور ما این است که با قهرمان این مجموعه میتوانیم رویای شکلگیری یک عروسک ملی را هم جامه عمل بپوشانیم. مشغول یک مجموعه دیگر درباره فردوسی برای نوجوانان هستیم. 52 قسمت 24 دقیقهای است. نصف کار به انجام رسیده. هنوز برای این دو مجموعه آخر با پخشکننده خاصی به توافق نرسیدیم، اما اگر شبکه نهال راغب باشد، اولویت ماست.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد