شکست داعش یا تحول در نبردهای نظامی

داعش مورد حمایت قدرت‌های صاحب حق وتو در شورای امنیت بوده و هست و انواع کمک‌های مستشاری از انگلیس، فرانسه و آمریکا را نیز دریافت می‌کرد.

این در حالی است که هواپیماهای اروپایی و آمریکایی علاوه بر پوشش عملیاتی نیروهای داعش، در بزنگاه‌های نبرد، نیروهای داعش را جابه‌جا می‌کردند و از طریق هوا به آنان سلاح و مهمات می‌رساندند.

به گفته سردار سلیمانی، داعش در طول فعالیت خود 6000 انتحاری را به کار گرفت و با این افراد، مدارس، بیمارستان‌ها، ساختمان‌های دولتی و هر آنچه می‌توانست را هدف قرار داد.

داعشی‌های افرادی مرکب از ملیت‌های مختلف بودند که برای جنگ و تخریب استخدام شده بودند و حاضر بودند تا پای جان بجنگند.

تاریخ تحولات نظامی نشان می‌دهد نیروهایی به مراتب کوچک و کم‌بنیه‌تر از داعش توانسته‌اند در مقابل نیروهای نظامی سازمان یافته و بشدت مسلح مقاومت کنند و نیروهای سازمان یافته حتی در استعداد نیروهای کشورهای ابرقدرت را شکست دهند.

در تاریخ نبردهای نظامی، شکست آمریکا در ویتنام نمونه برجسته ناتوانی ارتش‌های منظم در برابر نیروها ی نامنظم است.

این شکست را اتحاد شوروی در برابر مجاهدان افغان نیز تجربه کرد. یک ضرب‌المثل نظامی می‌گوید، متخاصمین از هم یاد می‌گیرند؛ یعنی هر چه، هر کس در اردوگاه‌های آموزشی و آکادمی‌های نظامی یاد گرفته یک طرف، جنگجویان در میدان نبرد هم از هم یاد می‌گیرند.

تجربه نظامی از دهه 80 تاکنون ثابت کرده که ارتش منظم در مقابل نیروهای نامنظم شورشی و تروریستی و مقاومت شانسی ندارد.

تجربه اتحاد شوروی در مقابل مجاهدان در افغانستان،تجربه ارتش ترکیه در مقابل پ.ک.ک.، تجربه آمریکا در مقابل طالبان، تجربه آمریکا در سومالی، تجربه آمریکا در عراق و تجربه رژیم صهیونیستی در مقابل حزب‌الله و حماس و تجربه ارتش سوریه در قبال تروریست‌ها، و شکست رقت بار ارتش سعودی در یمن جملگی موید آنست که ارتش منظم با پدیده «محدودیت‌های قدرت» مواجه است.

حال با این شرایط، سردار سلیمانی فرماندهی جنگ نامنظم و سرکوب داعش را به عهده داشته است. در تاریخ نبردهای نظامی ژنرال‌ها و فرماندهان زیادی وجود دارند که هر یک به دلیلی در تاریخ مانده‌اند.

در این فهرست و البته در راس آن فرماندهان جنگ‌های نامنظم بی‌تردید نام سردار سلیمانی تاریخی شده است چه تاکنون از زمان خروج شوروی‌ها از افغانستان هیچ فرماندهی قادر به پیروزی در جنگ نامنظم نبوده است.

آنچه عملکرد و فرماندهی ژنرال سلیمانی را برجسته‌تر می‌کند، جنبه انسانی فرماندهی وی در دشوارترین میادین نبرد است که داعشیان در میان خانه‌های مردم مخفی می‌شدند و ساکنان را به عنوان سپر انسانی به‌کار می‌گرفتند.

پیروزی سردار سلیمانی با حداقل صدمه بر غیرنظامیان و مردم اسیر در دست داعشیان صورت گرفت.

داعش با نسل‌کشی و جنایت جنگی و بمبگذاری انتحاری و به‌کار گیری سلاح‌های شیمیایی بر سرزمین‌هایی مسلط شد، اما شکست داعش با هیچ‌یک از اقدامات غیرقانونی نظامی همراه نبود. از این رو سردار سلیمانی هم برنده جنبه نظامی و هم پیروز وجه انسانی مبارزه با داعش است.

بالاخره این که پیروزی بر داعش که برای اولین بار پیروزی درجنگ نامنظم با نیرویی نامنظم و مورد حمایت ابرقدرت‌های مالی، نظامی و اطلاعاتی و لجستیک است، بیانگر این واقعیت است که اروپا، آمریکا و اسرائیل حداقل در جنگ نامنظم ابرقدرت نظامی نیستند.

این سه اگر در مقابل نیروی نامنظم قرار بگیرند لاجرم آن نیرو شکست خورده محسوب نمی‌شود و اگر در کنار نیروی نامنظم قرار بگیرند حتما به معنای پیروزی آن نیروی نامنظم نیست. داعش نمونه برجسته این ادعاست.

عزیز شاه‌محمدی - روزنامه‌نگار