جوانی با موهای مجعد و روپوش سفید روی لپ تاپ خم شده. او کارآموز کارگاه است و مهندس عمران، کارشناس ارشد.
زهرخندی میزند و میگوید در دانشگاه چیزی درباره این فناوریها یادمان ندادهاند و دو واحد تکنولوژی نوین ساختمانی را نیز از لابهلای درسها حذف کردهاند.
جوانی دیگر خم میشود روی لپتاپ و درونش چیزی میکاود. او مهندس برق است و غریبه با تکنولوژیهای نوین.
این دو دوست به مرکز شماره 9 سازمان فنی وحرفهای تهران آمدهاند تا چیزی را که دانشگاه به آنها نداده، یاد بگیرند و بروند سرِ کاری بهتر. مهندس برقِ جوان از شغلش ناراحت است.
او درساختمانهای درحال ساخت، سیم برق لخت میکند و مثل یک برقکار ساده، سیمکشی میکند. او به رویای مهندسان برق که نظارت و سرکشی است، نرسیده.
عدهای جوان 24ـ23 ساله جمع شدهاند دور میزی کوچک و با ذرهبین و خطکش روی تکههایی از آهن خیره ماندهاند.
همهشان مهندس مکانیکاند، بعضیها کارشناس و چند نفری کارشناس ارشد، عدهای فارغالتحصیل دانشگاههای دولتی مطرح تهران و عدهای درس خوانده دانشگاههای غیردولتی. درکارگاه بازرسی چشمی جوش، این جوانها به امید یافتن شغل نشستهاند.
یکیشان میگوید با لیسانس که به کسی کار نمیدهند و آن دیگری میگوید مهارت بازرسی جوش را که پیدا کنیم حرفی برای گفتن خواهیم داشت و سومی اضافه میکند در دانشگاه فقط یک واحد کارگاه جوشکاری داشتیم که مفصل نبود و چیزی یادمان ندادند.
یکی از این مهندسهای جوان بذله گوست و البته دلخور؛ دلخور از وضعیت بازارکار، از این همه بیکاری و الحق بی مهارتی که باعث شده کارگران دیپلمه از مهندسان مکانیک ایراد بگیرند. اینها همه آمده اند به کارگاه بازرسی چشمی جوش تا مهارتی بیاموزند و شغلی پیدا کنند؛ چون هرجا که فلز باشد، بازرسان جوش هم خواهند بود.
آجرها و کاشیها را میبُرند، کاشیها را با گلِ مخصوص روی دیوار محکم میکنند، شاقول میگذارند و با چکشهای پلاستیکی، دیوارچینها را سر جایشان سفت میکنند و عدهای هم پای درس مربی، پشت به اینها که خاکی و گلیاند به درس گوش میدهند.
کارگاه صنایع ساختمانی جای جذابی است، چند دخترجوان که معماری میخوانند آجر روی آجر و کاشی روی کاشی میگذارند تا برای مسابقات ملی مهارت آماده شوند و کنارشان پسری جوان، کاشیکاری تزئینی را تمرین میکند و آماده میشود برای مسابقات جهانی مهارت در روسیه. اما آنهایی که به درس استاد گوش میدهند اغلب مهندس عمران هستند، چند نفرشان هم دکترای عمران. مربی میگوید
دانشآموزان، تکنیسینها و مهندسان به مراکزفنی و حرفهای میآیند تا بیاموزند و بازآموزی کنند و از نیازهای بازارکار جانمانند.
نه فقط در مرکز شماره 9 فنی وحرفهای تهران که در همه 680 مرکز آموزشهای فنی و حرفهای کشور وضع همین است.
این مراکز شدهاند جورکش دانشگاهها و کمک کار مدرک به دستهایی که اسم و رسم رشتههای تحصیلیشان به کارشان نیامده و بیکار ماندهاند.
مربی کارگاه یوپیویسی (ساخت پنجرههای دوجداره) به ما میگوید حتی کارآموزِ پزشک هم داشته است که از فرط بیکاری به این مهارت روی آورده و حالا برای خودش کارگاهی دارد و زندگی اش بی دغدغه میچرخد.
بیکاری مدرک به دستهای دانشگاهی را حتی آمارهای رسمی هم تائید میکند ازجمله آماری که علی زرافشان، معاون متوسطه وزیرآموزش و پرورش به جامجم داد و گفت که 67 درصد شاغلان کشور دیپلمهها و دارندگان مدرک پیشدانشگاهی هستند.
با این حال تب تئوریخوانی، عشق مدرک گرفتن و هیجان دکتر مهندس شدن هنوز در کشورمان بالاست با این که دیگر شکی نیست که شاغل شدن بندرت از مسیر دانشگاه و رشتههای نظری و حفظیات میگذرد.
ایران مهارت، مهارتی به وسعت ایران
پارسال وزارت آموزش و پرورش و سازمان آموزش فنی وحرفهای کشور، تفاهمنامهای امضا کردند و نامش را گذاشتند ایران مهارت. به این دلیل که هدفش آموزش دانشآموزان متوسطه اول در سراسر کشور بود تا بچهها قبل از این که وارد دبیرستان شوند، مهارتی بیاموزند و مسیرشان تا دیپلم را هدفمند و با چشمهای باز طی کنند و آن وقت برای ادامه زندگی شغلی واحیانا ورود به دانشگاه واقع بین باشند و راهی نروند که پایانش بیکاری است.
علی زرافشان میگوید ایران مهارت، ادامه درس کار و فناوری دانشآموزان کلاس ششم ابتدایی است که البته عملیتر اجرا میشود. عظیم محبی، مدیرپروژه ایران مهارت در آموزش و پرورش نیز به ما میگوید این طرح از مهر 96 دراستانهای تهران، البرز، قزوین، مرکزی، گلستان، مازندران و سمنان به صورت آزمایشی آغاز شده تا با رفع نواقص، از مهر 97 در سراسر کشور اجرایی شود.
جمعیتی که طرح ایران مهارت اکنون زیرپوشش دارد البته ناچیزاست. به گفته محبی فقط 10درصد از دانشآموزان دوره متوسطه اول در استانهای پایلوت تحت پوشش هستند. اما او اطمینان میدهد مهارتآموزی به دانشآموزان این دوره، از مهر97 فراگیر شود و آموزشهای مهارتی در قالب فوقبرنامهها و به مدت 60 ساعت در طول سال تحصیلی پی گرفته شود.
اگر اینچنین شود یک بخش از سند تحول بنیادین آموزش و پرورش جامه عمل میپوشد، سندی که معتقد است باید دانش آموزانی ازمدارس بیرون بیایند که ضمن داشتن اخلاق و رفتار و کردار حسنه، توانایی کسب روزی حلال را داشته باشند.
یک شکست بحث برانگیز
تاکید برمهارت آموزی دانشآموزان البته موضوع تازهای نیست، چون سابقهاش دستکم برمیگردد به چهارسال قبل، به روزی که آموزش و پرورشیها طرح هر دانشآموز، یک مهارت را پیریزی میکردند.
این طرح اما خیلی بیسروصدا از دستورکار خارج شد و هیچ گاه درباره جوانمرگیاش توضیحی داده نشد اما حالا عظیم محبی به ما میگوید علتش کمبود منابع بود و علی زرافشان بیشتر توضیح میدهد که سالانه باید600 هزار دانشآموز دوره دوم متوسطه آموزشهای مهارتی میدیدند ولازم بود همه دستگاه های دولتی امکانات خود را در اختیار آموزش و پرورش قرار دهند که نه اعتبارات مورد نیاز برای تامین هزینهها تامین شد و نه همکاریها برای به اشتراک گذاشتن تجهیزات شکل گرفت.
طبق توضیح او، طرح هر دانشآموز یک مهارت بهعنوان تکلیف قانون برنامه پنجم توسعه برزمین ماند و آموزشهای مهارتی بدون اینکه جلب توجه کند، به مدارس راه نیافت آن هم مثل همیشه به دلیل کمبود پول و ضعف همکاری.
حالا بیم عقیم ماندن طرح ایران مهارت نیز به همین دلایل میرود، طرحی که در ابعاد وسیع نیازمند بودجه و تجهیزات است. البته عظیم محبی به ما میگوید جای هیچ نگرانی نیست چون از مهر97 که این طرح در همه مدارس متوسطه اول کشور کلید بخورد، هزینههای آن از خانوادهها گرفته میشود!
او میگوید نرخ تقریبی هر20 ساعت آموزش برحسب رشته انتخابی، 30 تا 40هزار تومان است که برای یک دوره آموزشی60 ساعته تا 120 هزار تومان تخمین زده میشود. البته اگر برگزاری این دورهها به مهارتآموزی واقعی دانشآموزان منجر شود این پول در قبالش بسیار ناچیز است اما نباید فراموش کنیم بویژه در استانهای محروم و مرزی کشور همین رقمهای بظاهر ناچیز همه درآمد یک خانواده پرجمعیت در طول ماه است.
ما این دغدغه را وقتی با محبی در میان گذاشتیم او گفت قرار گذاشتهایم تا سازمان فنی و حرفهای کشور آموزشهایش را دستکم در دو استان محروم، رایگان ارائه کند، اما ما نیز به او گفتیم محرومیتهای کشور فقط در دو استان محدود نیست و فقر مالی خانوادهها میتواند چالش جدی اجرای طرح ایران مهارت باشد.
این گرهی است که البته دستگاههای متولی آموزشهای مهارتی در کشور و البته دستگاههای مسئول ایجاد اشتغال باید به کمک هم بازش کنند وگرنه از ایران مهارت نیز فقط یک اسم میماند در حالی که بیمهارتی دانشآموزان به بیکاری جوانان ختم میشود. شاید آماری که سلیمان پاکسرشت، رئیس سازمان فنی وحرفهای کشور ارائه میکند وسوسهکننده باشد که میگوید حدود40 تا 50 درصد از کسانی که به قصد یافتن شغل به مراکز فنی و حرفهای میآیند جذب بازارکار میشوند. مسلما برای تداوم این آمار و حتی بزرگ تر شدنش باید هزینه کرد چون جدیترین راه برای مقابله با بیکاری است.
مریم خباز - جامعه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد