گفت‌وگو با یاسی اشکی فعال اجتماعی و مهمان ماه عسل:

دل به دریا زدم!

صحبت کردن از مسائل جنسی و حتی آگاهی دادن از آن گرچه متاسفانه در کشورمان حرف تازه‌ای است، اما مشکلات و عوارض ناآگاهی از آن جدید نیست و سال‌هاست که عده‌ای از جمعیت کشور دانسته و نادانسته با آن درگیرند. تابویی که مدت‌ها بر سر جامعه سنگینی می‌کرد، جلوی اطلاع‌رسانی و هشداردهی و روش‌های صحیح انجام رابطه جنسی ایمن را می‌گرفت و همین سد محکم، زندگی و سلامت عده‌ای را به خطر می‌انداخت. حالا، خوشبختانه این تابو در کشور در حال کمرنگ‌تر شدن است. لزوم آموزش درست رفتارهای جنسی ـ البته مطابق با موازین و شئون کشور و فرهنگ ایرانی اسلامی ـ باید توسط همه نهادهای مرتبط با سلامت عموم جدی گرفته و به موجی از اطلاع‌رسانی و آگاهی تبدیل شود. رسانه ملی، سه‌شنبه‌شب با پخش برنامه ماه عسل گامی مهم و بزرگ در جهت این اطلاع‌رسانی برداشت و نقشی تاثیرگذار ایفا کرد. یاسی اشکی، مهمان این برنامه که سال‌هاست با نوعی عفونت نادر به نام ویروس HPV درگیر است و در عوض دست شستن از زندگی و لغزیدن به گرداب افسردگی، آگاهی‌بخشی در زمینه این بیماری برای هموطنانش را جدی گرفته است. صحبت‌های صریح اشکی عده زیادی را به خود آورد، نسبت به رفتارهایشان هشدار داد و مراقبت از سلامتی را یادآوری کرد. اشکی در گفت‌وگو با جام‌جم از تجربه حضور در این برنامه و حواشی بعد از آن می‌گوید:
کد خبر: ۱۱۴۵۳۵۶

شما مدتهاست که در زمینه آگاهیبخشی نسبت به ویروس HPV فعالیت دارید و در شبکههای اجتماعی به شکل کمپین به اطلاعرسانی میپردازید. با این حال عموم مردم جامعه شما را از طریق حضور در برنامه ماه عسل شناختند و نسبت به فعالیتهایتان آگاه شدند.

از حضور در این برنامه بگویید؛ این حضور چطور رخ داد؟ تیم سوژهیابی ماه عسل پیدایتان کردند یا شما خودتان به سراغشان رفتید و این ایده را پیشنهاد دادید؟

واقعا نمیدانم چه اتفاقی رخ داد. اما با من تماس گرفتند، گفتند که از طرف برنامه ماه عسل هستند و داستان زندگیام را جذاب دیدهاند.

وقتی این پیشنهاد مطرح شد، از همان ابتدا مایل به حضور در برنامه بودید؟

همان اول به آنها گفتم امکان ندارد به برنامه بیایم! من در یک سال اولی که شیمی درمانیام را شروع کرده بودم، ساعتهای کاریام را بیشتر کردم تا بتوانم هزینههای بیماریام را خودم تامین کنم و خانوادهام چیزی نفهمند.

نمیخواستم کسی نگران بشود و اکثر بستگان و آشنایان من چیزی در مورد بیماریام نمیدانستند. اینکه بیایم تلویزیون و روی آنتن ملی در خصوص شخصیترین مسائل زندگیام صحبت کنم، برایم تصوری محال بود.

پس تا زمانی که به برنامه آمدید هم باز بخشی از بستگانتان در مورد بیماریتان چیزی نمیدانستند؟

بله.

و چطور شد که برای حضور راضی شدید؟

خب برنامه ماه عسل بر محور قصهها پیش میرود، نه مصداقهای علمی. بیشتر آدمها از خودشان حرف میزنند و اگر میرفتم، قصه برنامه قصه یاسمن میشد.

واقعا تصمیم سختی بود، ولی دیدم که اگر میخواهم پیغامی را برسانم، باید روی یکسری چیزها پا بگذارم و حرفم را بزنم.

تیم ماه عسل بیشتر روی کدام بخش تاکید داشتند؟ زندگی شخصی خودتان یا اطلاعرسانی در خصوص HPV؟

تاکید بچههای ماه عسل روی زندگی شخصی آدمها از این جهت است که آنها معتقدند هر موضوعی چنانچه داستانی پشتش باشد، بهتر شنیده خواهد شد.

هدف آنها هم همین بود که این اطلاعات علمی برای عموم مردم پخش شود. این شیوه در دنیا هم مرسوم شده و ساختار تاکشوها و هاردتاکها همین است که اول با یک داستان شروع میکنند. پیامی که ما میخواستیم بدهیم، پیام مهمی بود و لازم بود مخاطب بتواند به ما اعتماد کند تا حرفمان را بشنود. این شد که دل را به دریا زدم!

بعد از برنامه نگاهی به واکنشهای کاربران فضای مجازی نسبت به صحبتهایتان انداختم و جالب است که همه از راحتی کلام و صمیمانه بودن گفتارتان در این برنامه تعریف میکردند. چقدر دستتان برای بیان موضوعاتی که مدنظر داشتید باز بود؟ همه آنچه را که میخواستید، توانستید روی آنتن بگویید؟

بله. بچههای تیم ماه عسل واقعا شجاعت به خرج دادند و سانسورم نکردند.

به من گفتند که فرصتی ایجاد شده و از آن استفاده کن؛ مسئولیتش با ما!

در انتهای این برنامه موجی به راه افتاد و از مردم دعوت شد که در پروژه ساخت واکسن ملی HPV مشارکت داشته باشند. خبر دارید که تا این لحظه طرح چقدر مورد استقبال قرار گرفته است؟

ما مدتها بود که بیصدا و آرام کمکهای مالی جمع میکردیم. با این حال مدیرعامل طرح 780* پیشنهاد دادند که از همه کمک بگیریم. چیزی که اراده ملی پشتش باشد، اجرایی شدنش جدیتر گرفته میشود. تمام تلاش من در برنامه این بود که مردم به هول و هراس نیفتند؛ ولی واکسیناسیون تا زمانی که در جامعه همهگیر نشود، تاثیر چندانی نخواهد داشت. اگر فقط یک دهم درصد جمعیت کشور واکسن بزنند، تاثیر عمومی بزرگی ایجاد نخواهد کرد و باید همه آگاه شوند.

از واکنشهای بعد از تمام شدن برنامه بگویید. بازخوردهای مردم چطور بود؟

خب فقط این را انتظار داشتم که بگویند چه طرح خوبی یا چه حرکت مفیدی. واقعا این حجم از دعایشان را انتظار نداشتم! برایم باورنکردنی بود که در عرض چند ثانیه، بحث سلامتی یک انسان برای میلیونها نفر اهمیت پیدا میکند. قدرت همدلی بین مردم ایران مثالزدنی است. حتی عدهای میگفتند برایم نذر کردهاند و احساس میکنم همین پیامها حالم را خوب کرد.

این سوال را اگر دوست داشتید پاسخ بدهید. واکنشهای بستگان خانوادگی چطور بود؟ چون گمان میکنم که آنها هم دیگر نسبت به بیماریتان اطلاع پیدا کردهاند؛ درست است؟

مطمئنم که عدهای از اعضای خانوادهام ناراحت شدهاند؛ با این حال رساندن این پیام به مردم جامعه برایم مهم بود و حمایتها و پیامها دلگرمم کردند.

به نظرتان بیان این موضوع از طریق تلویزیون و رسانه همگانی کشور چقدر میتواند در آینده مسیری که طی میکنید و پیشگیری از این بیماری کمککننده باشد؟

قطعا تاثیرش بیتردید است. خودمان شاهد بودیم که یک برنامه 50 دقیقهای، چه موجی در کشور به راه انداخت. این فرصت خوب در اختیارمان هست و بهتر است بیشتر از آن استفاده کنیم. ما در چند ساعت بعد از پخش برنامه، هزاران پیام و سوال دریافت کردیم. این دغدغه برای مردم جدی شده است و از طریق شبکههای اجتماعیمان به دنبال اطلاعات گرفتن برآمدهاند.

زهرا غفاری
روزنامه‌نگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها