در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
به گزارش جام جم آنلاین ، سیاستمداران از زوایای مختلفی مورد توجه قرار می گیرند. اما آنچه که یکی از حساسیت برانگیزترین موضوعات به شمار می رود به میزان دارایی ها برمی گردد. اینکه یک شخص چگونه ثروت خود را به دست آورده است همیشه مساله مهمی به شمار می رفته است.
ثروت مقوله بسیار مهمی در دایره سیاست و رجال سیاسی به شمار می رود. این موضوع از آنجا مهم است که بسیاری می پندارند ثروت و سیاست ارتباط مستحکمی با یکدیگر دارند. یکی از برداشت های این ادعا چنین است که اگر پای ثروت در میان نباشد بسیاری از چهره های شاخص سیاسی جهان در دایره سیاست هرگز جایی نداشتند. به طور واضح تر آنچه که افراد را در زمره سیاستمداران قرار می دهد میزان ثروت آنهاست. اگر ثروت نداشتند قادر نبودند وارد سیاست شوند.
سیاست به عنوان یکی از جاری ترین امور جهان پیش زمینه های مختلفی دارد. حقیت آن است که سیاست در بسیاری از نقاط جهان وقتی به وجود می آید که پای پول هم در میان باشد و اگر پولی نباشد سیاست یا وجود ندارد و یا قوی نیست.
«حساسیت» و «چالش» برای پول
میزان «ثروت» و «پول» به خودی خود مساله حساسی به شمار می رود و مطرح شدن آن در برخی از امور تبدیل به یک چالش می شود. حالا این مساله حساس اگر بخواهد در کنار مبحث بسیار کلانی همچون سیاست مطرح شود حساسیت ها دو برابر می شود.
سیاست و پول به عنوان دو عنصر حساس و چالش برانگیز ترکیبی با هم تشکیل می دهند که اگر ورای آن توجیهات منطقی وجود نداشته باشد آنگاه دردسر ایجاد می شود و ماهیت یک خط مشی سیاسی هر چند هم درست و اصولی باشد زیر سوال می رود و با انتقاد مواجه می شود. نظریه های متفاوت حاکی از این است که نمی توان سیاست را بدون پول تصور کرد. جاناتان آلتر روزنامه نگار سیاسی آمریکایی می گوید: «من فکر میکنم که این سیستم وحشتناک است، اما پول در سیاست مانند آب در سرازیری است و راه خود را پیدا میکند.»
بسیاری از کارشناسان سیاسی نفوذ بیش از اندازه پول در سیاست را نکوهش می کنند اما در نهایت می پذیرند که امروز پیشبرد اهداف سیاسی بدون در نظر گرفتن بازوی قدرتمند پول امکان پذیر نیست و اصولا بدون منابع مالی به شکست می انجامد.
این ثروت چگونه به دست آمده است؟
اما مساله مد نظر این نیست که پول چگونه در سیاست برای پیشبرد اهداف ، راهکار ایجاد می کند. مساله این است که سیاستمداران حاضر در دایره وسیع سیاست چقدر ثروت دارند؟ آنها این ثروت را از ره آورد سیاست به دست آورده اند یا اینکه پیش از وارد شدن به آن از چنین ثروتی بهره مند بودند؟
اگر ثروت برای آنها از پیش وجود داشت بخش زیادی از حساسیت ها از بین می رود اما متعاقب آن سوال های دیگری به وجود می آید، سوال هایی نظیر اینکه کسی که صرفا پول دارد می تواند سیاستمدار لایقی باشد؟
با صرف نظر از پاسخ به این سوال به چالش دیگری می پردازیم. اگر سیاستمدار تا پیش از وارد شدن به دنیای سیاست بهره چندانی از مال و منال نداشته و اکنون ثروتمند است چه توجیهی برای این شرایط دارد؟ می تواند به صورت شفاف این مساله را عنوان کند که در طی مثلا چند سال این ثروت چگونه به دست آمده و عنصر سیاست چقدر در آن دخیل بوده است؟ مثلا برای پاسخ به این سوال تحقیق و تفحص بسیار زیادی باید انجام داد. این نکته یکی از بدیهی ترین جریان های جهان است که بسیاری سعی می کنند آنچه را که در قالب ثروت و پول دارند «پنهان» کنند.
ثروت را چگونه پنهان می کنند؟
مساله «پنهان» کردن ثروت نزد بسیاری از افراد جهان وجود دارد. در واقع ثروتمندان بنا به دلایل بسیار زیادی ثروت واقعی خود را پنهان می کنند و مهم ترین دلیل «مالیات» است. اما برای سیاستمداران اصولا مالیات تنها دغدغه نیست. آنها می دانند که باید توضیح کاملی در برابر افزایش دارایی های خود داشته باشند در غیراینصورت عواقب سنگینی در انتظار آنها خواهد بود.
مساله این چنین است که اصولا سیاستمداران (و اصلا ثروتمندان سراسر جهان) چگونه و با چه ترفندهایی ثروت خود را پنهان می کنند. روش های متعددی جهت پنهان سازی میزان دارایی وجود دارد. یکی از روش ها این است که اصولا فرد کوچک ترین دخالتی در معاملات مبتنی بر دارایی خود ندارد و تمام امور مربوط به خرید و فروش را واسطه ها انجام می دهند و این واسطه ها دارایی و یا پول را به نام شخص دیگری ثبت می کنند.
یکی دیگر از روش ها از بین بردن مدارک است.
راهکار دیگر نزد ثروتمندان دنیا برای پنهان سازی دارایی استفاده از رشوه و رانت است. البته تمام این موارد برای این است که فرد از راه نامشروع ثروت خود را حاصل کرده باشد. اگر همه چیز «شفافیت» داشته باشد نیازی به استفاده از ترفندهای پنهان سازی ثروت نیست.
چه کسانی ثروت خود را پنهان می کنند؟
دست بسیاری از پنهان کاران جهان «رو» شده است. در تاریخ سیاست افراد بسیار زیادی بوده اند که میزان دارایی های منقول و غیرمنقول خود را انکار کرده و بعدا به دردسرهای بسیار جدی افتاده اند.
نمونه های زیادی وجود دارد. بر اساس گزارش های مختلف برخی از مشاوران کاخ سفید که ارتباط قدرتمندی با دونالد ترامپ دارند ثروت واقعی خود را پنهان کرده اند. این موضوع در مورد برخی از سیاستمداران فرانسوی و کانادایی صدق می کند. در چین نیز چنین رویه ای وجود دارد اما فاش شدن «پنهان کردن ثروت» در این کشور پرجمعیت عواقب سنگینی همچون مرگ دارد.
اما بیشترین میزان پنهان کردن ثروت به همان دولت ایالات متحده آمریکا برمی گردد. این مساله فقط در مورد سیاستمداران این کشور صدق نمی کند که نزد همه اقشار پولدار این کشور صدق می کند.
نکته بسیار مهم این است که ثروت به ابزاری برای حذف رقبای سیاسی تبدیل شده است به عنوان مثال یک رقیب انتخاباتی برای به در کردن جدی ترین رقیب خود از عرصه انتخاباتی به طور غیرمستقیم و بدون اینکه ردی از خود بر جای بگذارد اقدام به انتشار میزان ثروت رقیب خود می کند. اگر ثروت مشروع باشد آن رقیب مشکل چندانی نخواهد داشت اما اگر رویه دیگری در پس پرده وجود داشته باشد آنگاه مقدمات حذف او به راحتی فراهم می شود.
مجازات پنهان کنندگان
مشخص است که بر اساس طی شدن روند قانون چه مجازاتی در انتظار پول شویی ، ثروت اندوزی نامشروع و پنهان کردن آن است. تعلیق از فعالیت های سیاسی، زندان، جریمه، رد مال، استرداد بخش قابل توجهی از ملک و املاک و ... بخشی از این مجازات هاست. شفافیت در میزان ثروت و دارایی مساله ای است که در همه دنیا باید وجود داشته باشد و هیچ استثنایی هم ندارد. البته بسیاری از کشورها بهشت سیاستمداران مال اندوز هستند. اما شفافیت اقتصادی و مالی چیزی است که به تدریج دامن بسیاری از سیاستمداران دنیا را گرفته است و در بسیاری از موارد منجر به حذف همیشگی آنها از دنیای سیاست شده است.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد