یلدا، پیش از آنکه یک «رویداد تقویمی» باشد، یک تجربه ارتباطی است؛ تجربهای که قرنها تداوم داشته و بدون آنکه نامی رسمی بر خود بگذارد، نقش رسانهای ایفا کرده است. در این شب، جامعه فرصتی پیدا میکند تا از شتاب روزمره فاصله بگیرد، مکث کند و به بازسازی رابطهها بپردازد؛ رابطههایی که در جریان زندگی مدرن، تحت فشارهای اقتصادی، اجتماعی و روانی، بهتدریج فرسوده میشوند.
بهبیان روشنتر، یلدا یک رسانه اجتماعی سنتی است؛ رسانهای که بدون ساختار رسمی، بدون تریبون، بدون فناوری و بدون واسطه، توانسته پیام خود را منتقل کند. پیامی ساده اما حیاتی: ماندن کنار هم، شنیدن یکدیگر و کاستن از فشارهای انباشتهشده زندگی. این پیام، نه با شعار، بلکه با عمل منتقل میشود؛ با نشستن، گفتن، شنیدن و حتی سکوتِ مشترک.
یلدا بهمثابه رسانه
در نگاه ارتباطی، رسانه فقط ابزار ارسال پیام نیست. رسانه فضایی است که در آن معنا شکل میگیرد، روایت بازتولید میشود و احساسات جمعی تنظیم میگردد. از این منظر، یلدا تمام ویژگیهای یک رسانه کامل را دارد؛ رسانهای که کار میکند، حتی بدون آنکه دیده شود یا دربارهاش نظریهپردازی شود.
در شب یلدا، پیامها نه با متن و تصویر، بلکه با حضور انسانها منتقل میشوند. گفتوگوهای ساده، حافظخوانی، قصهگویی، مرور خاطرات مشترک و حتی سکوتهایی که میان جمع شکل میگیرد، همگی اجزای یک فرآیند ارتباطیاند. فرآیندی که بدون اجبار و بدون هدفگذاری رسمی، معنا تولید میکند و احساس مشترک میسازد.
این فرآیند ارتباطی، بهصورت تدریجی و ناخودآگاه، جامعه را از وضعیت پراکندگی و خستگی روانی دور میکند و به سمت نوعی تعادل احساسی سوق میدهد. تعادلی که در بسیاری از فضاهای رسمی، سازمانی و رسانهای امروز کمتر دیده میشود. در ادبیات مدیریت اجتماعی، از این وضعیت بهعنوان تنظیم هیجان جمعی یاد میشود؛ مفهومی که یلدا، بدون نامگذاری و بدون آموزش رسمی، سالهاست آن را اجرا میکند.
مدیریت احساسات جمعی؛ مسئلهای مغفول
در سالهای اخیر، یکی از چالشهای جدی جوامع، نه صرفاً کمبود منابع مادی، بلکه فرسودگی احساسی و خستگی روانی بوده است. فشارهای اقتصادی، نااطمینانیهای اجتماعی، سرعت بالای تغییرات و تعدد بحرانها، سطح اضطراب جمعی را افزایش داده و کیفیت ارتباطات انسانی را کاهش داده است.
در چنین شرایطی، مدیریت فقط به تصمیمگیری اقتصادی یا اداری محدود نمیشود. بخش مهمی از مدیریت، به توانایی هدایت احساسات، ایجاد حس اطمینان و بازسازی اعتماد عمومی مربوط است. مسأله اینجاست که بسیاری از نهادهای رسمی، ابزار لازم برای این کار را یا در اختیار ندارند یا به آن بیتوجهاند. پیام تولید میشود، اما ارتباط شکل نمیگیرد. صحبت میشود، اما شنیدهشدن اتفاق نمیافتد.
یلدا دقیقاً در نقطه مقابل این ناکارآمدی میایستد. بدون پیام رسمی، بدون سخنران و بدون دستورالعمل، فضایی میسازد که در آن ارتباط واقعی امکانپذیر میشود. همین تفاوت، یلدا را به یک تجربه موفق در مدیریت احساسات جمعی تبدیل کرده است؛ مدیریتی که از دل همراهی اجتماعی بیرون میآید، نه از مسیر دستورهای یکطرفه و تحمیلی.
چرا یلدا هنوز کارآمد است؟
اینکه یلدا بعد از قرنها هنوز در زندگی ایرانیان زنده مانده، اتفاق تصادفی یا صرفاً نتیجه عادت تاریخی نیست. یلدا مانده، چون هنوز به یک نیاز واقعی پاسخ میدهد؛ نیازی که نه با فناوری برطرف میشود و نه با پیامهای رسمی.
در زندگی امروز، ارتباط انسانها بیشتر شده، اما نزدیکی کمتر شده است. گفتوگوها کوتاهتر، روابط شتابزدهتر و شنیدن جای خود را به گفتن داده است. یلدا درست در نقطه مقابل این وضعیت میایستد. در این شب، زندگی برای چند ساعت مکث میکند؛ آدمها کنار هم مینشینند، بدون برنامهریزی پیچیده، بدون هدف مشخص جز «با هم بودن»
یلدا یادآوری میکند که ارتباط مؤثر، لزوماً پیچیده نیست. گفتوگوهای ساده، شنیدن خاطرات تکراری، خندههای جمعی و حتی سکوتهای مشترک، همان چیزهاییاند که فرسودگی روانی را کم میکنند. این فرآیند، بدون آنکه نام رواندرمانی یا مدیریت اجتماعی به خود بگیرد، بخشی از بار خستگی انباشتهشده زندگی را برمیدارد.
از سوی دیگر، یلدا یک تجربه برابرکننده است. در آن، بزرگ و کوچک، پیر و جوان، مدیر و کارمند، همه در یک سطح مینشینند و حرف میزنند. همین برابری موقتی، حس امنیت و صمیمیتی ایجاد میکند که در بسیاری از ساختارهای رسمی امروز کمیاب شده است.
یلدا کارآمد مانده، چون انسان را از «نقشها» جدا میکند و به «رابطه» بازمیگرداند. به همین دلیل است که حتی نسلهای جوانتر هم—با همه فاصلهشان از آیینهای سنتی—نمیتوانند بهراحتی از آن عبور کنند.
درسهای یلدا برای مدیریت امروز
اگر مدیریت را بهعنوان یک فرآیند انسانی و ارتباطمحور در نظر بگیریم، شب یلدا درسهای مهمی در دل خود دارد؛ درسهایی ساده، اما کاربردی: مدیریت همیشه با بیانیه و تصمیم آغاز نمیشود؛ گاهی با گوشدادن شروع میشود.
کاهش اضطراب اجتماعی، صرفاً با عدد و آمار ممکن نیست؛ نیازمند روایت قابل باور است.ایجاد همبستگی، بیشتر با کنار هم نشستن محقق میشود تا با تولید محتوا و پیام رسمی.
یلدا نشان میدهد که جامعه، حتی در تاریکترین و دشوارترین مقاطع، میتواند با ارتباط، خود را بازتنظیم کند. کاری که بسیاری از سیاستها، برنامهها و کمپینهای پرهزینه، از انجام آن ناتواناند.
شب یلدا یادآور حقیقتی ساده اما عمیق است:جامعه، پیش از هر چیز، یک نظام ارتباطی است. اگر این ارتباط تضعیف شود، امید، اعتماد و تابآوری نیز بهتدریج فرسوده میشوند.
در زمانی که مدیریت اجتماعی بیش از هر چیز به ترمیم رابطهها نیاز دارد، بازخوانی نقش یلدا صرفاً یک نگاه نوستالژیک یا مناسبتی نیست. این بازخوانی، رجوع به دانشی بومی و آزمودهشده است؛ دانشی که قرنها در متن زندگی ایرانیان جریان داشته و همچنان کار میکند. دانشی که میگوید حتی طولانیترین شبها هم، با گفتوگو و ارتباط انسانی، قابل تحملتر میشوند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
اصغر شرفی در گفتوگو با جام جم آنلاین:
تینا چهارسوقی امین در گفتوگو با جام جم آنلاین: