کدام نوازندگان به جبهه رفتند؟
مهرداد کاظمی به عنوان خواننده و رضا جعفری بهرام به عنوان صدابردار در تمام اجراهای ارکستر سمفونیک تهران حضور داشتند. محمد گلریز و نوازندگان بر اساس شرایط در برخی اجراها حضور داشتند. سیاوش ظهیرالدینی در تعدادی از این اجراها حضور داشته و تعریف میکند: اگر درست به خاطر داشته باشم بهجز گروه ارکستر سمفونیک گروه کر هم به جبهه رفتند و فقط ما نبودیم. در واقع شرکت در این برنامه به خواست و انتخاب افراد بستگی داشت و هیچکس مجبور نبود حتما به جبهه برود. از طرف وزارت ارشاد برنامهریزی شده بود و من یادم نمیآید چند روز آنجا بودم. شاید در همه 40 روزی که ارکستر در جبهه برنامه داشت، آنجا نبودم اما زمان کمی هم نبود.
نوازندگان در کدام مناطق حضور داشتند؟
براساس اظهارات سیاوش ظهیرالدینی، برنامههای ارکستر سمفونیک از شهر اهواز آغاز شد. او توضیح میدهد: به مناطقی مثل شلمچه رفتیم و اگر اشتباه نکنم مقر گروه ما در کوت عبدا... یا جایی در اطراف آن بود.
این نوازنده تاکید میکند گروه نوازندگان از خط حمله دور بوده و توضیح میدهد: ما در پشت جبهه مستقر بودیم و در مناطقی که تقریبا منطقه امن محسوب میشد. البته گویا گروه در فاو و شلمچه و نزدیک به خط مقدم هم برنامه اجرا کرده، اما تا جایی که من در جبهه حضور داشتم از خطوط مقدم فاصله داشتیم و اصلا حضور ما در این مناطق برای این بود که در پشت جبهه به رزمندگان روحیه بدهیم.
به گفته ظهیرالدینی قرار نبوده این گروه بجنگد و تعریف میکند: در میان رزمندگانی که برایشان مینواختیم، کسانی بودند که قرار بود فردای همان روز یا روزهای بعد به خط مقدم اعزام شوند و کار ما این بود که بتوانیم شادشان کنیم و روحیهشان را تقویت کنیم.
آهنگهای درخواستی رزمندگان چه بود؟
گروه نوازندگان ارکستر سمفونیک در خدمت رزمندگان بود و برایشان قطعاتی اجرا میکرد که حس و حال بهتری پیدا کنند. بر اساس اظهارات سیاوش ظهیرالدینی، رزمندگان از برنامههای ارکستر سمفونیک استقبال میکردند. او میگوید: بسیاری از رزمندهها صدای محمد گلریز را از رادیو شنیده و خوشحال بودند از اینکه او را از نزدیک میبینند. ایشان یکی از خوانندههایی بودند که به جبهه آمده بودند. بیشتر آهنگهایی که اجرا میکردیم، همان آهنگهایی بود که آن سالها از رادیو پخش میشد و بیشتر آنها هم با صدای محمد گلریز و مهرداد کاظمی و خوانندگان همان زمان بود.
ظهیرالدینی از توجه رزمندگان میگوید و اضافه میکند: با اعضای گروه، عکس میگرفتند و درباره خوانندهها و نوازندهها سؤال میپرسیدند. قطعاتی که اجرا میکردیم را دوست داشتند و در مجموع این کار ما مورد توجهشان قرار گرفته بود.
هر کسی در آن سالها زندگی کرده و شنونده رادیو بوده حتما به یاد دارد که در دهه 60 بازار آهنگهای حماسی و قهرمانی مثل «جنگ جنگ تا پیروزی» داغ بوده و ارکستر سمفونیک تهران در جبههها همین قطعات را اجرا میکرد.
نوازندگان در آمادهباش بودند؟
اجرای قطعات مختلف با ارکستری که همه اعضای آن حضور نداشتند، نیاز به آمادگی داشت. ظهیرالدینی میگوید با کمی هماهنگی، گروه آماده اجرا بود چرا که بیشتر قطعات را آن سالها اجرا کرده بودند. او توضیح میدهد: ارکستر سمفونیک در کنار کار اصلیاش که اجرای سمفونیک بود، گاهی هم برای خوانندگانی مثل آقای وطندوست یا آقای گلریز مینواخت و به همین دلیل اکثر نوازندگان با بسیاری از قطعات آن روزها آشنا بودند. ضمن اینکه بیشتر قطعات خوانندگان آن روزها را کسانی نواخته بودند که عضو ارکستر سمفونیک هم بودند و در آن روزها همراه ما در جبهه حضور داشتند.
گاهی یک سالن سینما، تئاتر یا موسیقی در اختیار گروه روحیه قرار میگرفت که برای مردم بنوازند و گاهی هم در فضای آزاد در پشت خط مقدم. در هر صورت سازها کوک بود و نوازندگان دست به قبضه بودند که برای رزمندگان بنوازند.
جنگ با نوازندگان چه کرد؟
گروه روحیه یعنی نوازندگان ارکستر سمفونیک به همراه خوانندهها گذرشان به فاو و حلبچه هم افتاد و شاهد فضای ملتهب خط مقدم بودند، اما مثل تمام نیروهای خدماتی و پشت جبههای، امنیت و آرامش بیشتری را تجربه میکردند.
سیاوش ظهیرالدینی میگوید: به جز یکی دو مورد، گروه ما در منطقه امن پشت جبهه برنامه اجرا کرد و برای هیچکدام از نوازندگان اتفاق تلخ و ناگواری رخ نداد. اگر در آن عکس معروف، چشم آقای احمدیان باندپیچی شده به این دلیل است که یک روز صبح که بیدار شدیم و دیدیم چشمش ورم کرده به پزشک بهداری پشت جبهه مراجعه کرد و گویا حشرهای او را گزیده بود.
گویا گزیدگی چشم محمدرضا احمدیان، اسباب شوخی را هم فراهم کرده بود برای اعضای گروه و برای رزمندگان و چه بسا حشره مورد نظر هم از ایادی دشمن به شمار رفته باشد، اما هر چه بود به گفته ظهیرالدینی همه چیز به این هدف ختم میشد که رزمندگان لحظات شاد و بیدغدغهای را تجربه کنند و زیر سایه سنگین جنگ تحمیلی روحیهشان را نبازند.
این مرد کیست؟
در این تصویر که حالا خیلیها آن را دیدهاند، مرد جوانی که عینک آفتابی به چشم دارد و با دست چپ، دسته عینکش را گرفته، کسی نیست جز سیاوش ظهیرالدینی. به گفته او در این عکس فقط تصویر چند نفر از نوازندگان ثبت شده در حالی که تعدادشان بسیار زیاد بوده و خیلیهای دیگر آن روزها همراه هم بودند که لحظات خوشی برای رزمندگان خلق کنند.
سیاوش ظهیرالدینی وقتی این تصویر ثبت میشد، 38 سال داشت و در نوازندگی برای خودش به درجه و مرتبهای رسیده بود. او شش سال بعد از این تصویر یعنی سال 1371 در جمع نوازندگانی قرار داشت که موسیقی فیلم از کرخه تا راین را مینواختند.
او حالا یکی از پیشکسوتان و مدرسان موسیقی کشورمان است که در بیست و سومین جشنواره موسیقی فجر مورد تقدیر قرار گرفته است.
سیاوش ظهیرالدینی درباره حضور در جبهه و سالهای جنگ و حماسه میگوید: جنگ یک واقعیت تلخ بود و همه ما آن را با تمام وجود حس میکردیم اما در همین سالها بود که قطعات زیبایی چون موسیقی فیلم از کرخه تا راین خلق و چند بار به صورت یک اپرا به زیبایی تمام برای علاقهمندان اجرا شد.
آذر مهاجر
ادبیات و هنر
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد