یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
نكته قابل تامل این است كه جلیل سامان، نویسنده و كارگردان این سریال در قالب این مجموعه به مقاطعی از تاریخ ایران و تحولات آن و اتفاقات سیاسی و اجتماعی آن هم میپردازد. ساخت چنین آثاری دشواریهای خودش را دارد، زیرا پرداختن به سیاست و تاریخ و آن هم با زبان طنازانه سخت است و باید سازندگان اثر هوشمندانه به این ماجرا نگاه كنند و به آن بپردازند.
با وجود اینكه چند قسمت از پخش این سریال طنز میگذرد، اما مورد توجه منتقدان و مردم قرار گرفته و در فضاهای مجازی شاهد واكنشها نسبت به این سریال هستیم.
از دیگر ویژگیهای این سریال كه میتوان به آن اشاره كرد، طنز موقعیت سریال است كه معمولا در سالهای اخیر مخاطب عادت به تماشای طنز كلامی كرده بودند و كمتر شاهد طنز موقعیت جذاب بود، اما این اتفاق در سریال زیرخاكی افتاده است.
همچنین كارگردان سعی كرده با گرفتن بازیهای طنازانه از بازیگران در صحنههای مختلف این مجموعه، این جنس از طنز را در سریال پررنگ و لعاب كند.
گرچه بعد از پخش چند قسمت از سریال، قضاوت نهایی نمیتوان كرد، اما تا به الان قصه، بازیها، كارگردانی، نشان دادن تهران معاصر و... خوب بوده است.
همچنین از دیگر بخشهای جذاب این سریال تنوع لوكیشنهاست كه تهران دهه 50 را نشان میدهد و مخاطبان بزرگسال با تماشای اتوبوسهای دو طبقه قرمزرنگ و... در این سریال حس نوستالژی خوبی پیدا میكنند.
به همین دلیل در این گزارش به بررسی واكنشهای كاربران در فضای مجازی، منتقدان و... پرداخت كردهایم.
در چند سال گذشته جلیل سامان برای شبكه سه، كارگردانی سه سریال را به عهده داشت كه سهگانه (ارمغان تاریكی، پروانه و نفس) بود. مخاطبان با تماشای سریالهای او متوجه شدند كه این كارگردان علاقه زیادی به ساخت سریالهایی با سوژههای سیاسی اجتماعی دارد. این اتفاق هم در سریال زیرخاكی افتاده و این سریال كمدی شیرین در بستر تاریخ معاصر و انقلاب است و دوران پهلوی و ساواك را با لحنی متفاوت به تصویر كشیده و تحولات جامعه را در سالهای پایانی دهه ۵۰ نشان میدهد. یكی از اتفاقات جالب در این سریال، انتخاب بازیگران است كه سامان نقش محوری سریالش را برخلاف تصور به پژمان جمشیدی داد یا هادی حجازیفر كه حضور كمرنگی در تلویزیون دارد در این سریال در دو نقش ظاهر شده است. در مجموع سامان كه نویسندگی این سریال را هم به عهده دارد، سعی كرده كه قصه ریتم خوبی برای مخاطبان داشته باشد و از تماشای سریال لذت ببرند.
هادی حجازیفر كه از دهه 80 كارش را در دنیای تصویر شروع كرد و بعد هم با سینما و فیلم ایستاده در غبار بیشتر شناخته شد، در مجموعه قبلی جلیل سامان یعنی سریال نفس هم حضور داشت. او این بار به گونهای ركورد حضور تلویزیونیاش را با بازی دو نقش در سریال زیرخاكی شكست. پدر و برادر فری خاكی در این مجموعه دو كاراكتریاند كه حجازیفر هركدام را با تیپسازی جداگانهای به تصویر كشیده است. یك برادر مشغول در نیرو هوایی كه فعالیتهای پنهان انقلابی میكند و پدری كه مثل پسرش فری وقتی كه عصبانی میشود دندانها و فكش شكل ویژهای پیدا میكند. تقابل این دو شخصیت با نقش مقابلشان (فری خاكی) هم بده بستان جالبتوجهی را شكل داده كه احتمالا در ادامه به شكل پررنگتری شاهد آن خواهیم بود.
پژمان جمشیدی که خیلی وقت است عنوان بازیگر را جایگزین بازیکن کرده هم در این مجموعه به عنوان نقش اصلی قصه حضور دارد. او که این جا به فری خاکی معروف است کارش را در تلویزیون و با سریال «پژمان» معروف شروع کرد، مجموعه ای که داستان زندگی او را روایت می کرد و بعد از آن بود که همه کم کم او را دیگر در قالب یک بازیگر به رسمیت شناختند. در ادامه هم سریال «دیوار به دیوار» باعث شد تا بار دیگر او را در این شمایل ببینیم.
زیرخاکی هم بعد از «نفس» دومین همکاری او با جلیل سامان محسوب می شود، سریالی که در آن آقای فری این بار سعی کرده تا تیپ جدیدی را خلق کند.
این بازیگر در سریال زیر خاكی نقش فریبرز را بازی میكند. شخصیت او برای مخاطب با نمك است. او عاشق زیرخاكی و عتیقه است و جانش را در این راه میگذارد. با وجود بیخیالیهایش، مردی اهل خانواده است و در ضمن هوش پایین او، وقتی كه به اشتباه از طرف ساواك دستگیر میشود، منجر به خنده مخاطب میشود.
ژاله صامتی كه در این سریال نقش پریچهر را بازی میكند، درباره حضورش در سریال به ما میگوید: كار با بازیگران حرفهای بسیار جذاب است. بازیگران در این سطح، كارشان را بلدند و كار برایم لذتبخش بود. پیشتر با آقای حجازیفر همبازی نبودم اما كار با ایشان برایم تجربه خوبی بود.
با آقای جمشیدی پیشتر تئاتر و فیلم كار كرده بودم؛ زوایای بازی ایشان را میشناختم و به همین دلیل به زبان مشترك در بازی رسیدیم. وی با مثبت ارزیابی كردن پیامهای مردمی درباره قسمتهای پخش شده، تاكید میكند: از كامنتهایی كه دارم خدا را شكر مخاطب كار را پسندیده و با سریال ارتباط برقرار كرده است.به نظرم در ادامه هم سریال میتواند مخاطب را با خود همراه كند زیرا كار بسیار جذاب و دوستداشتنی است.
صامتی درباره حواشی اخیری كه برای سریال پیش آمد، میگوید: خدا را شكر سریال پخش شد. ما همه نگران بودیم. افراد از من جویا بودند كه سریال چه سرنوشتی خواهد داشت و من جوابی نداشتم.
این كه به خاطر خطا، صحبت یا رفتار یك فرد تمام افراد مورد مواخذه قرار بگیرند و زحمات یك عده زیر سوال برود بسیار سخت و طاقتفرساست.
جدای اینكه چقدر رفتار یا كردار فرد غلط است و چقدر درست اما در این موقعیت تر و خشك با هم میسوزند و حاصل دو سال تلاش افراد به خاطر یك رفتار تحتتاثیر قرار میگیرد. خدا را شكر در این موضوع درایت شد و سریال پخش شد.
از كامنتهایی كه به من میرسد متوجه شدم مخاطب پیگیر پخش سریال بود. امیدوارم برای لحظاتی بیننده تلویزیون حالش خوب باشد.
مازیار معاونی، منتقد: از آنجایی كه تا به حال چند قسمت از كار بیشتر پخش نشده، به نظر میرسد تا به اینجا، كارگردان و گروه مشغول خشتچینیهای اولیه ماجرا هستند و هنوز به جایی كه قضاوت منصفانه و دقیقتری داشته باشیم نرسیدهایم، با این حال فكر میكنم در قسمتهای جلوتر كه از این مقدمات رمزگشایی میشود، ما باز هم با تقابل نیروهای مبارز قبل از انقلاب با ساختار امنیتی شاه مواجه میشویم، البته با تم طنزی كه بهواسطه شخصی كه به دنبال عتیقه است كامل میشود. او در كنار برادری كه مبارزات پنهانی دارد تركیبی را شكل میدهد كه در نهایت ما یك كار سیاسی با زمینه كمیك خواهیم دید. تا جایی كه شاید مثل فیلم تشریفات كه اوایل دهه 60 ساخته شد، كاراكتر دزد قصه متحول میشود، البته من نمیدانم برای زیرخاكی چه اتفاقی میافتد اما بعید نیست كه آقای فریبرز باغبیشه هم به چنین عاقبتی برسد.
رضا صائمی، منتقد: داستان سریال زیرخاكی شروع خوبی داشت و صحنههای كشمكش و تعقیب و گریزها برای مخاطب جذاب بود و در ادامه بیننده با عوض شدن ساكها شاهد قصهای ماجراجویانه میشود. به نظرم سریال زیرخاكی خط قصه جالبی دارد و مخاطب در بستر یك قصه سیاسی كه در برهه از تاریخ ایران میگذرد، شاهد فضای مفرح هم هست و تا به امروز چنین فضایی در اینگونه سریالها سابقه نداشته است. از این زوایه نگاه كنیم تازگی و بدعت جالبی دارد. البته مخاطب، سریالهایی كه از جلیل سامان دیده در فضای سوژههای سیاسی اعم از مجاهدین و تاریخ معاصر میگذشته و حالا شاهد یك قصه سیاسی تاریخی اما با ساختار و زبان طنز است و این كاری دشوار است كه سیاست با طنز پیوند زده شود. از دیگر نكات قابل تامل توجه به عنصر خانواده در سریال است، ما در سریال شاهد مناسبتهای خانوادگی هستیم و صرفا سریال سیاسی اجتماعی مطلق نیست. ضمن اینكه تنوع لوكیشن از دیگر نكات بارز در این سریال است كه در هر قسمت شاهد فضای خانه، شهر، بیابان، زندان، جاده و... هستیم و همین پویایی قصه را نشان میدهد كه جذاب خواهد بود. در مجموع ریتم قصه خوب است.
معاونی: زیرخاكی بازیگرها قدری دارد كه هركدام از آنها در این مجموعه به سمت تیپسازی رفتهاند. پژمان جمشیدی كه دیگر خیلیها یادشان رفته او روزی بازیكن یك تیم محبوب بوده، كاملا طنازانه و خوب از پس این نقش برآمده، چرا كه نگه داشتن راكورد آن شخصیت چه از نظر حسی و چه فیزیكی كار سادهای نیست. در كنار او هادی حجازیفر و ژاله صامتی هم از بازیگرانیاند كه با وجود آنكه كمتر طنز كار كردهاند اما كمدی جالب توجهی را ارائه كردهاند. مجموع اینها باعث شده ما چند تیپ و شخصیتهایی را ببینیم كه هر كدام به نحوی مجموعه را پیش میبرند.
صائمی: سال گذشته در جشنواره فیلم فجر فیلم دوزیست را با بازی پژمان جمشیدی و هادی حجازیفر دیدیم كه بسیار زوج خوبی بودند و خوشدرخشیدند و حالا این زوج را در سریال زیرخاكی میبینیم كه البته حجازیفر در دو نقش ظاهر شده است. به نظر میرسد این زوج جایگزین زوج پژمان جمشیدی و سام درخشانی شده است و اتفاقا جواب هم داده است. رابطه پینگپنگی میان حجازیفر و جمشیدی در این سریال جذاب است و قابلیتهای طنازانه هر دو بازیگر، رنگ و لعاب ویژهای به سریال داده است.
معمولا بازیگرانی همچون امیر جعفری، جواد عزتی و... كارشان را در ابتدا با طنز شروع و بعد در سریال جدی بازی كردند، اما هادی حجازیفر از نقشهای جدی شروع كرد و حالا توانمندیهایش را در نقشهای طنز به رخ مخاطب میكشاند. همچنین ژاله صامتی بازی فوقالعادهای در این سریال دارد كه البته جزو بازیگران توانمند است، ولی نمیدانم چرا از او كم استفاده میشود یا اینكه خودش هر نقشی را قبول نمیكند. در مجموع احساس میكنم سریال زیرخاكی نقطه عطفی در كارنامه خیلی از بازیگران میشود و باعث خواهد شد كه بیشتر دیده شوند.
معاونی: كار سریال زیرخاكی خیلی سخت است چون هرچقدر هم خوب باشد با مجموعههای قبلی مثل «پایتخت» و «نونخ» مقایسه میشود و جذب مخاطب برای آن چندان راحت نیست با این حال خوشبختانه میشود گفت زیرخاكی تا حد قابل قبولی از عهده این كار برآمده و طنز كلامی و موقعیت متفاوتی نسبت به آن كارها كه بیشتر فضای بومی داشتنند را ارائه میدهد. نوع و جنس طنز با كارهایی كه ساخته شده متفاوت است یعنی هم طنز كلامی همراه با تیپسازی دارد مثل پژمان جمشیدی كه كمدی مبتنی بر كلام را نماش میدهد و هم در صحنههای تعقیب و گریز، مواجهه با فرزندش و مواقعی كه با بچهاش ارتباط دارد ما طنز ظریف موقعیت را هم میبنیم البته بخش زیادی از موقعیتها به شخصیتهای كمیك برمیگردد. با این حال باید منتظر بمانیم و ببینیم قصه چطور پیش میرود.
صائمی: در این سریال شاهد طنز موقعیت هستیم و طنازی شخصیتها در موقعیتها به نمك سریال افزوده است. گرچه بستر سریال سیاسی اجتماعی و تاریخی است، اما با موقعیتهای كمدی هم روبهرو هستیم و نمیتوان گفت كه جنس سریال كمدی است، بلكه سریالی است كه طنز موقعیت در آن منجر به مفرح شدن قصه شده و در آوردن چنین طنازیهایی در كار سخت است. جابهجایی ساكها باعث شد تا مخاطبان با طنز كمدی با نمك مواجه شوند.
معاونی: جلیل سامان موفق شده برخلاف كارهای جدی قبلیاش كه سیاسی محسوب میشدند اثری را روی آنتن ببرد كه در عین انعكاس نهفته فضای سیاسی گرایشی هم به سمت طنز دارد. فضایی كه تناسب بیشتری با حال و هوای ماه رمضان و عادت مخاطبان به تماشای مجموعههای طنز در این ماه دارد. برای خود جلیل سامان هم این مجموعه تمرین خوب و جالبی برای نگارش مجموعههای طنز است.تا به اینجا هم با وجود آن كه سه قسمت از كار روی آنتن رفته است به دلیل فضاسازی و همین موقعیتها توانسته مخاطبان خود را تا حد قابل قبولی بهدست بیاورد.
صائمی: سابقه جلیل سامان نشان میدهد كه در ساخت سریالهای سیاسی كه كار راحتی هم نیست، متبحر هست و ما شاهد كارگردانی منسجم و با برنامه او هم در سریال زیرخاكی هستیم. همچنین او فضای دهه 50 را خیلی خوب بازسازی كرده است. طراحی لباس، مكان و... خیلی خوب شده و ویژگی نوستالژی برای همه دارد. سامان در گرفتن بازی از بازیگران هم عملكرد خوبی در سریال زیرخاكی داشته و در مجموع تا اینجای كار بهترین سریال ماه رمضان امسال است و نمره قابل قبول میگیرد.
فاطمه عودباشی - فاطمه شهدوشت - رسانه / روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد