ادامه جلال در ادبیات امروز

در روزهای گذشته با انتشار خبری درباره وقوع حادثه برای رضا امیرخانی، نویسنده نام‌آشنای معاصر، بسیاری از اهالی فرهنگ نگران وضعیت او شده و پیگیر احوالش هستند. ابراهیم حسن‌بیگی یکی از نویسندگانی است که نه‌تنها با خط سیر آثار امیرخانی آشنایی دارد، بلکه از دوستان نزدیک او هم به شمار می‌رود. با او درباره ویژگی‌های کارنامه داستانی این نویسنده به گفت‌وگو نشسته‌ایم.
در روزهای گذشته با انتشار خبری درباره وقوع حادثه برای رضا امیرخانی، نویسنده نام‌آشنای معاصر، بسیاری از اهالی فرهنگ نگران وضعیت او شده و پیگیر احوالش هستند. ابراهیم حسن‌بیگی یکی از نویسندگانی است که نه‌تنها با خط سیر آثار امیرخانی آشنایی دارد، بلکه از دوستان نزدیک او هم به شمار می‌رود. با او درباره ویژگی‌های کارنامه داستانی این نویسنده به گفت‌وگو نشسته‌ایم.
کد خبر: ۱۵۳۱۳۰۲
نویسنده آزاده صالحی - فرهنگ و هنر
 
ظاهرا قرار بود طی روزهای آینده ایشان به‌عنوان یکی از سخنرانان در مراسم رونمایی از کتاب تازه شما حضور یابند.
بله، قرار بود این مراسم ۱۲ آذرماه در مراسم رونمایی از کتاب «پشت صحنه داستان» به قلم من برگزار شود و رضا هم به‌عنوان یکی از سخنرانان اصلی درباره این کتاب صحبت کند، اما این حادثه باعث شد تا نشست مذکور به خواست من تا لحظه بازیابی سلامت او منتفی شود. امیرخانی را بحق باید یکی از معدود نویسندگانی دانست که در بین اهالی فرهنگ، همه به یک اندازه او را دوست داشته‌اند. درحالی‌‌که هر انسانی در زندگی خود ممکن است عده‌ای مخالف داشته باشد اما درباره رضا این‌طور نیست و حتی آن‌دسته از کسانی که با کتاب آشنایی چندانی ندارند هم مجذوب خصوصیات اخلاقی او می‌شوند. دلیلش این است که او اصولا انسانی با روابط عمومی بالاست و حتی اگر نسبت به فردی موضع منفی داشت هرگز این مسأله در کردار و چهره‌‌اش نمودار نمی‌شود و سعی می‌کند با خوشبینی و انرژی مثبت برخورد کند.

به باور منتقدین، اغلب آثار او صرف‌نظر از درونمایه‌هایی که دارند به لحاظ فنی هم دارای ویژگی‌های منحصر‌به‌فردی هستند. از دید شما کارنامه داستانی او به چه شکل است؟
شاید جالب باشد اگر بگویم شخصیت او همیشه در این سال‌ها من را به یاد جلال آل‌احمد می‌اندازد و درواقع بین او و جلال نقاط مشترک زیادی به چشم می‌خورد. امیرخانی نویسنده‌ای با صراحت‌لهجه و شفافیت بیان است. او هرگز اهل تقیه و کتمان نبوده و همواره در تمام آثارش به انعکاس حقیقت می‌پرداخته است. حتی سفرنامه‌هایش از مسافرت‌های مختلف هم او را به‌نوعی شبیه به جلال جلوه می‌دهد. از این رو معتقدم، رضا می‌تواند در ادبیات داستانی معاصر ما جای جلال آل‌احمد را بگیرد. تمام آثاری که در این دو دهه به رشته تحریر درآورده نشان از تعمق و تجربه‌گرایی دارد و این نکته را اثبات می‌کند که از جدی‌ترین مهره‌های ادبیات امروز ماست. کما این‌که هرکدام از رمان‌هایش در این سال‌ها با اقبال زیادی از سوی مخاطبان مواجه بوده است. شاید بیراه نباشد اگر بگوییم تعدادی از مخاطبان پس از خواندن «من او» ترغیب شدند تا دیگر کارهایش را دنبال کنند. امیرخانی از معدود نویسندگانی بود که جسارت و شجاعتش نه‌تنها در قلم، بلکه در زندگی شخصی‌ او هم به‌وضوح دیده می‌شد.
متأسفانه یا خوشبختانه علاقه زیادی به پرواز داشت و در این سال‌ها مداوم با پاراگلایدر پرواز می‌کرد و هر وقت که در اینستاگرام ویدئوهای پرواز خود را به اشتراک می‌گذاشت او را سرزنش می‌کردم که این کار خطرناک است؛ ولی در جواب سعی می‌کرد من را هم در پریدن باپاراگلایدرهمراه کندوحتی به این مسأله اشاره داشت که بعضی ازدیگر نویسندگان مانند محمدرضا بایرامی را هم چندین بار همراه خود برده است. یادم هست همیشه در جوابش به این مسأله اشاره می‌کردم ترس من از ارتفاع مرتفع‌تر از آن است که به دعوت او پاسخ مثبت بدهم. بااین‌حال وقتی خبر را شنیدم خیلی تعجب کردم، چون رضا انسان باهوشی بود و محاسباتش در پریدن دقیق به نظر می‌رسید. حتی به خواسته خودش هربار از پرواز فیلم گرفته می‌شد تا نحوه پریدن خود را مورد ارزیابی قرار دهد. از این رو با شناختی که از او دارم تصور می‌کنم این حادثه می‌بایست به موقع فرود برای او پیش آمده باشد.

خود شما شاخص‌ترین اثر او را در کارنامه پربار کاری‌‌اش کدام اثر می‌دانید؟
من او اولین رمانی بود که باعث شد با امیرخانی آشنا شوم. در این ارتباط خاطره‌ای دارم که نقل آن خالی از لطف نیست: در میانه‌ دهه ۷۰، مسئول بخش داستان حوزه هنری بودم و همراه با زنده‌یاد امیرحسین فردی به مطالعه و نقد آثار رسیده مشغول می‌شدیم. روزی درمیان آن نوشته‌هابه رمانی برخوردم که چنان شیفته‌ام کرد که نتوانستم آن راکناربگذارم و بی‌وقفه تا آخرین صفحه خواندمش.کنجکاو شدم که نویسنده آن چه کسی است. دیدم در فرم ثبت‌نام نوشته شده: اولین کار! از استعداد و ذوق و قریحه به‌کارگرفته‌شده در رمان متعجب شده بودم و موضوع را با مرحوم فردی در میان گذاشتم. او هم رمان را مطالعه کرد و پیشنهاد داد قراری بگذاریم و نویسنده را به حوزه هنری دعوت کنیم تا مطمئن شویم که خودش این اثر را نوشته است.وقتی آمدوساعتی باهمنشین شدیم دریافتیم که چنین رمان قدرتمندوتأثیرگذاری به‌طورقطع حاصل اندیشه چنین انسان داناوباسوادی است.به‌خصوص این‌که متوجه شدیم تمام دوران تحصیل خودرادرمدارس تیزهوشان گذرانده است. می‌توان گفت «من‌او» نقطه عطف آشنایی ما با او و طیف گسترده‌ای از خوانندگان با این اثر بود. نکته دیگری که او را از دیگر نویسندگان هم‌دوره‌‌اش متمایز می‌کند اخلاق امیرخانی بوده است.
چه‌بساممکن است نویسندگانی باشندکه آثارشان به‌مراتب ازاوقوی‌تر باشدامابه‌دلیل‌نداشتن‌اخلاق‌مداری‌چندان‌که باید نتوانسته‌اند ماندگار شوند.طی روزهای گذشته ازطریق مهدی رسولی،یکی ازدوستان نزدیکش،کتاب «پشت صحنه داستان» را به دستش رساندم و او به این مسأله اشاره کرد که رضا نسبت به حضور در این مراسم اعلام آمادگی کرده است. آنچه مسلم است این که او انسانی است که از سلامت روح و جسم برخوردار است و با توجه به گزارش‌های اخیر مبنی بر افزایش سطح هوشیاری‌اش، اطمینان دارم که به‌زودی سلامتی خود را بازخواهد یافت.

حسن بیگی: 
تمام آثاری که رضا در این دو دهه به رشته تحریر درآورده نشان ازتعمق وتجربه‌گرایی دارد و این نکته رااثبات می‌کند که ازجدی‌ترین‌مهره‌های ادبیات امروزماست.کما این‌که هرکدام ازرمان‌هایش دراین سال‌هابااقبال زیادی ازسوی‌مخاطبان مواجه بوده است.شاید بیراه نباشد اگر بگوییم تعدادی از مخاطبان پس ازخواندن«من او»ترغیب شدندتادیگرکارهایش رادنبال کنند.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها