به گزارش
جام جم آنلاین، خبرنگار روزنامه جام جم نوشت، با بادامچیان، دبیرکل حزب موتلفه همصحبت شدم تا درباره دیدارهای مردمی امام خمینی(ره) از ۱۲بهمن ۵۷ تا ۲۲بهمن که انقلاب به پیروزی رسید، برایمان بگوید.
این سیاستمدار با سابقه درباره روز ۲۲بهمن و پیروزی انقلاب و حال و هوایش در این روز میگوید: غیرقابل توصیف است و در این گفتوگوی کوتاه نمیتوان درباره آن صحبت کرد. آن هم برای منی که سالها برای پیروزی انقلاب تلاش کرده بودم، زندان رفته و شکنجه شده بودم. رژیم ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی سرنگون شد و جای آن را جمهوری اسلامی گرفت. نظامی که پایهاش مردم هستند و رهبرش، ولی فقیه عادل. هرچند بعد از این که انقلاب در ۲۲بهمن پیروز شد، کار ما در کنار امام(ره) تازه شروع شد. باید نظام جمهوری اسلامی طراحی میشد و در کنارش با نفاق هم مبارزه و از انقلاب و رهبرش نیز مراقبت میکردیم.
ما همه سرباز توییم خمینی
بادامچیان درباره دیدارهای مردمی با امام خمینی(ره) در دهه فجر سال ۵۷ میگوید: درباره دیدارهای مردمی شهیدان مطهری، محلاتی و مطهری که جزو کمیته استقبال بودند، برنامهریزی کرده بودند؛ البته با نظر خود امام. قرار شد صبحها آقایان برای دیدار بیایند و بعدازظهرها خانمها. آن زمان برخی مخالف بودند که بانوان هم در دیدارهای مردمی حضور داشته باشند. اما امام(ره) تاکید داشتند باید برای بانوان هم برنامهریزی شود. مدرسه رفاه آنقدر بزرگ نبود که دیدارها آنجا انجام شود.
به همین دلیل مدرسه علوی برای این کار در نظر گرفته شد. روز ۱۲بهمن و شبش امام در مدرسه رفاه بودند، صبح روز سیزدهم آقایان مطهری و آیتا... منتظری، با یک ماشین امام را برای دیدارهای مردمی به مدرسه علوی آوردند. صبح با آقایان دیدار داشتند و بعد از ظهر با بانوان. در همان روز یکی از بانوان به دلیل ازدحام جمعیت حالش بد شد و مجبور شدند او را با برانکارد به سمت درمانگاه ببرند.
وقتی او را از جلوی جایگاه عبور میدادند، کمی از موهایش هم بیرون بود؛ دستش را بالا برد و با صدای بلند گفت: « ما همه سرباز توییم خمینی ». امام که این صحنه را دیدند، نشستند. مرحوم ربانی شیرازی به امام گفتند آقا ما به شما گفتیم که خانمها سراسر عاطفه هستند و بهتر است به دیدارها نیایند، چون امکان دارد حالشان بد شود!
الان هم که دیدید مویشان دیده میشد. امام (ره) با حالتی عتابآلود به ایشان گفتند: « شما تصور میکنید شاه را من و شما بیرون کردیم؟ شاه را همین ملت و همین بانوان بیرون کردند. من وقتی این خانم دستش را بالا آورد و شعار داد به این فکر کردم جواب خدا و این ملت را چه باید بدهم.»
دیدار با یتیمان
صحبتهایی که در این دیدارها میشد بیشتر درباره انقلاب و اهداف و مسیری بود که باید طی میشد.اما ایشان دقیقا میدانستند برای هر طیفی چه سخنانی را باید بگویند. یادم هست در دیدار با معلمان صراحتا فرمودند بچهها را در مدرسه با سیاست آشنا کنید تا زمانی که وارد جامعه میشوند، چشم و گوش بسته نباشند.
یکی از بهیادمادنیترین دیدارهایی که در خاطرم مانده دیدار بچههای یتیم «پرورشگاه جعفری» با امام بود. آنها ظهر رسیدند. امام بسیار منظم بودند و از ساعت ۱۲ برای نماز و عبادت میرفتند. بچهها ایستادهبودند و منتظر دیدار.
مسؤولشان به من گفت: ما نمیتوانیم بچهها را بدون این که دیداری صورت گرفتهشود، برگردانیم، دلشان میشکند.در همین زمان بود که بچهها شروع کردند به شعار دادند که « ما منتظر توییم امامخمینی/ تو پدر مایی امامخمینی». من رفتم خدمت امام و گفتم ایتام آمدهاند دیدار شما و مشتاقند شما را ببینند، چه دستور میدهید؟
امام گفتند: آنها را ببرید داخل ناهار خوری. بعد هم خودشان آمدند و بین بچهها نشستند و یکی از بهیادماندنیترین صحنههای آن روزها را شکل دادند.دور امام بودند و ایشان را میبوسیدند و با آنها صحبت میکردند.حیف شد آن زمان دوربین نداشتیم که فیلمبرداری کنیم.
آن روز اشک را در چشمان امام دیدم.
بعد از ۲۲ بهمن
کار کمیته استقبال از امام (ره) از ۳۰ دیماه در منزل شهید مطهری آغاز شد و در ۱۲ بهمن که امام به ایران آمدند و در مدرسه رفاه مستقر شدند، تمام شد.بعد کمیته اقامتگاه تشکیل شد که من هم در این کمیته بودم و برنامهریزی بسیار دقیق و منظمی داشت.روز بعد از ۲۲ بهمن که نظام شاهنشاهی سرنگون شد، در اقامتگاه برنامههای جمهوری اسلامی طراحی میشد.
این برنامهریزیها تا ۳۰ بهمن ادامه داشت. بعد از آن دولت موقت به نخستوزیری آقای بازرگان کارش را شروع کرد و کمیتههای انقلاب هم جای ژاندارمری را گرفتند که آیتا... مهدوی کنی، مسؤولش بودند.حزب جمهوریاسلامی هم در ۱۹بهمن تشکیل شد و ما رفتیم در این حزب مستقر شدیم.از اول اسفند تشکلهای انقلابی به گونهای دیگر کارشان را ادامه دادند.