بیانیه گام دوم را چه کسی، با توجه به چه نگاهی، با چه تصوری از شرایط حاضر و گذشته، با چه افقی از آینده و چه سازوکاری از تغییر و تحول ارائه کردهاست؟ چرا چنین دستهبندی کرده است؟ اساسا ایشان بهدنبال ساخت چه نوع جامعهای است و این جامعه در نگاه او چگونه شکل میگیرد؟ پرسش ما این بار، واکاوی گام دوم نیست بلکه واکاوی اندیشهای است که گام دوم را میسازد و به تصویر میکشد. پرسش از نسخه نیست، پرسش از نگاه نسخهپرداز است.
پرسش از اندیشه سازنده بیانیه گام دوم است. فارغ از این که بتوانم به این سوال، پاسخی درخور دهم، لازم است خواننده محترم، به سوالات فوق، عمیقا توجه کرده و تامل فرماید.
مبدا حرکت، مقصد حرکت است
سخن از گام دوم، لاجرم سخن از بخشی از نقایص یا کمبودهای گام اول و از فرصتهایی است که گام اول ایجاد کردهاست.
اینکه تمایز گام دوم از اول چیست و اینکه آیا این تمایزبخشی نوعی تاکتیک و ابزار برای تحرکبخشی اجتماعی است یا یک تمایز ماهوی و راهبردی سوال این نوشتار نیست. ما به پشتصحنه اندیشه توجه داریم. بیانیه گام دوم در این ساختار خلاصه میشود: چه میخواستیم؟ الان کجا هستیم؟ مغز و موتور پیشران ما چیست؟ در گام دوم چه باید بکنیم و چگونه؟
شعارها و آرمانهای انقلاب، روح حاکم بر انقلاب است که اگر به آنها خیانت شد، دیگر انقلابی وجود نخواهدداشت و کالبدی بیجان خواهدبود. پس باید روح انقلاب را در شعارهایش جستوجو کرد.
در صورتی که شعارها، شعارهایی همیشگی باشد، حضور روح در کالبد انقلاب، آن را جاودان خواهدکرد. اگر این شعارها و آرمانها فطری باشد، جهان را در همه جغرافیا و در همه زمان به تسخیر خویش در خواهدآورد.
برای فهم چه میخواستیم، باید مدام به بازخوانی شعارها و آرمانها بپردازیم که خود، بخشی از واقعیت و بلکه واقعیت سازند. اگر در نقطه مبدا، هم افق نشویم، همگام شدن در مسیر دشوار خواهدشد.
اما مگر روح، بدون کالبد هم میشود؟! روح انقلاب باید به جسمی انقلاب دمیده شود که هم ظرفیت تجسم و ثبات را داشته باشد و هم ظرفیت انقلاب و تعالی را.
نهادی که بار تحقق این شعارها و آرمانها را به دوش میکشد، «نظام انقلابی» است که تحول را در عین تثبیت پیش میبرد.
انقلاب اسلامی، دروازه ورود به عصر جدیدی است که مهمترین مولفه آن، «طرح پیوند دین و دنیا» و مهمترین دستور کار آن، تقابل اسلام و استکبار است.
نظام انقلابی در گام اول با مردمسالاری دینی، اراده ملی را وارد میدان کرد. اراده مردم، مهمترین راه و رمز پیشرفت حقیقی است.
هرگاه این اراده، به امری الهی تعلق گرفته و بگیرد شاهد رشد و پیشرفت بوده و خواهیم بود. در این میان، نیروهای مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی هستند که عمده بار انقلاب را به دوش میکشند.
آنان جوهره و نیروی متراکم اراده ملی هستند که میتوان از ایشان به جِرم موثر انقلابی نام برد. ایشان موتور محرکه پیشرفت خواهند بود. اما این جِرم موثر براساس کدام منطق اقدام، شکل گرفته و به عملیات میپردازد؟ به نظر میرسد، مهمترین دغدغه بیانیه گام دوم، بیان پاسخ به این سوال است.
منطق چگونگی و مساله جامعهپردازی
پاسخ به سوال اینک کجاییم و به کجا میرویم و چگونه را ذیل منطق چگونگی، عرضه میکنیم. منطق چگونگی، منطق چگونگی جامعهپردازی است و در گام دوم جامعهپردازی هستیم که بخشی از مسیر آن طی شدهاست.
جامعهپردازی در این نگاه، یعنی آمدن ارادهملی پای کار ساخت درونی و بیرونی انسان (نه فرد). ساخت درونی انسان، دو بعد دارد: علم و پژوهش- معنویت و اخلاق. این دو، برشی از دو بال علم و ایمان هستند که حقیقت پیشرفت بوده و تعالی انسان را شکل میدهند.
ساخت درونی، بنمایه ساخت بیرونی است که البته بر هم تاثیر و تاثر دارند. ساخت بیرونی انسان نیز ساخت ساختار اجتماعی در سه پایه قوام اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است.
این منطقه جامعهپردازی در گام اول، دوم و... ثابت است. اما در گام دوم، اولویتهای ساخت درونی و بیرونی چه هستند؟
اولویت ساخت درونی: دانش، آشکارترین وسیله عزت و قدرت یک کشور است. معنویت و اخلاق نیز جهتدهنده همه حرکتها و فعالیتهاست. اقتدار در پرتو ایمان را میتوان تجمیع این دو بعد و اولویت ساخت درونی کشور دانست. بنابراین جهتگیری ساخت درونی کشور و تامین زیرساخت ، تولید قدرت و اقتدار در لایههای مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است اما به شکلی که مطابق ارزشهای معنوی و حفظ مناسبات اخلاقی جامعه باشد. اینکه تولید قدرت مبتنی بر علم و ایمان دنبال میشود، نشاندهنده نوعی از قدرت است که هم زاینده و هم مستقل و درونزاست که سعادت انسان را نشانه رفتهاست نه قدرتی که صرفا ابزار است و به نابودی بخشی از بشریت منجر میشود. بنابراین ترکیبی از علم و ایمان را باید جستوجو کرد که قدرت زاینده و مستقل را محقق میکند.
اولویت ساخت بیرونی: اولویت قوام اقتصادی به اقتصاد قوی، اولویت قوام اجتماعی به سبک زندگی ایرانی -اسلامی و اولویت قوام سیاسی به عدالت و مبارزه با فساد، استقلال و آزادی، عزت ملی، روابط خارجی و مرزبندی با دشمن است. قدرت مستقل و زاینده در اقتصاد به عامل مهم سلطهناپذیری و نفوذناپذیری کشور میانجامد. اقتصاد مستقل، مبتنی بر تولید انبوه و باکیفیت، توزیع عدالتمحور، مصرف به اندازه و بیاسراف و مناسبات مدیریتی خردمندانه است. سبک زندگی، تنظیم و تصفیه روابط انسانها درون جامعه است. قوام سیاسی نیز در این گام، چند اولویت را هدف گرفتهاست: فسادزدایی از حکومت، تعامل با جامعهجهانی با حفظ مرزبندی نسبت به دشمن و حفظ استقلال رای و اراده ملی، تامین آزادی برای تجلی اراده ملی در جامعهپردازی.
کلام آخر؛ آغاز حرکت در گام دوم
جمعبندی آنکه مساله گام دوم انقلاب، جامعهپردازی مبتنی بر قدرت مستقل و درونزاست. این قدرت از دو رکن علم و ایمان تولید میشود و خود را در سه لایه اقتصاد، سیاست و اجتماع نشان میدهد.
این گام میتواند با زایش عالمانه و توحیدی خود، قدرت لازم برای جهش به تمدنسازی را فراهم کند. این منطق، صرفا یک گزاره برای شنیدن و عبور کردن نیست بلکه در تمامی طراحیها و سیاستگذاریها باید چنین نرمافزاری تعبیه شود.
هر قدر که اراده ملی بر عملیاتی شدن چنین نرم افزاری قرار گیرد، پیشرفت و عدالت واقعی به همان میزان رقم خواهدخورد و هر قدر از این منطق دور شویم، شاهد عقبگرد در روح انقلاب خواهیمبود.
شعارها باید در مشاعر عمومی جامعه رسوب کنند تا بعثت انسان برای سعادت خویش را رقم زند. بیانیه گام دوم، شروع نهضتبیداری برای التفات اراده ملی به جامعهپردازی ایرانی - اسلامی است.
صادق ترابزاده جهرمی - پژوهشگر مرکز رشد دانشگاهامامصادق(ع) / روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد