زمانی برگزیده شدن در یک جشنواره یا رقابت خوب میتوانست زندگی هنرمند را دستخوش تغییر کند؛ مثل برنده جایزه جلال که توانست خانه بخرد یا برگزیدگان جشنواره فیلم فجر که خودروی سمند هدیه گرفتند.
سالهاست شاید حتی نزدیک به دو دهه و بیشتر از همه در یکی دو سال اخیر که دیگر جایزهها و جشنوارهها چنگی به دل نمیزنند.
آنقدر رقم جایزهها روز به روز در تناسب با تورم، کم و کمتر شده که برگزارکنندگان، یا در فراخوان میزان جایزهها را ذکر نمیکنند یا برخلاف گذشته ارقام را به ریال مینویسند که دستکم ظاهر اعداد قابل اعتنا به نظر برسد.
جایزههای بیرمق میتوانند اهداف برگزاری جشنوارهها را زیر سوال ببرند یا حتی از میزان اعتبار آنها بکاهند. همین است که ما را برآن داشته تا نگاهی داشته باشیم به رقم جایزهای که به برگزیدگان جشنوارههای هنری و ادبی تعلق میگیرد.
روال این است که جشنوارهها در فراخوانی که برای هر دوره منتشر میکنند، رقم جوایز را هم ذکر کنند اما برخی جشنوارهها و مسابقات ادبی- هنری از این کار پرهیز میکنند ؛ مثل جشن تصویر سال و جشنواره فیلم فجر.
شاید فیلم فجر در دورههایی جوایزش را اعلام کرده باشد اما این سالها اطلاعی درباره رقم جوایز این جشنواره در اختیار نیست و حتی مجریان جشنواره یا برگزیدگان هم تمایلی ندارند در اینباره حرف بزنند.
اگرچه درباره جشنواره فیلم فجر و برخی دیگر از جشنوارهها اطلاعات مستندی وجود ندارد اما شنیدههای ما و اطلاعات بهدستآمده از دیگر جشنوارهها نشان میدهد که برگزیدگان جشنواره فیلم فجر هم رقم چشمگیری دریافت نمیکنند.
در این مورد به چند نمونه از جوایز جشنواره های سینمایی توجه کنید:
جشنواره سینماحقیقت (از سال ۱۳۸۶)
۳میلیون تومان جایزه برگزیده بخش ملی جشنواره در چهارمین و پنجمین دوره
۵میلیون تومان در ششمین دوره
۱۰میلیون تومان در هفتمین دوره
۱۲میلیون تومان در دورههای هشتم تا یازدهم
۲۰میلیون تومان در دوره دوازدهم
۲۵میلیون تومان در دوره سیزدهم
۳۵میلیون تومان در دوره چهاردهم که آذر امسال برگزار شد
جشنواره فیلم کوتاه تهران (از سال ۱۳۶۲)
۳۰میلیون تومان برای برگزیده اصلی در دوره سیوسوم
۲۰میلیون تومان در دوره سیوششم
۳۰ میلیون تومان در دوره سیوهفتم که بهمن امسال برگزار شد
جشنواره تجسمی فجر (از سال ۱۳۸۷)
۵میلیون تومان در دومین دوره سال ۱۳۸۸
۱۵میلیون تومان در سیزدهمین دوره که امسال برگزار شد
جشنواره موسیقی فجر (از سال ۱۳۶۴)
۳۰میلیون تومان در سیوششمین دوره جشنواره که امسال برگزار شد
جایزه جلال (از سال ۱۳۸۷)
۱۵۰ سکه بهار آزادی از دور اول تا هفتم
۱۵۰میلیون تومان در دوره سیزدهم که امسال برگزار شد
جشنوارهها و رقابتهای زیادی در دنیا هستند که جایزهای به برگزیدگان هدیه نمیدهند؛ مثل جشنواره کن یا اسکار، اما نکته اینجاست که این جشنوارهها بینالمللی هستند و اعتبار جهانی پیدا کردهاند.
بسیاری از این جشنوارهها تندیسهای گرانقیمتی دارند مانند اسکار که مجسمهاش ۷۰۰هزار دلار قیمت دارد و نیز برخی از این رقابتها برای برگزیدگان شرایط و امکانات درخوری فراهم میآورند بنابراین اگر از جشنواره های داخلی توقع جایزه داشته باشیم چندان بیراه نیست.
ضمن اینکه در ایران هم جشنوارههایی داریم که جایزه نقدی پرداخت نمیکنند؛ مثل جشنواره شهید غنیپور.
این جشنواره ها از زمان طراحی و ایجاد، بر مبنای اعتبار غیرمادی شکل گرفتهاند اما جشنوارههایی مانند فجر که از ابتدا اهدای جایزه نقدی را مد نظر داشتهاند، باید بتوانند ارقام قابل اعتنا و کارگشایی به برگزیدگان خود هدیه کنند.
چرا این رقمها کافی نیستند؟
رقم جایزهها سال به سال بیشتر شده است؛ البته منهای جایزه ادبی جلال که یکبار به تفصیل درباره علل آن نوشتیم. بقیه جوایز ادبی و هنری در طول سالهای برگزاری رشد داشتهاند اما این رشد متناسب با تورم نبوده و در نتیجه جایزهای که در دوره بیستم یک جشنواره پرداخت میشود بههیچعنوان با دوره اول یا حتی دوره دهم آن قابل مقایسه نیست.
به عنوان نمونه جشنواره سینماحقیقت زمانی سهمیلیون تومان به برگزیدهاش هدیه میکرد در حالی که خودروی پراید در نهایت بیشتر از ۷میلیون قیمت نداشت اما همین جایزه در حالی به ۳۵میلیون تومان تبدیل شده که قیمت پراید به ۱۰۰میلیون تومان رسیده است.
یک دهه پیش کارگردان یک فیلم کوتاه میتوانست با یک کمکهزینه پنجمیلیون تومانی فیلم بسازد و اگر در جشنواره فیلم کوتاه تهران برگزیده میشد، میتوانست تقریبا دو برابر این رقم را جایزه بگیرد.
چرا جوایز مهم هستند؟
طراحی جشنوارهها و رقابتهایی که به برگزیدگان خود جایزه نقدی میدهند، دو مورد مهم را مد نظر داشتهاند:
اول: ایجاد انگیزه برای شرکت در رقابت و ارائه کار باکیفیت و قابلاعتنا .
دوم: حمایت و پشتیبانی از هنرمندان خلاق و مستعد برای ساخت آثار بعدی .
بر اساس این هدفگذاری، طبیعی است جشنوارهای که جایزهای قابلاعتنا برای برگزیدگانش در نظر نگیرد، نمیتواند انگیزهای برای تولید باکیفیت ایجاد کند و قدرت جهتدهی به تولیدات هنری را نخواهد داشت. هدف دوم جشنواره هم به دلیل رقم ناچیز بودن جایزهها برآورده نخواهد شد، چون بیشتر جایزهها - حتی جایزه ادبی جلال که گرانترین جایزه در حوزه ادب و هنر است - در بهترین حالت به کار زدن به یک زخم برمیآید و نه بیشتر از آن.
زنگخطر به صدا درآمده است؟
برگزاری یک جشنواره با هزینه اجرایی ۵۰۰ تا ۷۰۰میلیون تومان وقتی به برگزیدگانش خودرو هدیه بدهد، منطقی به نظر میرسد اما برگزاری همین جشنواره با هزینههای میلیاردی و جایزه ۲۰میلیون تومانی که دردی از برگزیده دوا نمیکند، یعنی زنگخطر به صدا درآمده است.
وقتی جشنوارهها با شعارهایی مانند روشن ماندن چراغ ادبیات و هنر برگزار شوند، وقتی برگزارکنندگان در پاسخ به اینکه چرا هنوز جشنوارهها برگزار میشوند به حرفهای کلی متوسل شده از هدفگذاری و برنامهریزی هدفمند خبری نباشد، یعنی زنگخطر به صدا درآمده است.
عجیب نیست اگر به مرور انگیزهای برای شرکت در جشنوارهها باقی نماند یا دستکم هنرمندان کاردان و باسابقه که حضورشان اسباب اعتبار جشنوارهها را فراهم میکند، علاقهای به حضور نداشته باشند. بعید نیست هنرمندان به برگزاری تورهای بینالمللی، شرکت در حراجیها یا جشنوارههای خارجی تمایل بیشتری نشان بدهند تا رقابت در جشنوارههای وطنی و انصاف نیست دل شرکتکنندگان جشنواره به یک اعتبار نیمبند خوش بماند در حالی که شاید هرگز از این اعتبار بهرهمند نشوند.
آذر مهاجر - ادبیات و هنر / روزنامه جام جم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
ابراهیم قاسمپور در گفتوگو با جامجم مطرح کرد؛
ضرورت اصلاح سهمیههای کنکور در گفتوگوی «جامجم»با دبیر کمیسیون آموزش دیدبان شفافیت و عدالت