به گزارش گروه
حوادث جام جم آنلاین، خانواده ۱۱زن و مردی که در میان شعلههای آتش کارگاه فوم سازی گرفتار شده بودند، شیون کنان و هراسان به عملیات آتش نشانان چشم دوخته بودند و هر چه زمان میگذشت امیدشان رنگ میباخت.
دختران یکی از کارگران که در میان شعلههای آتش گرفتار شده بودند، از اهالی بیل و کلنگ میخواستند تا دیوار پشتی را خراب کنند. کارگران ساختمان کناری شنیده بودند که گرفتاران آتش خود را به دیوار انتهایی کارگاه رسانده و درخواست کمک کرده بودند.
چند نفر با سنگ، شیشههای کارگاه را شکستند تا دود خارج شود و کارگران خفه نشوند اما ریزش ناگهانی سقف انتهای کارگاه، کورسوی امیدی را که وجود داشت از بین برد. آتش نشانان در لحظات اولیه عملیات خود توانستند پنج نفر را از داخل کارگاه خارج کنند.
یک نفر از آنها دچار سوختگی شدید شده بود و چهار نفر دیگر سوختگی سطحی داشتند. یکی از مصدومان از امدادگران درخواست میکرد به عروس و پسرش که در کارگاه گرفتار شدهاند، کمک کنند. سرانجام پس از حدود ۴۰دقیقه شعلههای آتش مهار شد و آتش نشانان با ورود به کارگاه با صحنه تلخی رو به رو شدند.
شش زن و مردی که در آتش گرفتار شده بودند، برای نجات از مرگ خود را به میز کاری که در انتهای کارگاه بود، رسانده و در زیر آن پناه گرفته بودند اما دود زیاد و شعلههای آتش مرگ آنها را رقم زده بود و جسدها قابل شناسایی نبودند.
۳ زن و ۳ مرد قربانی آتش سوزی
ساعت ۱۲ ظهر دوشنبه، ۳۰فروردین، کرشت، بلوار خلیجفارس. تراژدی در روستا همه اهالی را به زمین فوتبال کنار سوله کشانده است. آتش نشانان با توجه به احتمال ریزش دیوار، اهالی را از منطقه دور میکنند. خانواده قربانیان سراغ پدر، مادر و همسر را میگیرند. با دستور قضایی، خودروی انتقال اجساد وارد حیاط کارگاه شده و اجساد سوخته قربانیان را برای تشخیص هویت به پزشکی قانونی انتقال میدهند. یکی از امدادگران میگوید: شدت سوختگی به حدی است که جنسیت اجساد قابل تشخیص نیست. تمام اجساد در یک نقطه قرار داشتند و برخی همدیگر را در آغوش گرفته بودند. یکی از تلخترین صحنههایی بود که در سالهای اخیر در جریان امدارسانی دیده بودم.
اجساد قابل شناسایی نبودند
مجتبی خالدی، سخنگوی اورژانس کشور که در محل حادثه حضور داشت به خبرنگار جام جم گفت:ساعت۱۱و ۳دقیقه دوشنبه آتش سوزی در یک کارگاه فوم سازی در کرشت به اورژانس گزارش شد و با توجه به وسعت آتش سوزی بلافاصله چهار دستگاه آمبولانس، یک دستگاه اتوبوس آمبولانس و یک فروند بالگرد به منطقه اعزام شدند. متاسفانه بیاحتیاطی در استفاده از چسب و رزین باعث آتش سوزی گسترده شد و سه زن و سه مردی که در کارگاه بودند، وقتی مسیر خروج را شعله ور میبینند به قسمت انتهایی میروند که در آنجا فوت میکنند. اجساد قابل شناسایی و تفکیک نبودند و به پزشکی قانونی انتقال یافتند.
وی ادامه داد: پنج کارگر هم دچار مصدومیت شدند که سه نفر در محل مداوا شده و یک نفر با بالگرد به بیمارستانی در تهران انتقال یافت و پنجمین نفر که دچار ۲۰درصد سوختگی شده بود با آمبولانس به بیمارستان انتقال یافت.
اهالی چه گفتند؟
مردی که در همسایگی محل حادثه مصالح فروشی دارد، میگوید: ابتدا دود از کارگاه بلند شد. فکر کردیم خودشان آتش روشن کردهاند اما خیلی زود شعلههای آتش از سقف شروع به زبانه کشیدن کرد. صدای کمک خواهی شنیدم و با برداشتن کلنگی سعی کردم دیوار را تخریب کنم و آنها را نجات دهم.
اما دیوار سفت بود و ضربههای کلنگ کارساز نبود. در قسمت بالایی دیوار پنجرههای بزرگی بود که به ذهنمان رسید شیشههای آن را شکسته تا دود خارج شود اما این کار هم فایدهای نداشت و بعد از چند دقیقه سقف سوله بر اثر شدت گرما فرو ریخت.
یکی دیگر از اهالی که قربانیان را میشناخت، گفت: قربانیان از اهالی همین روستا هستند. هر روز صبح به این کارگاه میآمدند و تا عصر کار میکردند. سه زن و حدود هفت مرد در اینجا کار میکردند. یکی از زنان ۵۰ساله و زن دیگر حدود ۴۵ سال داشت. سومین زن همراه شوهرش در این کارگاه کار میکردند که هر دو جان باختند. یکی از آشنایانشان که به اینجا آمده بود، میگفت زن جوان باردار بوده است.
یكی دیگر از همسایهها ادامه داد: «بعد از آتشسوزی صدای داد و فریاد شنیدم و فكر كردم اهالی هستند، اما وقتی به سوله نزدیك شدم، متوجه شدم كارگران هستند كه در میان آتش و دود گرفتار شدهاند و درخواست كمك دارند. آنطور كه من شنیدم، بعد از آتشسوزی كمپرسور منفجر میشود و مسیر خروج كارگران را مسدود میكند.»
گلایه از کمبود امکانات
برخی اهالی از نبود امکانات در روستا گلایه دارند و می گویند؛ اگر امدارسانی زودتر انجام میشد، شاید کارگران زنده بودند. مرد سالخوردهای که گرد پیری روی چهره و موهایش نشسته، میگوید: این روستا در نزدیکی پردیس و تهران است اما از نظر امکانات با مشکلاتی رو به روست.
چرا نباید در اینجا یک ایستگاه آتش نشانی داشته باشیم. وقتی ماجرا را به آتش نشانی خبر دادیم، بعد از حدود یک ربع اولین ماشین آمد که برای مهار این حجم آتش کافی نبود و چند دقیقه بعد کم کم خودروهای دیگر آمدند. این حادثه تلخترین حادثه در روستای کرشت است که همه اهالی را داغدار کرد. اگر بعد از این، به فکر ایمنی کارگاههای اینجا و راه اندازی اورژانس و آتش نشانی نباشیم، شاید حوادث مشابه دیگری را شاهد باشیم.
منبع: روزنامه جام جم / محمد غمخوار