این گروه به تهیهکنندگی و با اجرای آرش جعفریان چند سالی است که برای شبکههای مختلف سیما مستند تولید میکند.
از جمله مستند «دروازه خورشید» که به طبیعت استان سیستان و بلوچستان میپرداخت و سال 1398 روی آنتن شبکه مستند رفت و بسیار هم مورد توجه قرار گرفت.
این گروه از سال گذشته درگیر ساخت مستند دیگری درباره طبیعت استان خوزستان شدند قرار است بهزودی از شبکه مستند پخش شود. جامجم با آرش جعفریان گفتوگویی پیرامون این مجموعه و فعالیتهایشان داشته که شاید خواندن آن برایتان خالی از لطف نباشد و به مخاطبان این مستندها بپیوندید. پس همراه ما باشید.
زیستن در البرز
البرز، مهمترین رشته کوه ایران است و دلیل مهمی که ایران کشور چهار فصل است، کوهستانهای البرز است.
البرزیست هم از کوهنوردان و علاقهمندان به طبیعت شکل گرفت که هدف اصلی آن بازشناسی طبیعت ایران است. چون شاکله اصلی گروه مجموعهای از کوهنوردان خبره و باتجربه است، تصمیم بر این شد تا این عنوان را برای گروه انتخاب کنیم که در فارسی به معنای زیستن در البرز است.
طبیعت ایران
کار گروه البرزیست ساخت مستندهایی از طبیعت استانهای مختلف ایران است. بهعنوان مثال مستندی درباره طبیعت استان سیستان و بلوچستان را با عنوان دروازه خورشید ساختیم که پخش شد و با همان سبک مستندی درباره استان کردستان با عنوان «همسایه آسمان» تولید کردیم که آن هم پخش شد و مدتی است مشغول ساخت مستندی با همان سبک و سیاق در استان خوزستان هستیم که هنوز عنوان قطعی برایش انتخاب نکردهایم.
در کل این تیم حدود 13 - 12سال است که در این زمینه فعالیت میکند و هر کسی به وظیفه خودش عمل میکند و مسؤولیت ثابتی دارد. من هم سالهاست تهیهکننده و مجری این گروه هستم. البته از سال 1391 مستندهای ما از شبکههای سیما پخش میشود البته تعداد قسمتهای هرکدام از این مجموعهها به غنای طبیعی آن استان برمیگردد.
بهعنوان مثال دروازه خورشید در 17 قسمت روی آنتن رفت و همسایه آسمان در 15 قسمت پخش شد. فکر میکنم تولید جدیدمان هم در 15 - 14 قسمت پخش خواهد شد.
مرجعی برای گردشگران
پیشتولید مستند درباره استان خوزستان را از سال گذشته آغاز کردیم. از آنجا که قرار شد به کل استان بپردازیم، پیشتولید طولانی داشتیم. یعنی در یک بازه زمانی دو سه ماهه کار تحقیق و پژوهش را درباره جذابیتهای تاریخی و طبیعی انجام دادیم.
مهمتر از همه اینکه یک نقشهراه را برای خودمان ترسیم کردیم که از کجا آغاز کنیم و متناسب با فصل پیش برویم تا مشکل سرما و گرما در طول تصویربرداری نداشته باشیم و اینکه آن جاذبهها در زیباترین حالت خودشان باشند. به تعبیری کاری که گروه ما در این مستندها انجام میدهد به گونهای است که به بالای 90درصد جاذبههای آن استان پرداختهشدهاست.
یعنی یک سری جوان هنرمند متخصص از جانشان مایه میگذارند تا یک سری مرجع برای جاذبههای طبیعی این کشور به وجود بیاورند. ضمن اینکه در کنار تحقیق و پژوهشی که گروه پیش از سفر انجام میدهد، به ندرت پیش میآید با موقعیت جدید روبهرو شویم و از اطلاعات اهالی بومی آن منطقه استفاده کنیم. بیشتر حضور ما باعث شگفتی آنها شده که چطور توانستهایم آن منطقه را پیدا کنیم.
به عنوان مثال در شهرستان اندیکای خوزستان، آبشاری به نام طوف کما هست که هر طور جستوجو کنید نمیتوانید پیدا کنید اما ما یک روز و اندی تلاش میکردیم ببینیم چطور میتوانیم به آنجا برسیم. چون لوکیشن دقیقی هم وجود ندارد.
تلاشمان این است که مخاطب در برهههایی به صورت لحظهای با هیجانات و نقاط مبهم سفر همراه و در معرفی مناطق با مناطق زیبا مواجه شود تا بتواند محو آن جاذبه طبیعی گردد.
آموزش و فرهنگسازی
ما در برنامه به صورت مشخص بحث فرهنگسازی و آموزش را داریم و عموما لوکیشنها را معرفی میکنیم. به دلیل اینکه برنامههای ما شبیه برنامههای دیگری که در این زمینه ساخته شده نیست؛ یعنی ما به فرهنگها و خرده فرهنگها خیلی کار نداریم و به صورت محدود به آنها میپردازیم، با این حال به بحث فرهنگسازی و آموزش بیشتر میپردازیم. گرچه کاری سخت و زمانبر است.
با این حال وظیفه ما این است که در کنار معرفی جاذبههای طبیعی کشور بحث آموزش و فرهنگسازی سفر به این مناطق را هم مدنظر داشته باشیم. به نظر من صورت مساله را نباید پاک کرد و مثلا اجازه سفر به برخی مناطق را به خاطر در امان ماندن از برخی مسائل به مردم نداد. بلکه میتوان با فرهنگسازی برخی مخربان طبیعت را به دوستداران طبیعت تبدیل کرد. مثلا ما در سیستان و بلوچستان در یک قسمت از برنامه یک دره را به همراه اهالی بومی آن منطقه پاکسازی کردیم و این را در برنامه نشان دادیم. در صورتی که هدف برنامه ما فقط معرفی جاذبههای گردشگری است.
نادیده گرفتن مشکلات مردم روستا
اولویت ما در ساخت این برنامهها مردم است و دوست داریم که مردم از دیدن آن لذت ببرند. به همین خاطر، ارتباطات بومی ما چند برابر ارتباط با مسؤولان آن استانهاست. چون برای ما مردم مهمتر هستند. به همین دلیل با آنها در ارتباطیم و زمانی که برنامههایشان پخش میشود به آنها اطلاع میدهیم تا برنامه را ببینند.
من فکر میکنم مردم آن روستاها و مناطق صاحبان اصلی آنجا هستند و ما برای اینکه زندگی آنها ارتقا پیدا کند، این کار را انجام میدهیم. خیلی نظر مسؤولان برایمان در اولویت قرار ندارد. تلاشمان این است که بتوانیم با این برنامهها اتفاقات خوبی را برای مردم آن منطقه رقم بزنیم. البته موفق شدن در این زمینه نیازمند همراهی مردم و مسؤولان است.
مثلا در سیستان و بلوچستان گلفشان پیرگل وجود دارد که در جهان کم نظیر است. ما برای رسیدن به آنجا در بیابانها پنج روز کمپ زدیم و سختی بسیاری برای به تصویر کشیدن این منطقه داشتیم که اتفاقا یکی از جذابترین قسمتهای برنامه دروازه خورشید شد.
متاسفانه این منطقه وسط بیابان رها شده و همچنان نادیده گرفته میشود. از طرفی مسیر به قدری سخت است که مردم نمیتوانند به راحتی به آنجا دسترسی پیدا کنند.
در برنامهای که درباره خوزستان ساختهایم، غاری وجود دارد که تمدن چند هزار ساله در آنجا یافت شده اما متاسفانه به قدری به آنجا بیتوجهی شده که بیشتر به محل نگهداری دام شبیه است تا یک مکان گردشگری. نه تابلویی وجود دارد و نه اینکه ارزشی برای این غار قائل میشوند. بنابراین ما سعی میکنیم این حرفها را بزنیم تا برخی از مسؤولان توجه بیشتری به این مسائل داشتهباشند.
خاطرات خوب سفر به سیستان و بلوچستان
به نظر من پرتنوعترین استان ایران استان سیستان و بلوچستان است که جاذبههای طبیعی بسیار زیبایی دارد. ضمن اینکه اهالی بلوچستان مهربانترین و شریفترین انسانهایی هستند که تا به حال در این سفرها با آنها برخورد کرده ایم.
سفر ما در این استان 62روز طول کشید و در این مدت گروه ما حتی یک برخورد کوچک ناراحتکننده از اهالی این استان ندید. البته مردم استانهای دیگر هم بسیار خونگرم و خوشبرخورد بودند؛ ولی حرمت بسیاری برای مهمان قائل هستند که در هیچ کجای دیگر آن را سراغ نداریم. البته که مردم ایران به مهماننوازی شهرت دارند اما نکاتی را که ما در مهماننوازی اهالی این استان شاهد بودیم در هیچ کجا ندیدیم.
چون در عین فقر و مشکلات بسیاری که در زندگی با آنها دستوپنجه نرم میکنند ولی برای مهمان حرمت بسیاری قائل هستند که نمیتوان آن را وصف کرد و اصلا قابل مقایسه با هیچ جای دیگر نیست. بهعنوانمثال معمولا ما خودمان کمپ میزنیم و وارد خانههای اهالی روستا نمیشویم.
بهخصوص خانوادههایی که به لحاظ اقتصادی در مضیقه هستند اما ما در این استان و روستای اناران مهمان خانوادهای بودیم که زندگی بسیار سختی داشتند و بسیار فقیر بودند ولی با اصرار بسیاری مواجه شدیم که میخواستند شام مهمان آنها باشیم.
همه دار و ندار آنها دوتا مرغ بود که برای ما سر بریدند و غذا درست کردند. خاطرم هست بچههای گروه ما سر سفره با بغض غذا خوردند. چون آنها در عین فقر آدمهای بسیار غنیای بودند. به نظرم این آدمها مهربانترین و شریفترین انسانهایی بودند که ما در طول عمرمان دیدیم.
عاشقان بیادعای طبیعت
ما در خوزستان، دوستی در منطقه دشتآزادگان بهنام سیدباقر موسوی داریم که یکی از علاقهمندان ازجانگذشته طبیعت در خوزستان است.
او مدتهاست در برابر مالچپاشی و آسیبهای بسیاری که به طبیعت و مردم وارد کرده مقاومت میکند. (یکی از اقدامات قدیمی برای تثبیت شنهای روان در مناطق بیابانی استفاده از روش مالچپاشی مصنوعی است که از فرآوردههای نفتی به دست میآید.
این اقدام اگرچه تا حدودی موجب تثبیت شنهای روان و جلوگیری از ایجاد گردوغبار میشود، ولی از این حیث که عوارض منفی طولانیمدت برای محیطزیست دارد، مورد انتقاد جدی است). آقای موسوی بهصورت خودجوش سالهاست از طبیعت محافظت میکند و فعالیتهای هوشمندانه و از سر عشقی که در دشتآزادگان انجام میدهد ستودنی است. دوست داشتم از این فرد یاد کنم که در یکی از قسمتهای برنامه هم به او پرداختهایم.
تلخترین خاطرات خوزستان
بهترین و زیباترین خاطراتی که ما در این سفرها داشتیم همین برخورد با انسانهای بزرگی است که در استانهای مختلف داشتیم. همانهایی که در عین فقر و تنگدستی انسانهای بزرگی بودند اما تلخترین خاطره ما در خوزستان رقم خورد.
در یکی از شهرستانهای دورافتاده و خیلی محروم این استان با خانوادهای مواجه شدیم که هفت دختر داشتند. از این هفت دختر یکی ازدواج کرده بود و یکی از آنها به خاطر مارگزیدگی و نبود امکانات درمانی فوت شده بود.
آنها با پنج دخترشان در یک خانهای زندگی میکردند که یک اتاق 12متری بود که با سنگهای روی هم و بدون ملات و بهاصطلاح خشکهچین ساخته بودند. یخچالشان سال قبل سوخته و تبدیل به کمد شده بود و در گرمای خوزستان یخچال نداشتند.
با آجرهای شکسته و سیمان برای یک تلویزیون 14اینچ میز تلویزیون ساخته بود. دیدن زندگی این خانواده و محرومیت آنها هرکسی را ناراحت میکرد. متاسفانه ما از این خانوادهها در این استان زیاد دیدیم که کاری از دست ما برایشان برنمیآید.
فقط میتوانیم با ساخت این برنامه و معرفی آن منطقه شاید کمکی در صنعت توریسم کرده باشیم. با دیدن چنین صحنههای ناراحتکنندهای ما مدتها بعد از سفرهایمان هم به آنها و مشکلاتشان فکر میکنیم و ذهنمان درگیر است.
سفرهای مسیرمحور
چند سالی است که سبکی از سفر در دنیا خیلی باب شده که به این سبک سفرها over landing میگویند.
یعنی سفرهای طولانیمدت به نقاط ناشناخته زمین با هدف شناسایی آنها که این سفرها مقصدمحور نیستند، مسیرمحورند. مثلا ما میگوییم سفر میرویم که استان خوزستان را بشناسیم. نه اینکه فقط تالاب هورالعظیم برویم. تفاوت اصلیاش با سایر سفرها همین است.
دوم اینکه زمان رکن اصلی این سفرهاست. مثلا سفر ما به خوزستان تقریبا 60 روز طول کشیده و نزدیک به 7000 کیلومتر رانندگی شده است.
رکن دیگر این سبک سفرها استفاده از ماشینهایی است که قابلیت آفرود دارند. البرزیست تنها مجموعهای است که این سبک سفرها را اجرا و در قالب مستندهای رسانهای تولید محتوا میکند.
زینب علیپور طهرانی - رسانه / روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی عیدانه با نخستین مدالآور نقره زنان ایران در رقابتهای المپیک
رئیس سازمان اورژانس کشور از برنامههای امدادگران در تعطیلات عید میگوید
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با دکتر محمدجواد ایروانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی شد