به گزارش گروه
حوادث جام جم آنلاین، این هفته به مرور مهمترین و البته مرگبارترین حوادث برای کودکان در پارک و بوستانها پرداختهایم.
سقوط مرگبار تیر دروازهمحل حادثه بوستانی در مشکیندشت کرج و قربانی یک پسر ۱۱ساله به نام سینا بود. در گرمای یکشنبه سیام خردادماه امسال، ناگهان پدری آشفتهحال در حالیکه بدن خونآلود پسرش را در آغوش گرفته بود، وارد بیمارستان شد و با استیصال از پزشکان درخواست کمک کرد. در یک لحظه اطراف پسر پر شد از پزشکان و پرستارانی که هر کدام تلاش میکردند جان پسرک را نجات دهند، اما شدت ضربه مغزی وارد شده به سر پسر نوجوان به حدی بود که او در نهایت تسلیم مرگ شد.
پس از فوت سینا، ماموران تحقیقات در مورد این حادثه را آغاز کردند. طبق توضیحات پدر سینا، روز حادثه، سینا همراه پسرخالهاش که همسن و سال هستند، از او خواستند آنها را برای بازی فوتبال به پارک ببرد. پدر هم پذیرفت و همراه آنها و خانواده به پارک مطهری در مشکیندشت رفتند.
سینا و پسرخالهاش با ذوق وارد زمین فوتبالی شدند که از مدتها پیش مستهلک شده بود و فقط بچهها از آن به عنوان زمین بازی استفاده میکردند. سینا و پسرخالهاش مشغول بازی شدند و پدر نیز سرگرم درست کردن کباب بود که دقایقی بعد پسرخاله سینا با سرو رویی آشفته به سمت پدر سینا رفت و گفت تیر دروازه روی سر سینا سقوط کرده است.
پدر وحشتزده و هراسان به محل حادثه رفت و پسرش را با با دستان خودش از زیر تیر آهنین بیرون کشید و به بیمارستان برد. از قرار معلوم، تیردروازهای که روی سینا سقوط کرده بود، بهدرستی در زمین محکم نشده بود و برای همین هر لحظه امکان سقوط آن وجود داشت. حادثهای که خیلیها از مدتها پیش نگران وقوعش بودند، بالاخره رنگ واقعیت به خود گرفت و تیر دروازه ۳۰۰ کیلویی قربانی بیگناهش را گرفت.
حادثه سرسره بادی و مرگ ۳ کودک
ماجرای مرگ مصطفی ۹ ساله و امیر شش ساله و ایمان بر اثر ترکیدن سرسره بادی، حادثهای است که هنوز هم اهالی کاخک استان خراسان رضوی آن را به یاد دارند. سوم اردیبهشت ماه سال ۹۳ بچهها با شور و شوق زیادی مشغول بازی در پارک بودند. در حالیکه همه چیز خیلی خوب به نظر میرسید، ناگهان تشک بادی سرسره بازی منفجر شد و سه کودک بر اثر این انفجار به شدت به فاصلهای دورتر پرتاب شدند. یکی از کودکان ۱۶متر پرتاب شد و شدت جراحات او به حدی بود که در دم جانش را از دست داد.
دو کودک دیگر هم با اینکه بر اثر انفجار و پرتاب شدید، به شدت مجروح شده بودند، اما هنوز نفس میکشیدند و برای همین به بیمارستان منتقل شدند. کادر درمان اقدامات پزشکی را آغاز کردند، ولی تلاشها بیفایده بود و امیر و مصطفی جانخود را از دست دادند. بر اساس تحقیقات انجام شده، علت اصلی حادثه، انفجار تشک بادی سرسره بازی و آزاد شدن مقدار زیادی هوا با فشار زیاد باعث شد سه کودک به کام مرگ فروروند. به گفته بستگان یکی از قربانیان حادثه، شهرداری و مسؤول پارک مقصران اصلی بودند؛ ولی هیچکس از آنها دلجویی نکرد.
مرگ با پمپ آب در پارکماجرای دردناک مرگ فاطمه پنج ساله را هنوز هم خیلیها به خاطر دارند. دخترکی که به طرز هولناکی در پمپ آبنمای پارک کوهسار شهرک رضویه جان خود را از دست داد. چهارم خرداد۹۵ بود که فاطمه همراه مادرش تصمیم گرفتند برای گشت وگذاری کوچک به پارک بروند. پس از مدتی مادر متوجه غیبت فاطمه شد و وقتی به سمت آبنما رفت، دمپاییهای فاطمه را روی آب دید. با نگرانی از نگهبان پارک خواست تا پمپ حوض آب را خاموش کند. بعد ازخاموشکردن پمپ تازه عمق فاجعه مشخص و تکههای بدن فاطمه روی آب نمایان شد.
خیلی طول نکشید که تیم تخصصی پزشکی قانونی و پلیس به محل حادثه اعزام شدند. درحالیکه مادر، سیاهپوش فاطمه کوچکش بود، تحقیقات برای کشف مرگ فاطمه آغاز شد. بر اساس تحقیقات، ناظر شهرداری این پارک، دخترجوانی بود که از مدتها پیش بارها گزارشهایی در خصوص سرقت حفاظ و توری آب نما به پیمانکار و شهرداری ارائه کرده و هشدار داده بود، اما اهمیتی به گزارشهای ناظر جوان داده نشد تا اینکه فاطمه جان خود را بر اثر برخورد با پمپ آب از دست داد.
پیمانکار بوستان بازداشت و برای او قرار وثیقه ۲۰۰میلیون تومانی صادر شد که او با تسلیم مبلغ وثیقه از زندان آزاد شد. درنهایت پس از گذشت یک سال از این حادثه به این موضوع در شعبه۱۱ دادگاه بعثت رسیدگی شد و بر اساس رأی صادره، مدیر عامل شرکت پیمانکار به چهار ماه حبس و پرداخت نصف دیه مرد محکوم شد؛ حکمی که البته خلاف انتظار خانواده فاطمه بود و آنها انتظار تعیین حکم سنگینتری برای خاطی داشتند.
اتصالی برق، قاتل امیرعلی
۲۰خرداد امسال هم پارک رازی تهران، شاهد وقوع حادثهای مرگبار برای پسربچه ششسالهای به نام امیرعلی بود که بر اثر برقگرفتگی ناشی از اتصالی تیرچراغ برق جان خود را از دست داد. در حالی که تیم تحقیقات مشغول بررسی حادثه بودند، یکی از بستگان نزدیک امیرعلی در مورد مرگ برادرزادهاش گفت: «من و برادرم اغلب اوقات بچههایمان را برای دوچرخهسواری به پارک رازی میبردیم. روز حادثه نزدیک آنها نشسته و مشغول صحبت بودیم که امیرعلی دوچرخهاش را کنار گذاشت و کفشهایش را درآورد تا کمی استراحت کند. مشغول صحبت بودیم که ناگهان صدای داد و فریاد در پارک پیچید.»
با شنیدن صدای فریاد، عمو و پدر امیرعلی به سرعت دنبال صدا رفتند و متوجه جمعیتی شدند که سعی داشتند به مصدومیکمک کنند. جلوترکه رفتند امیرعلی را دیدند که دو نفر سعی داشتند او را احیا کنند. آنطور که یکی از رهگذران برای عمو و پدر امیرعلی توضیح داد، آن روز امیرعلی پس از دیدن یک بچه گربه، حیوان را دنبال کرد که در ادامه دست یا پایش با تیر چراغ برق برخورد کرد و دچار برقگرفتگی شد.
پدر امیرعلی با اورژانس تماس گرفت و دقایقی بعد آمبولانس از راه رسید و امیرعلی را که به نظر میرسید دیگر جانی در بدن ندارد، به بیمارستان منتقل کرد. در بیمارستان پزشکان تلاش کردند پسرک را احیا کنند، اما بیفایده بود و به پدرش خبر دادند قلب کوچک امیرعلی از تپش ایستاده است. پس از مرگ امیرعلی، پدر او در خصوص مرگ پسرش شکایتی تنظیم کرد تا مقصران این حادثه دردناک شناسایی شوند.
منبع: ضمیمه تپش روزنامه جام جم