نقدی بر یادداشت مهدی نصیری با عنوان ایران، گروگان سیاست خارجی جهان ستیز خود

نسبت جمهوری اسلامی با راهبرد «حمایت از مستضعفین»

به‌تازگی برخی نویسندگان تلاش کرده‌اند از منظری درون دینی و نیز جامعه‌شناسانه، راهبرد واقع‌بینانه و آرمان‌خواهانه «حمایت از مستضعفین جهان» از سوی جمهوری اسلامی را به چالش بکشند.
کد خبر: ۱۳۲۸۳۵۸

ایشان چند گزاره اساسی در این خصوص مطرح می‌کنند که به پاسخ اجمالی آنها پرداخته خواهد شد. ظلم‌ستیزی و مقابله با مستکبران باید واقع‌بینانه و نیز مانند همه احکام، تابع ضوابط و قواعد باشد.

انحصار استکبار به غرب سبب شد در مواردی جمهوری اسلامی به دامان استکبار شرقی پناه ببرد. این‌که در هر حال و شرایط و با هر امکان، زمینه و زمانه‌ای فارغ از توان، نتیجه، دستاورد، هزینه و فایده باید با ابرقدرت‌ها درگیر و سرشاخ باشیم تحریف آموزه‌های شیعی در این باره است. این استکبارستیزی تاکنون بی‌فایده بوده است و سلطه سابق ابرقدرت‌ها تحکیم و استمرار یافته است.

بخشی از معضلات اقتصادی و اجتماعی داخلی نتیجه این استکبارستیزی افراطی است و اکثریت مردم در انتظار حمله آزادیبخش مستکبران به ایران هستند. استکبارستیزی شعاری برای بسط هژمونی جناح سیاسی خاصی در کشور شده است.

روند و رویه غیرعقلی و طبعا غیرخدایی مبارزه با استکبار به سبک جمهوری اسلامی غیرقابل تداوم است. یکدست شدن فضای سیاسی و حکمرانی، نتیجه‌ای جز زوال و سقوط ندارد.

در پاسخ به این گزاره‌ها که احتمالا دردمندانه و به دلیل مشاهده مشکلات معیشتی و اقتصادی مردم به‌خصوص در برخی استان‌ها ارائه شده است، توجه به نکاتی چند دور از لطف نخواهد بود: اساسا حکم دینی و تکلیف شرعی حمایت از مستضعفین در جهان فارغ از دین، نژاد و جغرافیا که از قضا مورد تأیید همه است، بالذات حکمی واقع‌بینانه و دقیقا برای تأمین مصالح واقعی و حقیقی نظام اسلامی است. آنچنان که در قرآن ذکر شده است، اطرافیان و نیروی سیاسی و امنیتی انبیاء در مقابله با طواغیت و دشمنان از جمعیت مستضعفین تأمین شده است.

سیاست حمایت و دفاع از مستضعفین در مقیاس جهانی، یک راهبرد مرکب از واقعگرایی و آرمانگرایی قرآنی است. در واقع در این استراتژی هم واقعیت روز جهان از حیث امنیتی و سیاسی لحاظ شده است و هم آرمان‌ها و اهداف اسلامی مورد اتیان قرار می‌گیرد.

مطابق این اصل اساسی، نظام ولایی در برابر نظام طاغوت برای حفظ و ارتقای خود از همه ظرفیت‌ها و توانایی‌های امنیتی (نیروی انسانی، جغرافیا و امکانات) که مورد طرد نظام ظلم و سلطه قرار گرفته است، استفاده می‌کند در نتیجه در وهله اول یک محور قدرتمند و پیوسته با چسبندگی بالا با قدرت مفاهمه و درک متقابل برای حفظ امنیت وجودی در برابر دستگاه طاغوت و سلطه شکل می‌گیرد و در عین حال، یک آرمان بزرگ قرآنی محقق می‌شود که همان مبارزه دائم با ریشه طاغوت و ظلم در جهان است.

از این منظر ورود مفهوم مستضعفین از قرآن به دایره لغات سیاسی جمهوری اسلامی و بلکه قرار دادن آن به مثابه مفهوم محوری و دال مرکزی دستگاه اندیشه سیاسی و امنیتی نظام اسلامی از ابتکارات اجتهادی امام خمینی(ره) بود.

در این نگاه انسان‌ها فارغ از دین، نژاد و جغرافیا و طبقه اقتصادی از حقوقی متناسب و برابر بهره‌مندند و تأمین امنیت در هر بخشی در گرو تأمین امنیت جهانی است. در این فرض برای تأمین امنیت به صورت حقیقی و پایدار باید ریشه استکبار و طاغوت از سوی جبهه‌ای گسترده از مستضعفین در سراسر جهان مورد هدف قرار بگیرد و انسان‌ها صرفا به دلیل آن‌که انسان هستند، از نعمت امنیت و آزادی از ظلم دیگران برخوردار باشند.

جبهه‌ای جهانی که استکبار از آن با عنوان پروکسی‌های ایران یا محور مقاومت در جهان یاد می‌کند. در نقطه مقابل درک قرآنی از تولید امنیت جهانی، فهمی منبعث از انسانگرایی و استعلای او وجود دارد که در هر دو منطق رئالیستی و لیبرالیستی روابط بین‌الملل، اساسا موضوع حمایت و دفاع از فقرا، محرومان و ضعفا در جهان مطرح نیست.

در واقع چه منطق مسلطی که نظام بین‌الملل را آنارشیک می‌داند و دولت‌ها را بر اساس منطق خودیاری، عاقل و مهم‌ترین بازیگران روابط بین‌الملل تلقی می‌کند و مساله اصلی را بقا لحاظ می‌کند و در جستجوی موازنه قواست هیچ وقعی به مساله ظالم و مظلوم در جهان نمی‌گذارد و حتی برای تأمین امنیت خود هر اقدام ضدانسانی را عادلانه و موجه تلقی کند.

اساسا مساله رویکردهای رئالیستی حفظ دولت است و این با منطق قرآن متفاوت است چراکه اساسا رئالیست‌ها منافع ملی را برتر و مهم‌تر از ملاحظات اخلاقی می‌دانند. در رویکردهای لیبرالیستی نیز دولت‌ها کنشگرانی منطقی هستند که می‌توانند صلح و امنیت پایدار را تأمین کنند و نیازی به جنگ یا حملات شدید برای حفظ و بقای خود نیست حتی در این رویکرد که به برجسته‌سازی حقوق بین‌الملل و سازمان‌های بین‌المللی پرداخته می‌شود.

سازمان‌هایی امنیتی - سیاسی چون سازمان ملل متحد، ناتو، سیستم برتون وودز و... که عملا هیچ کمکی به بهبود وضعیت بشریت در جهان نکرده‌اند.

فهم مستشکل محترم به رویکردهای فعلی جمهوری اسلامی در قبال مستضعفین در سراسر جهان بی‌آن‌که بدانند منطبق بر نگاه داروینستی به امنیت است که طی آن به صورت طبیعی بقای برترین‌ها و قدرتمندترین‌ها یک اصل غیرقابل تخلف است.

مطابق این، قوی‌ترها این حق را دارند که برای حفظ امنیت خود ضعیف‌ترها را از بین رفته ببینند و آنان را هزینه امنیت و بقای خود کنند.

این در حالی است که مستشکل محترم با وقوفی که به ادبیات دینی دارند می‌دانند دین هرگز اجازه سکوت در برابر ظلم ظالمان و گرسنگی گرسنگان را نمی‌پذیرد. برخلاف نظریه مستشکل محترم، استکبارستیزی جمهوری اسلامی نتایج عجیب و بهت‌آوری داشته است؛ به اذعان همه ناظران سیاسی جهان رژیم‌استکبار به مصداقیت آمریکا نسبت به دهه‌های گذشته ضعیف‌تر و نظام جمهوری اسلامی و سایر مستضعفان مورد حمایتش نسبت به گذشته بارها قوی‌تر شده‌اند.

پرواضح است تسلط نظامی - امنیتی و سیاسی آمریکا لااقل در منطقه غرب آسیا به‌شدت کاهش یافته و عمق استراتژیک جمهوری اسلامی نسبت به پیش از انقلاب اسلامی صدها برابر شده است.

از این منظر در مواجهات مستقیم جمهوری اسلامی و آمریکا لااقل در موضوعات سیاسی و امنیتی موازنه قدرت، تهدید و وحشت کاملا به سود ایران است.

این به معنای تأمین قطعی استقلال سیاسی و امنیتی ایران به دلیل حمایت‌کنندگی و حمایت‌شوندگی نسبت به جبهه مستضعفین است.

حمایت جمهوری اسلامی از مستضعفین در جهان برخلاف قول مستشکل، دارای آورده‌های بسیار امنیتی و اقتصادی برای جمهوری اسلامی بوده است.

در واقع امروز جبهه مستضعفین در جهان با نام محور مقاومت به عنوان مستحکم‌ترین کمربندهای امنیتی ایران عمل کرده و به اذعان و اعتراف مقامات صهیونیستی و غربی، پروکسی‌های جمهوری اسلامی، بزرگ‌ترین نگرانی و مانع جهان استکبار از حمله نظامی به ایران هستند.

از سوی دیگر همراهی برخی نیروهای چپ در جهان با انقلاب اسلامی در مبارزه با استکبار هرگز به معنای تأثیرپذیری جمهوری اسلامی از اندیشه‌های مارکسیستی نیست و تضادهای هستی‌شناسانه، معرفت‌شناسانه و انسان‌شناسانه جمهوری اسلامی با این اندیشه‌ها برای هر فردی که کمترین آشنایی با مبانی طرفین داشته باشد، واضح است. از این منظر همراهی در دشمنی با آمریکا به معنای انفعال در برابر اندیشه چپ نیست و بلکه بهره‌گیری از قدرت دشمنان استکبار علیه استکبار به عنوان یک راهبرد عقلانی و دینی است.

ایران تا زمان بقای رژیم شوروی در قالب استکبار شرق در مقابل او ایستاده است و پس از فروپاشی آن و زوال مختصات یک رژیم‌استکباری در نظام‌های سیاسی روسیه و چین با ایشان همکاری دارد. در واقع هیچ نشانه‌ای از تخفیف استقلال سیاسی کشور در قبال کشورهای شرقی وجود ندارد.

مستشکل محترم با اشاره به معضلات اقتصادی و اجتماعی داخلی که از قضا کمترین ارتباط را با رویکرد حمایتی جمهوری اسلامی از مستضعفین جهان دارند امری را مطالبه می‌کنند که در جست‌وجوی آن نیستند و مقدماتی را بیان می‌کنند که طالب نتیجه آن نیستند.

مفهوم عملیاتی سخن ایشان لااقل در بخشی میدانی آن است که حمایت نیروی قدس سپاه پاسداران و شخصی چون سردار شهیدقاسم سلیمانی از مستضعفین جهان در لبنان، فلسطین، یمن، سوریه، افغانستان، ونزوئلا و... دلیل وضعیت بد معیشتی مردم در داخل، کمبود برق، کمبود آب و... است یا در صورتی که از مستضعفین در کشورهای فوق‌الذکر حمایت نمی‌شد « خیل عظیم بیکاران و گرسنگان و جامعه‌ای فقیر و نیز با حکمرانی‌ای آلوده به حاکمان و مسؤولان و مدیران فاسد و رانت‌خوار و چاپلوس (مطابق قول مستشکل)» اساسا ایجاد نمی‌شدند که این مطلب واضح البطلان است.

حمایت جمهوری اسلامی از مستضعفین نه‌تنها سبب افزایش فشار نظام سلطه علیه ایران نشده است، بلکه به عنوان یک مؤلفه قدرت راهبردی از فشار گسترده‌تر و به صورت مشخص از اقدام نظامی علیه ایران جلوگیری کرده است. از این منظر نه‌تنها این راهبرد به‌شدت قابل تداوم است، بلکه خود بخشی از امکان بقاء و ارتقای وضعیت ایران محسوب می‌شود.

بر این اساس، این‌که چنین شرایطی سبب بسط هژمونی تفکری خاص در کشور شده است نیز امری خلاف است، زیرا رؤسای جمهور گذشته تا امروز نه با شعار حمایت از مستضعفین رأی آورده و نه به صورت قطعی و کامل ملتزم به اجرای این آرمان واقع‌بینانه بوده‌اند. (به استثنای دوره‌ای خاص)  در پایان نیز باید اذعان کرد راهبرد حمایت از مستضعفین از سوی جمهوری اسلامی یکی از مهم‌ترین موفقیت‌های نظام بود که طی آن توانست نیروهای خاموش و متفرق در جهان و منطقه را به یک توانایی راهبردی ماندگار، خودسامان و پایدار برای تأمین مقدمات یک جامعه امن در وسعت غرب آسیا ایجاد کند.

محسن خاکی - دکتری علوم سیاسی / روزنامه جام جم 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها