این شبکه، بهویژه با توجه به چالشهای مالی و محدودیتهای فضای رسانهای، نیازمند استراتژیهای دقیق و استفاده از کارشناسان برجسته در حوزه رسانه است تا بتواند اهداف خود را در عرصه جهانی بهدست آورد و تأثیرگذاری مؤثری در سطح بینالمللی داشته باشد. درنهایت، این پروژه نهتنها به تقویت جایگاه ایران در عرصه رسانهای کمک خواهد کرد، بلکه به ایجاد توازن در روایتها و شکلدهی به افکارعمومی جهانی در راستای منافع جمهوری اسلامی ایران خواهد انجامید.
دکتر جبلی،رئیس سازمان صداوسیما که پیش ازاین مسئولیتهای مختلفی دررسانهملی داشته،بهخوبی درخصوص ضرورت این شبکه سخن گفته است. او که تجربه راهاندازی شبکههای مختلف برونمرزی را دارد، اکنون با همان نگاه و همان دغدغه، به سمت راهاندازی شبکهای تلویزیونی برای مخاطبان داخل سرزمینهای اشغالی گام برداشته است. این شبکه، که با بودجه محدود و تلاش بیشتر ساخته خواهد شد، قرار است تا به مقابله با محدودیتها و فیلترینگهای رژیمصهیونیستی بپردازد و در فضای رسانهای برای مخاطبان عبریزبان، کارزار بازدارندگی راهاندازی کند.
دکتر جبلی چندی پیش در این خصوص توضیح داد که درحالحاضر رادیو عبریزبان برونمرزی فعال است و نتایج قابل توجهی نیز بهدست آمده است اما با توجه به محدودیتهایی که رژیمصهیونیستی در شبکههای اجتماعی و ماهوارهها ایجاد کرده، فعالیتهای رسانهای باید با دقت بیشتری صورت گیرد.
هدف اصلی این شبکه، افزایش تعامل رسانهای با مخاطبان عبریزبان و ایجاد فضایی برای انتقال حقیقت از زاویهدید ایران است. علاوهبراین، این شبکه بهدنبال دستیابی به چند هدف راهبردی دیگر ازجمله شفافسازی در زمینه سیاستهای ایران، مقابله با تبلیغات منفی، گسترش دیپلماسی عمومی و برقراری ارتباط با اقلیتهای یهودی جهان است.
اما راهاندازی چنین شبکهای با چالشهای خاص خود نیز روبهروست. یکی از بزرگترین چالشها، نیاز به تولیدمحتوای حرفهای و جذاب به زبان عبری است که توانایی رقابت با شبکههای بزرگ بینالمللی را داشته باشد. این چالشها نیازمند استفاده از نیروی انسانی متخصص، تکنولوژی پیشرفته و استراتژیهای منحصربهفرد در عرصه رسانه خواهد بود.
درعینحال، این پروژه با چالشهای مالی قابلتوجهی روبهروست. طبق گزارشها، بودجه کل شبکههای برونمرزی صداوسیما کمتر از ۲۰میلیون دلار در سال است، درحالیکه شبکههای بزرگ بینالمللی نظیر الجزیره سالانه بیش از ۵۰۰میلیون دلار بودجه دارند. این تفاوتها ممکن است تولیدمحتوای باکیفیت و رقابت با رسانههای جهانی را دشوار کند. بااینحال، استفاده از استراتژیهای خلاقانه، بهرهگیری از نیروی انسانی متخصص و تولیدمحتوای منحصربهفرد میتواند این محدودیتها را جبران کند. همزمان با راهاندازی شبکه عبریزبان، رونمایی از مستند «موشکها بر فراز بازان» نیز گامی دیگر در راستای تغییر رویکرد رسانهای ایران است.
به گفته دکتر اکبر نصراللهی، رئیس دانشکده علوم اجتماعی، ارتباطات و رسانه، در دنیای امروز رسانهها به یکی از مهمترین ابزارهای دیپلماسی عمومی تبدیل شدهاند. شبکه عبریزبان میتواند بهعنوان یک پلتفرم مؤثر در انتقال پیامهای جمهوری اسلامی ایران به مخاطبان عبریزبان عمل کند و در عرصه مقابله با تبلیغات منفی رژیم صهیونیستی، نقشی کلیدی داشته باشد.
دکتر نصراللهی،درگفتوگویی باما درباره اهمیت این اقدامگفت دردنیای امروز،رسانهها یکی ازمهمترین ابزارهای دیپلماسی عمومی به شمار میروند و شبکه عبریزبان میتواند بهعنوان یک پلتفرم مؤثر درراستای انتقال پیامهای جمهوری اسلامی ایران عمل کند. با توجه به وضعیت پیچیده رسانهای کنونی و تقویت برنامههای رسانهای در عرصه بینالملل، این شبکه میتواند بهعنوان یکی ازارکان مهم درسیاستهای رسانهای ایران بهویژه درمواجهه باتبلیغات رژیم صهیونیستی باشد. مشروح این گفتوگو در ادامه آمده است:
بارها اشاره کردهاید که جنگهای امروز در میدان روایتها و ذهنها شکل میگیرند. بهنظر شما چرا این امر تا این حد حیاتی است؟
دقیقا. در دنیای امروز، دیگر نبردها صرفا در میدانهای جنگ صورت نمیگیرد، بلکه در جبهههای رسانهای و روایتها و برداشتها از حقیقت است. وقتی ما روایت خود را نداشته باشیم، کسان دیگری برای ما روایت میسازند و طبیعی است که این روایتها با واقعیت فاصله داشته باشد. تأخیر در روایت نه تنها به ضرر ماست، بلکه میتواند بر اساس عملیات روانی دشمن به ضرر تمام ملتها باشد. ما بارها شاهد بودهایم که اگر روایت ما دیر یا ضعیف باشد، شایعات و دروغها جای حقیقت را میگیرند و فضای رسانهای علیهمان شکل میگیرد.
اشاره کردید که یکی از اهداف این مستند، انتقال پیام بازدارندگی رسانهای ایران به زبان عبری است. چرا زبان عبری؟
این استراتژی هدفمند است. زبان عبری سالها محل تولید روایتهای نادرست و مخدوش علیه ایران بوده است. در چنین شرایطی، اگر ما توانایی انتقال روایت خودمان به این زبان را داشته باشیم، میتوانیم از این طریق حقیقت را در برابر دروغهای دشمن قرار دهیم. این تنها یک تکنیک نیست؛ بلکه اقدامی راهبردی است که بهطور مستقیم مخاطبانی را هدف قرار میدهد که بیشترین حجم از روایتسازی منفی را علیه ما در اختیار دارند.
چرا این اقدام در حال حاضر ضروری است و چرا این شبکه باید ایجاد شود؟
این نیاز امروز است. اگر مدام فقط واکنش نشان دهیم و در برابر روایتهای ساختهشده از سوی دشمن پاسخ بدهیم، هیچگاه نمیتوانیم در این بازی پیروز شویم. راهاندازی شبکه عبری زبان فقط یک دفاع نیست، بلکه اقدامی پیشگیرانه است. با ایجاد این شبکه، ما روایتهای حقیقتمحور خود را به جهانیان و بهویژه به عبریزبانان سرزمینهای اشغالی منتقل میکنیم. این اقدام باعث میشود رسانههای رژیم صهیونیستی نتوانند بهراحتی دروغها و تصاویر وارونهای که از ایران ارائه میدهند، منتشر کنند.
با توجه به اینکه دشمنان ایران همیشه تلاش میکنند محدودیتهایی برای انتشار این نوع محتوا ایجاد کنند، با این موانع چه باید کرد؟
این یک واقعیت است که دشمنان ما از هر ابزاری برای محدود کردن صداهای مخالف خود استفاده میکنند. با این حال، این ما هستیم که باید از هر فرصتی بهره ببریم. حتی اگر در برخی پلتفرمها محدودیتهایی اعمال کنند، باید از کانالها و ظرفیتهای دیگر استفاده کنیم. برای مثال، شبکههای اجتماعی و پلتفرمهای مختلف همیشه این ظرفیت را دارند که صدای ما را به گوش دیگران برسانند. همانطور که در گذشته دیدیم، حتی اگر مستندهایی در یوتیوب مسدود شود، راههایی برای انتشار آن در دسترس است. این یک دیکتاتوری رسانهای است که باید با آن مقابله کنیم.
بهنظر شما این کار چه تأثیری روی جامعه عبریزبان و رسانههای آن خواهد داشت؟
قطعا تأثیرگذار خواهد بود. برای اولین بار، ما روایتهای خود را بهطور مستند و دقیق به مخاطبان عبریزبان منتقل خواهیم کرد. این امر میتواند موجب تغییر نگرش مردم و درک متفاوت آنها از وقایع ایران و رژیم صهیونیستی شود. برای مثال، مردم سرزمینهای اشغالی ممکن است متوجه شوند که اخبار درباره موشکهای ایران که بهدقت اسرائیل را هدف قرار دادهاند، حقیقت داشته و در واقع رژیم صهیونیستی از بیان این واقعیتها خودداری کرده است. این تغییرات در درازمدت میتواند قدرت رسانهای دشمن را کاهش دهد.
اگر این رسانه با محدودیتهای زیادی روبهرو شود، چه باید کرد؟
این یکی از موانع واقعی است که با آن روبهرو هستیم. اما ما نباید از تلاش دست برداریم. در دنیای دیجیتال امروز، حتی اگر در یک مسیر بسته شویم،همیشه راههای دیگری برای انتقال پیام وجود دارد.ماباید ازهمه ظرفیتهاوابزارهای رسانهای موجود بهره ببریم، از رسانههای اجتماعی تا شبکههای مختلف ماهوارهای. همانطور که رژیم صهیونیستی در تلاش است روایتسازی یکطرفه خود را پیش ببرد، ما باید با روایتهای صحیح و مستند خود، به مقابله با آنها برویم. این تنها یک جنگ رسانهای نیست، بلکه جبههای است که میتواند تاثیرات فراوانی برافکارعمومی وحتی سیاستهای جهانی داشته باشد.
وقتی ما روایت خود را بهموقع و درست منتقل نکنیم، دشمن این روایت را میسازد. این مسأله چه تأثیری در روابط عمومی و دیپلماسی ایران درسطح جهانی دارد؟
این یک نکته کلیدی است. وقتی در عرصه روایت غایب باشیم یا دیر روایت کنیم، نهتنها جایگاه خودمان را از دست میدهیم بلکه اجازه میدهیم دشمن تصویر خود را از ما بسازد. این بهمعنای شکست در مدیریت افکار عمومی است. دشمن همیشه زودتر روایتها را منتشر میکند و چون در این زمینه قویتر از ما عمل میکند تصویرهایی که به دنیا ارائه میدهد بهسرعت تبدیل به واقعیتهای پذیرفته شده میشوند. وقتی دشمن روایت خود را منتشر میکند، ذهنها را به شکل خاصی قالبسازی میکند و در این وضعیت، واقعیت حتی از نگاه خود ما نیز تحریف میشود. به همین دلیل است که وقتی روایتمان را به زبان عبری و برای مخاطب عبریزبان میگوییم، نهتنها روی مردم آن سوی مرزها تأثیر میگذاریم بلکه بهنوعی جنگ شناختی را به میدان میآوریم. این مستند، یک پیام بزرگ دارد: ایران دیگر تنها واکنشگر نیست بلکه خود صاحب روایت است و این یک تغییر بزرگ در دیپلماسی رسانهای ایران به حساب میآید.
ایران با روایتسازی، بازدارندگی رسانهای را همسطح بازدارندگی نظامی کرده است. در چنین شرایطی نقش صداوسیما و دیگر رسانههای ایرانی در تحقق این هدف چگونه باید باشد؟
همانطور که اشاره کردید، بازدارندگی رسانهای در حقیقت مکمل بازدارندگی نظامی است. ما از طریق روایتهای درست و بهموقع میتوانیم تأثیرات روانی بسیار بزرگی ایجاد کنیم. درواقع اگر روایت ایران درست، مستند و بهموقع منتقل نشود، دشمن این فضا را به نفع خود پرخواهد کرد و هزینههایی که ما باید بپردازیم بسیار سنگینخواهد بود.به همین دلیل، رسانههای ملی و بهویژه صداوسیما باید همگام با پیشرفتهای نظامی تلاش خود را برای روایتسازی دقیق و مستند افزایش دهند. این شبکه باید از هر ظرفیت موجود استفاده کند تا روایت ایران را بهطور مؤثر در برابر روایتهای جعلی دشمن منتشر کند. همانطور که در «برفراز بازان» شاهد بودیم، این مستند اولین قدم در این مسیر است اما قطعا این مسیر ادامه دارد و باید در هر زبان و از هر بستر ممکن روایت ایران به دنیا انتقال یابد.
بهطور خاص در این مستند بهطور ویژه به زبان عبری توجه شده است. چرا زبان عبری بهعنوان زبان هدف انتخاب شده و این انتخاب چه پیامی دارد؟
انتخاب زبان عبری بهعنوان زبان هدف برای روایت ایران یک انتخاب کاملا استراتژیک است.اسرائیل سالهاست در عرصه رسانهای علیه ایران روایتسازی کرده و بیشتررسانهها وتحلیلگران درسراسر دنیا، از جمله در جوامع عبریزبان، تحت تأثیر روایتهای این رژیم قرار دارند. وقتی ایران روایت خود را به زبان عبری منتشر میکند نهتنها به دشمن پاسخ میدهد بلکه به یک جنگ شناختی مستقیم با رژیم صهیونیستی وارد میشود. این یک پیغام قدرتمند است که ایران به مخاطبان عبریزبان میگوید ما فقط قربانی روایتهای شما نیستیم بلکه خود راوی حقیقت خود هستیم. این یک حرکت هوشمندانه است که میتواند ذهنها را به چالش بکشد و برای اولین بار صدای واقعی ایران را بهگوش مخاطبانی برساند که تا پیش از این تنها روایتهای یکطرفه را میشنیدند.
درنهایت واکنشهای اولیه به این مستندنشاندهنده ایناستکه رسانههای ضدایران سعیکردهاند این پروژه را کوچکنمایی کنند. چرا این واکنشها را باید نشانهای از موفقیت این پروژه دانست؟
همانطور که میدانید رسانههای ضدایران برای هر موضوعی که تهدیدی برای روایتهایشان باشد، سریعا واکنش نشان میدهند. اگر واکنشی وجود نداشته باشد. یعنی تأثیرگذاری وجود ندارد. وقتی این رسانهها سعی میکنند مستند «برفراز بازان» را کوچکنمایی کنند درواقع خودشان در حال اذعان به اهمیت آن هستند.
بهعبارت دیگر وقتی شما تأثیر میگذارید و روایتتان به سوژه تبدیل میشود، دشمن واکنش نشان میدهد و این واکنش خود نشان میدهد شما در میدان روایت موفق بودهاید. این مستند نهتنها در برابر افکار عمومی عبریزبان بلکه در برابر رسانههای بینالمللی هم موفق بوده است. بنابراین این واکنشها نشاندهنده این است که ما در حال وارد شدن به دورهای جدید هستیم که ایران نهتنها واکنشگرا بلکه راوی واقعیتهاست و این نقطه عطفی در تاریخ رسانهای کشورماست