عصر شنبه ۴ دی ۱۴۰۰ را شاید بتوان داغترین روز امسال برای علاقهمندان به علم دانست؛ روزی که بالاخره تلسکوپ فضایی جیمزوب (James Webb) پس از سالها تأخیر در پرتاب با پرتابگر آریان-۵ از پایگاه آژانس فضایی اروپا در گویان فرانسه راهی موقعیت خود در مدار زمین در موقعیت لاگرانژی دوم شد تا در فاصله یک و نیم میلیون کیلومتری زمین، دقیقترین چشمهای بشر برای کنجکاوی در دوردستهای عالم باشد. تلسکوپ «جیمزوب» که نام خود را از دومین مدیر ناسا وام گرفته است، گرانقیمتترین، دقیقترین و پیچیدهترین تلسکوپ جهان است و بزرگترین تلسکوپ فضایی با قطر آینه شش و نیم متری است که تا به امروز به فضا رفته است. پس از پرتاب این تلسکوپ، انتشار خبری در رسانهها مبنی بر همکاری یک محقق ایرانی به نام دکتر آیرین شیوایی با پروژه تلسکوپ جیمزوب باعث جلب توجه بیشتر ایرانیان به این پروژه علمی مهم شد.
آیرین شیوایی را از حدود ۲۰ سال پیش میشناسم؛ هر دو ما علاقهمندی به نجوم را از رصدخانه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان واقع در بوستان زعفرانیه تهران شروع کردیم. در سالهای بعد ضمن همکاری با مجله نجوم و همینطور در جریان پخش برنامه تلویزیونی «آسمان شب، طبیعت فراموش شده» از شبکه ۴ سیما و در ادامه با سفر به دوردستترین نقط کشور برای ترویج نجوم در جریان پروژه صلح ستارگان (StarPeace) در سال جهانی نجوم (سال ۲۰۰۹ میلادی) در مسیر آموزش و ترویج نجوم، خاطرات و تجربیات مشترک فراوان داریم. در سالهای بعد، اما مسیرمان جدا شد؛ من تحصیل در رشته دانشگاهی خودم و در ادامه ژورنالیسم و روزنامهنگاری علم را ادامه دادم و او که فارغالتحصیل مقطع کارشناسی فیزیک از دانشگاه تهران بود، برای تحصیلات تکمیلی در زمینه نجوم رصدی و کار با تلسکوپهای بزرگ جهان مهاجرت کرد. شیوایی در سالهای اخیر و پس از فارغالتحصیلی در مقطع دکتری اخترفیزیک از دانشگاه کالیفرنیا در ریورساید، به محققان شاغل در تیم ابزارهای علمی تلسکوپ جیمز وب پیوست.
حالا در روزهایی که تلسکوپ جیمز وب با موفقیت مراحل پرتاب، باز شدن اجزا در فضا و رسیدنش به موقعیت لاگرانژی دوم در فضا را با موفقیت سپری کرده، با افتخار با این دوست قدیمی که حالا از محققان این پروژه فضایی است درباره چالشهای فنی این مأموریت علمی مهم و تجربیات دیروز و امروز او در همکاری با این پروژه و دیگر رصدخانههای بزرگ جهان که میتواند برای خوانندگان جامجم جذاب باشد گفتوگو کردهام. او هنوز هم مثل سالهایی که جوانتر بودیم، صمیمی و فروتن و سرشار از شوق به دانستن است و با شناختی که از فضای رسانه دارد، به خوبی میداند چگونه پیچیدهترین مسائل تخصصی رشته خودش را برای مخاطبان عمومی به زبان ساده تشریح کند.
نسخه خلاصه این گفتوگوی تلفنی ۹۰ دقیقهای در ویژهنامه نوروز ۱۴۰۱ جامجم منتشر شده است.
داغترین خبر علمی سال ۱۴۰۰ پرتاب تلسکوپ فضایی جیمز وب بود. برای همین اگر اجازه دهید ابتدا با پرتاب جیمز وب شروع کنیم؛ شما یکی از اعضای تیم ابزارهای علمی این تلسکوپ هستید. نقش شما تا پیش از پرتاب تلسکوپ چه بود؟
تقریبا چهار سال و نیم پیش بود که به این پروژه ملحق شدم. ساخت و طراحی ابزارهای تلسکوپ جیمزوب بیست سال در حال انجام بوده است. در واقع از بیست سال پیش گروه ما شروع به کار کرده بود و من اواخر پروژه ملحق شدم. ابزارها بهطور کامل طراحی و جمع شده بود و وقتی من آمدم فرستاده شده بود به جایی که قرار بود ابزارهای تلسکوپ و اجزای مختلف رصدخانه در کنار هم قرار بگیرند و تنظیم شوند.
نقش اصلی من و علت این که استخدام شدم، کمک به برنامهریزی علمی رصدی تلسکوپ بود. زیرا تیم ابزارهای تلسکوپها یک زمان رصد تضمینشده دارند در رصدخانه. بیشتر زمان رصدخانه برای همه منجمان جهان آزاد است، اما بخش کوچکی برای تیم ابزارهاست و من استخدام شده بودم تا بخشی از این فرایند را پیش ببرم. به این شکل که یک برنامه رصدی ارائه دهیم با هدف علمی مشخصی، مثلا چه اجرامی را باید رصد کنیم، چه مقدار باید نوردهی کنیم و چه فیلترهایی باید استفاده شود.
زمان پرتاب کجا بودید؟ چه اتفاقاتی را از نزدیک دیدید؟
سوال جالبی است؛ برای این که روز پرتاب مصادف شد با تعطیلی رسمی در اینجا و هیچ کدام از ما نتوانستیم دور هم جمع شویم! کلی برنامه داشتیم در دانشگاه و قرار بود همه جمع شویم. به وقت اینجا ساعت ۵ صبح قرار بود پرتاب انجام شود و بعد میخواستیم جشن بگیریم، اما به خاطر وقفه یک روزه ناشی از تعطیلات رسمی روز کریسمس همه چیز لغو شد. اینجا، چون اکثریت مسیحی هستند، روز کریسمس برایشان مهم است و تنها روزی بود که همه همکاران گفتند در منزل هستند و دانشگاه هم تعطیل بود. به همین دلیل هیچ برنامهای که همه دور هم باشیم هنگام پرتاب وجود نداشت.
پس شما هم مثل ما در ایران از طریق تلویزیون ناسا و به صورت اینترنتی پرتاب را دیدید؟
بله، من از خانه دیدم. فقط تنها کاری که کردیم یک تعدادی از همکاران در پلتفرم زوم به صورت آنلاین جمع شدیم و به صورت مجازی جشن گرفتیم و مانند بقیه مردم از پخش زنده ناسا پرتاب را تماشا کردیم. مزیتش این بود که، چون روز تعطیل رسمی بود، بخشی زیادی از مردم جهان توانستند پرتاب تلسکوپ فضایی جیمزوب را ببینند. آن روز گروه اصلی که درگیر کار روی پروژه و پرتاب تلسکوپ بودند، اعضای تیم عملیات ناسا بود و همینطور اعضای گروه اصلی موشک آرین که اروپایی فرانسوی بودند. آنها در روز پرتاب در محوطه و اتاق کنترل حاضر بودند. افرادی هم از گروه ما آنجا بودند، ولی من و بقیه افرادی که در تیم ابزارهای علمی هستیم کار خاصی در آن روز نداشتیم.
پس به این ترتیب هیچ وقت نشد که تلسکوپ جیمزوب را از نزدیک ببینید؟
چرا، دیده بودم! تلسکوپ را وقتی در اتاق تمیز بود دیدم؛ البته از اتاق بازدید و هیچ کدام اجازه نداشتیم داخل برویم. آنهایی که داخل بودند کارشناسان و کارمندان ناسا بودند. ماجرا مربوط به حدود سه سال پیش است و یک سال میگذشت از وقتی که وارد پروژه شده بودم. ما برای کارگاه علمی تحقیقاتی رفته بودیم به پاسادنا و آن زمان تلسکوپ در شرکت نورثروپگرومن بود که همان شرکت اصلی است که بخش ساخت رصدخانه را بر عهده داشت. جالب است بدانید ابزارهای علمی هرکدام از بخشهای تلسکوپ جیمزوب و این رصدخانه فضایی در واقع در مناطق مختلف ساخته شدهاند. یکی از ابزارهای علمی در دانشگاه آریزونا ساخته شده است، دو تا در اروپا بوده و یک قطعه دیگر از کانادا. اما سر هم کردن خود رصدخانه و لایههای خورشیدی آن کار شرکت مشهور نورثروپگرومن است که قراردادی با ناسا داشت برای این کار. تصاویری که در اینترنت میبینید از آینه باز شده یا تا شده همه مربوط به آنجا بوده است. جایی که تلسکوپ را نگه میداشتند در ایالت کالیفرنیا در لسآنجلس واقع شده است. ما برای گردهمایی علمی آنجا بودیم و گفتند که برای این گروه خاص از دانشمندان میتوانیم برنامه بازدید بگذاریم که بروید و تلسکوپ را از نزدیک ببینید. همانطور که میدانید بازدید از تلسکوپ جیمزوب برای عموم مردم ممکن نبود و واقعا تجربه خاصی بود. عظمت تلسکوپ با آینه شش و نیم متری اندود شده با لایه بسیار نازکی از طلا و بعد کل تلسکوپ و رصدخانه را میبینید که سر هم شده است. زاویه دید اتاق بازدید از بالا بود و شما از بالا آن عظمت را در پایین میدیدید. اجازه عکاسی نداشتیم، اما یادم است که، چون نمیتوانستیم عکس بگیریم چند نفر از همکارانم ایستاده بودیم و میگفتند بچهها نگاه کنید به هر قسمت تلسکوپ و سعی کنید در ذهنتان این تصویر و خاطرهاش را حفظ کنید و بعد چشمانتان را ببندید و آن تصویر را بازسازی کنید. مثل این که در ذهنتان عکس گرفتید همیشه تصویرش به یاد میماند (میخندد).
الان هم همان تصاویر را در ذهن مرور میکنید و به یادشان دارید؟
بله، این تجربه هیجان انگیز و خاصی بود و من تلسکوپ را از نزدیک همان موقع دیدم. البته یک بار دیگر هم از نزدیک دیدم که برمیگردد به سالها پیش از آنکه وارد پروژه شوم. آن زمان تلسکوپ سرهم نشده بود و روی آینه کار میکردند. آینه در موسسه مطالعات فضایی گادارد ناسا بود در نزدیکی واشنگتن دیسی و بالتیمور. برای گردهمایی سالانه انجمن نجوم آمریکا آنجا رفته بودیم و یک تور بازدید گذاشته بودند برای کسانی که در گردهمایی شرکت کرده بودند تا اگر مایلند آینه تلسکوپ جیمز وب را ببینند. این برمیگردد به زمانی که دانشجو بودم و خیلی جالب بود که میتوانستیم قطعات طلایی آینه را ببینیم که کنار هم گذاشته بودند و روی آن کار میکردند.
تعداد اعضای مشارکت کننده در پروژه جیمزوب چند نفر است؟ مجموع تخصصهایی که در طراحی تلسکوپ جیمز وب نقش داشتهاند شامل چند شاخه بوده؟ در هر بخش چند متخصص همکاری میکردند؟
پروژه که خیلی بزرگ است و واقعا نمیدانم چند نفر همکاری دارند. بهخصوص اگر بخواهیم از همان بیست سال پیش در نظر بگیریم تعداد افرادی که بودهاند زیاد بوده و تخمینی ندارم. از نظر حرفه و تخصصافراد هم خیلی گسترده است. شما از مهندس کامپیوتر و نرمافزار میبینید تا مهندس الکترونیک و مکانیک و ردههای مدیریتی متفاوت و دانشمندان و پژوهشگرهایی که روی آن کار میکنند و کسانی که ابزارها را ساختهاند و مهندسان اپتیک. تقریبا متخصصانی از هر رشته علمی و مهندسی میتوانید در پروژه جیمزوب پیدا کنید.
از زمانی که به یاد میآورم، دست کم از سال ۲۰۰۸ قرار بوده تلسکوپ جیمز وب پرتاب شود و بعد سال به سال و این اواخر ماه به ماه و در روزهای منتهی به پرتاب حتی روز به روز پرتاب تلسکوپ به تأخیر میافتاد. ۲۰ سال زمان برای طراحی و ساخت تلسکوپ، آن هم با رشد سریع فناوری در طول این دو دهه، باعث نشد که چند مرتبه فناوریها به روز شود و هزینه مالی و زمانی بیشتری به پروژه تحمیل شود؟ این موضوع یک جاهایی سبب نشده به علت تأخیر زمانی تلسکوپ با فناوری قدیمیتری پرتاب بشود و بهنوعی آسیب ببیند؟
نه آسیبی که نزده است. البته حرفتان خیلی درست است. فناوریهایی که روی تلسکوپ استفاده میشود برمیگردد به فناوریهای ده سال پیش و امروز آنها خیلی پیشرفت کردهاند. اگر امروز آن ابزارها را میساختیم احتمالا به شکل متفاوتی میساختیم، اما واقعیت این است که این پروژه شاید بشود گفت پیچیدهترین پروژه بشری است. به خاطر اینکه نه تنها خود سازه بسیار پیچیده است، بلکه باید اجزای این تلسکوپ در فضا باز میشد. این چیزی بود که تا به حال در این سطح بشر تجربهاش نکرده بود. از لحاظ هزینه نیز همانطور که میدانید طرح بسیار پرهزینهای بود. ۱۱ میلیارد دلار هزینه این طرح تا روز پرتاب بود. به همین علت همه میخواستند ریسک اشتباه و خطا رفتن هر بخش از این طرح را تا جای ممکن کم بکنند، زیرا اگر کوچکترین اشتباهی اتفاق میافتاد بسیار خطرناک بود. در آن صورت حاصل ۱۳ تا ۲۰ سال کار گروه بزرگی از منجمان و مهندسان و تمرکز مالی و زمانی ناسا و سازمان فضایی اروپا و سازمان فضایی کانادا هدر میرفت. این هزینه بسیار سنگینی از لحاظ مالی و علمی ایجاد میکرد و تجربهای که هدر میرفت بسیار سنگین بود و پذیرفتنی نبود. علت تاخیرها هم همین بود برای این که بارها و بارها به شکلهای مختلف روی این تلسکوپ و رصدخانه تستهای مختلف انجام میشد. چند بار خطاهایی پیش آمد. مثلا یک بار یک قطعهای شل شده بود و یک سری پیچ و مهره وسط رصدخانه ریخته بود. مهندسان نمیخواستند این اتفاق در فضا بیفتد و مثلا شاهد باشند ده پانزده پیچ و مهره در فضا دور ابزارها میچرخد (میخندد)!
واقعا این طور بود که در میانه آزمایشها ببینند ناگهان قطعاتی شل و جدا شده است؟ یا صرفا مثال میزنید؟
بله، این مشکلات طبیعی حین ساخت یک سازه مکانیکی بزرگ است که میخواهد به فضا برود. یکی از تاخیرهای اصلی در پرتاب بهخاطر همین اتفاق بود. البته دقیقا به خاطر ندارم که چه چیزی مسبب این اتفاق شده بود، اما به یاد دارم یکی از قطعات شل شده بود و یکی از تاخیرهای اصلی که در این سه چهار سال اخیر پیش آمد، به خاطر همین اتفاق بود تا مطمئن شوند دیگر چنین حادثهای رخ نخواهد داد.
بعد از آن اتفاق تغییری در شیوه هدایت طرح و ترکیب مدیران هم ایجاد شد یا صرفا نقص فنی بود که برطرفش کردند؟
یک سری گروه مدیریتی را تغییر دادند و این تاخیرهای طولانی در چند سال گذشته به خاطر این بوده است. تاخیرهای آخر هم بر سر یک ماه و دو ماه و مربوط به اتفاقات نه چندان بنیادی بلکه رخدادهای کوچکی بود که باید جلویشان گرفته میشد. تغییرات روزبهروز پیش از پرتاب هم مربوط به مسائل آبوهوا است که برای تضمین موفقیت در پرتاب بسیار مهم است. البته این تأخیرها در پرتاب خاص تلسکوپ جیمز وب نبوده و ما در جریان پرتاب تلسکوپ فضایی هابل هم همین داستان را داشتیم و برای پرتاب تلسکوپ اسپیتزر هم این گونه بود و در مورد بیشتر تلسکوپهای فضایی هم وقتی تاریخچهشان را نگاه کنیم، میبینیم تاخیرهای طولانی وجود داشته است.
به یاد داریم در پایان دولت دونالد ترامپ، خبرهایی میرسید مبنی بر اینکه به شرکتهای واکسنسازی فشار وارد میکنند برای اینکه تا پیش از پایان دولت ترامپ، کار آزمایشها واکسنها را نهایی کنند و تأییدیه برایشان صادر شود. صرف نظر نظر از درستی یا نادرستیای ادعاها، موارد مشابهی برای تیم شما و مهندسان تلسکوپ فضایی جیمز وب هم ایجاد شده بود که مجبور باشید زودتر تستهایی را انجام دهید تا پرتاب تلسکوپ فضایی جیمز وب پیش از پایان دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ انجام شود؟
راستش در این باره چیزی نمیدانم. چنین فشاری روی تیمهای ما نبود. تیم ما یعنی تیم ابزارها، کارها را خیلی سریع انجام دادیم. ابزارها مدتها بود آماده بود و فرستاده شده بود. تاخیرهای سالهای اخیر همه برمیگشت به کار مهندسان شرکت نورثروپگرومن که کار سختی برای سر هم کردن رصدخانه داشتند. من از فشارهای احتمالی وارد شده یا نشده به آنها بیاطلاعم.
بسیار خوب. البته من و شما در طرحهای علمی بزرگ مشابه در ایران دیدهایم که گاهی در پایان دولتها فشار به تیمهای علمی برای رونمایی از طرحهای نیمهکاره تحقیقاتی زیاد میشود. بیشتر مقصودم این بود که شباهتها و تفاوتهای احتمالی در مدیریت طرحهای بزرگ را واکاوی کنم و تجربهای برای بهبود رویههای مدیریتی خودمان در ایران از لابلای صحبتهای شما بتوانم استخراج کنم. در این باره تجربه شما چیست؟
ببینید چنین طرحهای تحقیقاتی بزرگی در ایالات متحده سالها قبل تایید و بودجهاش هم تأمین میشود. یعنی این ده یازده میلیارد دلاری که میگوییم برای پیشبرد طرح در نظر گرفته شده سال به سال تغییری نمیکند؛ رئیس جمهور تغییر کند یا دولت عوض شود این بودجه ثابت میماند. برعکس این موضوع هم هست که خیلی وقتها بودجه کم میآورند که این اتفاق در مورد طرح تلسکوپ جیمز وب هم افتاد. در این مواقع دوباره به مجلس درخواست میدهند که به چه عللی باید بودجه تحقیقاتی مقداری بیشتر شود. با این حال خود طرح و بودجه اولیه که بخش اعظم آن است همان ۲۰ سال پیش تایید و کارش تمام شده است. توجه کنید که چنین طرحهای بزرگی را به صورت بینالمللی انجام میدهند و چون ایالات متحده با کشورهای اروپایی و کانادا همکاری میکند هیچ کدام نمیتوانند وسط کار به شکلی جا بزنند یا کار کمتری انجام بدهند یا یک سری کارها را بهخاطر بهرهبرداری در زمان ریاست جمهوری فرد خاصی انجام بدهند یا ندهند. قراردادهای همکاری بینالمللی بسیار سفت و سختی بسته میشود و همه شرکا متعهدند به انجام کار دقیق.
نکته بسیار جالبی بود و شاید تأثیرپذیری گاه و بیگاه طرحهای تحقیقاتی ما در ایران از مسائل سیاسی داخلی و تغییر مدیران، بیشتر به خاطر این باشد که طرحهای علمی ما عمدتا در سطح کلان ملی انجام میشود و نه در همکاری بینالمللی با کشورهای دیگر. در مورد برنامهریزی برای انجام طرحهای بزرگ علمی چه نکته جالبی را دیدهاید؟ تصویب بودجه چنین طرحهای عظیمی را چطور انجام میدهند؟
فرایند جالبی که اینجا وجود دارد و مشابهش را در ایران نداریم این است که در تمام شاخههای علمی و از جمله در نجوم، هر ده سال یک برنامهریزی ده ساله انجام میدهند برای تعیین مهمترین جهتگیریها و تحقیقات ده سال پیش رو. کسانی هم که این کار را انجام میدهند دانشمندان تراز اول هستند و سیاستمداران قدرتی در این موارد ندارند. این کار را سازمانی به نام «نشنال ساینس فاندیشن» (به معنی بنیاد ملی علوم) انجام میدهد که در سطح ملی، بخشهای علمی مختلف را کنترل میکند؛ از این نظر که چه بودجهای باید به زیستشناسی، نجوم یا فیزیک تعلق بگیرد. یک نفر یا دو نفر را به عنوان رئیس کمیته انتخاب میکنند و آن وقت رؤسای کمیته در شاخههای مختلف رئیسهای مختلف کمیتههای دیگر را تعیین میکنند و همینطور شاخه شاخه میشود و پایین میآید. کمیتهها درخواست میدهند و تمام منجمان در آمریکا، طرح توجیهیشان را مینویسند. ایدههایی مطرح میکنند که ما در ده سال آینده فکر میکنیم دانش نجوم در دنیا و آمریکا به کجا قرار است برسد و چه ابزارهایی برای تحقق این هدفها نیاز داریم. بعد کمیتهای از دانشمندان تراز اول اینها را بررسی میکنند و نهایتا یک کتابچه خلاصهای ارائه میکنند به این مفهوم که به نظر ما که کمیته دانشمندان هستیم در ده سال آینده نجوم باید این سمتوسو را بگیرد و ما این ابزارها را میخواهیم. این مدرک کتابچهمانند، ارزش و اعتبار بالایی بسیار دارد و کنگره آریکا وقتی میخواهد تعیین کند به چه طرحهایی در حوزه نجومی بودجه بدهد از این کتابچه استفاده میکند. همینطور، دیگر سازمانهای اثرگذار نیز منبعشان همان کتابچه است که دانشمندان تهیهاش میکنند. بیست سال پیش تلسکوپ جیمز وب بهعنوان طرح برگزیده دانشمندان در برنامهریزی ده سال آینده انتخاب شده بود و برای همین اهمیتش بسیار بالا بود. همین سبب شد روند پیشرفتش دیگر دستخوش تلاطم نشود. نکته مهم این است که سیاستمداران به نظر کمیته دانشمندانی که دور هم نشستهاند و این کتابچه را ارائه کردهاند احترام میگذارند، آن را قبول دارند و به آن اعتبار میدهند و مبنای تصمیمگیریشان است.
برگردیم به تلسکوپ جیمز وب. خیلیها در ایران وقت فهمیدند یک دختر ایرانی عضو تیم پژوهشگران تلسکوپ جیمز وب است، بسیار خوشحال شدند و همکاری شما در این پروژه برایشان بسیار الهام بخش بود؛ در این مدت چقدر در فضای مجازی از این موضوع بازخورد گرفتید؟ چقدر به شما پیام دادند؟
خیلی زیاد! (میخندد) روزی که تلسکوپ جیمز وب پرتاب شد به نظرم دو اتفاق مهم برای من افتاد: یکی خود پرتاب جیمز وب و دیگری حجم پیامهای بسیار زیادی که از پخششدن گسترده اسمم گرفتم! من از دو طرف شوکه شدم که چه اتفاقی دارد میافتد. پیامهای بسیار زیادی گرفتم و چیزی که برایم جالب بود بازخورد بسیار مثبت از جانب هموطنانم بود. راستش را بخواهید فکر نمیکردم اگر مردم بدانند یک ایرانی هم در بین پژوهشگران جیمز وب است آنقدر احساس خوشحالی و افتخار و نزدیکی نسبت به آن فرد پیدا کنند و این برایم بسیار لذتبخش بود. پیامهایی که آن روزها میگرفتم و هنوز هم میگیرم بسیار مثبت، دوست داشتنی و شیرین هستند.
موضوع پیامها بیشتر چه بود؟
بخش زیادی از پیامها تبریک بود و اینکه خوشحالیم یک ایرانی هم در این پروژه است و بخشی هم سوالات زیادی بود که درباره تلسکوپ جیمزوب میپرسیدند. بخصوص از وقتی که راجع به خود پروژه در صفحه اینستاگرامم خبرهای جدیدی را منتشر کردم و توضیح دادم چه اتفاقی در حا رخدادن است و اکنون آینه تلسکوپ باز شده است و ... سیل سوالات مختلف برایم آمد. در مورد پروژه و کارهای علمی که تلسکوپ قرار است انجام دهد و نقش من در پروژه که چطور به اینجا رسیدم و حجم بالای سوالات مختلف درباره اینکه ما چطور میتوانیم تحصیلاتمان را در این زمینه ادامه دهیم یا اگر بخواهیم در سازمانهای فضایی کار کنیم چکار باید کنیم و ...
احتمالا بسیاری از ایرانیان دوست دارند بدانند آیا شما تنها محقق ایرانی هستید که با پروژه تلسکوپ جیمزوب همکاری میکنید یا نه؟ بیایید یک بار در این گفتوگو به این شایعات خاتمه دهید!
نه! تنها ایرانی که نیستم و دست کم یک نفر دیگر هم در بخشی دیگری از پروژه نامش را دیدهام که ممکن است ایرانی باشد. این پروژه واقعا بزرگ است و ملیت آدمها چیزی نیست که راحت از همدیگر بپرسیم. جز همکاران خیلی نزدیکم ملیت افراد دیگر را نمیدانم و مهم هم نیست. در تمام پروژههای بزرگ در دانشگاهها، محققان از ملیتهای مختلف مشارکت دارند و تا زمانی که کسی داوطلبانه نگوید که اصالتا از چه کشوری است، کسی نمیپرسد و نباید هم بپرسد، چون صحیح نیست. شما با همکارانتان کار میکنید و بسته به این که در چه بخشی چه تخصصی دارند صحبت میکنید. اگر در ادامه نزدیکتر شوید و با هم دوست بشوید، آن وقت ممکن است باب صحبت باز شود و متوجه شوید از کجا آمدهاند و چه تجربههایی در زندگی داشتهاند. این اطلاع ممکن است در ضمن دوستی با کسی حاصل شود، اما در محیط کار صحبت از ملیت نمیشود و همه یکسان هستند.
در سی روزی که طول کشید تا تلسکوپ جیمزوب به نقطه لاگرانژی دوم (L۲) برسد، شما چه کار میکردید؟ چقدر استرس داشتید؟
در آن سی روز کار ما خیلی کم بود. به خاطر این که ابزارها هنوز روشن نشده بود یا اگر روشن شده بود در دوره کوتاهی روشن بود. بیشتر تمرکز ما روی این بود که اجزای تلسکوپ، آینههایش و لایههای خورشیدی باز شود و همه تمرکز روی آن بود و این کار تیم عملیات تلسکوپ بود که با کار تیم ابزارهای علمی متفاوت است. اما از طرف تیم ما و تیم ابزارهای مختلف یک نفر در پست کنترل مینشست و کنترل میکرد که روند خطایی انجام نشود.
پس از استقرار تلسکوپ در نقطه L۲ در یک و نیم میلیون کیلومتری زمین، تا به امروز چه کارهایی به شما و تیمتان سپرده شده و انجام دادهاید؟
پس از استقرار تلسکوپ به بالتیمور رفتم که اتاق کنترل ناسا در موسسه تلسکوپ فضایی آنجاست. درواقع تمام تیم ما نوبتی در زمانهای مختلف تا اوایل تابستان ۱۴۰۱ آنجا میرویم. کار اساسی ما در شش ماه اول پس از استقرار تلسکوپ این است که کنترل و سلامت ابزارهای علمی تلسکوپ را زیر نظر داشته باشیم. به این معنی که بخشهای مختلف ابزار را یکی یکی روشن و آزمایش میکنیم تا مطمئن شویم همهچیز آنطور که انتظار میرود کار میکند. برنامهها و دستورهای مشخصی طراحی شده که به تلسکوپ ارسال میشود تا کارهای مشخصی را انجام دهد؛ مثلا چرخ فیلترها را بچرخاند یا از آسمان عکس بگیرد. ما نتیجه این رصدها و دستورها را بررسی میکنیم تا کارکرد ابزار را بسنجیم. این شش ماه تنها دورهای است که تلسکوپ ۲۴ ساعته باید زیرنظر باشد و اتاق کنترل ابزارها شبانه روز پر از آدم است و همه مانیتورها را با دقت نگاه میکنند و حواسشان است که همه چیز درست باشد. بعد از این دوره شش ماهه دیگر کنترل ۲۴ ساعته لازم نیست و نظارتها کمتر است. این کنترل ۲۴ ساعته معنیاش این است که یک گروه بزرگ میخواهیم تا همیشه تلسکوپ را زیر نظر داشته باشند. شیفتهای کاری هشت ساعته است و هر هشت ساعت یک بار برای هر ابزار دو نفر پشت رایانه مینشینند و حواسشان است که آن ابزار همه چیزش خوب پیش برود. اگر خطا اتفاق بیفتد بستگی دارد که چقدر اهمیت آن اتفاق بالا باشد. اگر اتفاق کوچکی باشد یک سری شیوهنامههای از پیش مشخص شده داریم که باید طبق مراحل آن پیش برویم و مشکل را برطرف کنیم. اما اگر اتفاق بزرگ باشد - که تا حالا پیش نیامده و انشاالله هم پیش نیاید - باید به مدیران ردههای بالاتر پروژه اطلاع دهیم و بعد در یک گروه شامل متخصصان بررسی و تصمیم گرفته میشود که چه کاری بکنند.
آیا در این مدت اتفاق خاصی افتاد که خطر شکست یا از دست رفتن پروژه وجود داشته باشد و تیم کنترل زمینی توانسته باشد ماموریت را هدایت کند و نجات دهد؟ اکنون اوضاع کاملا مرتب است؟
هم بله، هم نه! احتمال بروز خطاهای بزرگ که اگر یکی از آنها اشتباه پیش میرفت کل رصدخانه کارکردش زیر سوال میرفت خوشبختانه از سر ما گذشته. اتفاقهای مهمی ممکن بود رخ بدهد مانند اینکه یکی از آینهها باز نمیشد یا آینه ثانویه باز نمیشد. اگر این اتفاقها میافتاد ما اصلا تلسکوپ نداشتیم و اینها خوشبختانه گذشته و ما اکنون رصدخانهای داریم که همه چیزش سر جایش است و درست کار میکند. اما چرا گفتم هم بله و هم نه؟! «بله» گفتم، زیرا اکنون در سرازیری هستم و از گردنههای سخت عبور کردهایم و «نه» برای این است که ما در این چند ماه باید آینههای تلسکوپ را همخط کنیم و ابزارها را یکی یکی آزمایش کنیم و اگر یکی از بخشهای ابزارها کار نکند معنیاش این است که یا ابزار کاملا کار نمیکند یا این که یک بخشی از آن کار نمیکند که هر دو اتفاق بدی است. یعنی آن توانایی را که انتظار داشتیم تلسکوپ داشته باشد نخواهد داشت. این اتفاق خوبی نیست. البته این به معنی شکست پروژه نخواهد بود و در هر حال ما رصدخانه را کامل میخواهیم و تلاش میکنیم همانطور که انتظار داریم همه ابزارها کار کنند.
اگر قرار باشد اتفاقی بیفتد و از یک جایی تلسکوپ آسیب ببیند، فکر میکنید پاشنه آشیل تلسکوپ الان کجاست؟ نگران کدام قسمت بیشتر هستید؟
خیلی جاها ممکن است باشد. برای مثال تلسکوپ یک ابزار طیفسنج دارد (نیرسپِک) که این ابزار تعداد زیادی بالههای فلزی کوچکی دارد که باز و بسته میشوند و بسته به این که کجای آسمان را بخواهیم رصد کنیم روی آن جرم میروند و بسته میشوند. اگر اینها کار نکنند، آن وقت طیفسنج ما کار نمیکند یا یک بخشی از آن کار نخواهد کرد. این خطای کوچکی است که ممکن است پیش بیاید و به این معنی نیست که پایان عمر تلسکوپ است، اما آن ابزار طیفسنج دیگر درست کار نمیکند. همینطور ابزار فروسرخ (میری) که طولانیترین طول موج را رصد میکند باید در دمای خیلی پایین رصد کند. برای این که به دمای پایین برسد یک ابزار سردکننده یا کولر داریم و آن کولر باید صددرصد عالی کار کند و اگر کامل کار نکند ما نویز بسیار زیادی برای این ابزار خواهیم داشت و کیفیت تصاویری که میگیریم خیلی کمتر از آن چیزی خواهد بود که انتظار میرود. کامل کار نکردن کولر اتفاق بزرگی است، ولی به این معنی نیست که پایان عمر تلسکوپ است. تا الان البته همه چیز آنطور که انتظار میرود پیش رفته است.
امیدواریم در ادامه چنین اتفاقاتی نیفتد. شما در صفحه شخصی خود در اینستاگرام گفته بودید آنقدر مراحل پرتاب جیمزوب خوب انجام شد که سوخت تلسکوپ بیشتر از ۱۰ سال و حتی ممکن است تا ۲۰ سال ادامه کار تلسکوپ را بتواند ضمانت کند. آیا هنوز هم همین نظر را دارید؟
همینطور است. البته این خبر طبق اعلان ناسا بود. در زمان پرتاب، چون تلسکوپ سوخت محدودی دارد و این سوخت یک بخش اصلیاش برای زمان پرتاب و بعد تصحیح مداریاش بود تا بعد به نقطه لاگرانژی دوم برسد. بعد از آن هم ما یک مقداری هنوز سوخت احتیاج داریم برای اینکه در مداری حول نقطه لاگرانژی دوم میچرخد و برای این که در این مدار درست بچرخد یک مقدار سوخت در طول عمرش نیاز دارد. عمر اولیه که برایش تخمین زده بودند بین حداقل پنج تا ده سال بود، تخمین محافظهکارانهای بود که براساس آن که اول گفته بودند که اگر ما مقدار زیادی سوخت در ابتدای پرتاب مصرف کنیم، چیزی که میماند تلسکوپ را برای تصحیح مداری بین پنج تا ده سال میتواند نگه دارد، اما مرحله اولیه آنقدر خوب پیش رفت و بهقدری با بازدهی بالا انجام شد که مقدار زیادی سوخت باقی ماند در رصدخانه و بر اساس مقدار سوختی که باقی مانده تخمین میزنند که تا بیست سال رصدخانه بتواند عمرش را ادامه دهد. البته این بیست سال عمر تخمین زده شده برای سوخت است. هر ابزار هم ممکن است عمر مفیدی داشته باشد و به مرور زمان فرسوده شود. برای همین ممکن است تلسکوپ به خاطر فرسودگی ابزارها کمتر از بیست سال عمر کند، اما از نظر سوخت تا بیست سال ما تلسکوپ را خواهیم داشت.
آیا نخستین هدف و برنامه رصدی جیمز وب از الان مشخص شده؟ احتمالا اولین تصویری که از دوردستهای عالم پس از شش ماه و در اوایل تابستان ۱۴۰۱ با این تلسکوپ خواهیم دید چه خواهد بود؟
مشخص است، ولی به جز یک گروه کوچک حتی ما هم نمیدانیم. چون میخواهند برای همه سورپرایز باشد. بستگی دارد منظور از اولین تصویر چیست. ما برای همخطسازی آینههای تلسکوپ یک سری تصاویر از ستارهها گرفتهایم که شاید دیده باشید. این تصاویر از ستارههای تکی هستند. چون برای تنظیم و آزمایش ابزار تصویربرداری است که روشن بشود و ببینند با چه کیفیتی تصویربرداری میکند. ولی اولین تصویر جالب علمی که از یک جرم نجومی هیجانانگیز خواهد بود بعدا گرفته خواهد شد. هدف آن مشخص شده، اما حتی ما هم نمیدانیم که از چه جرمی خواهد بود.
آیا خودتان حدس میزند که چه جرمی ممکن است نامزد اولین تصویر جیمزوب باشد؟ مثلا ممکن است از ناحیه مرکزی کهکشان راه شیری اولین تصویر گرفته شود؟
اگر بخواهم حدس بزنم. فکر میکنم از یکی از سحابیهای جالب کهکشان راه شیری، مثلا از سحابیهای معروف نشری راه شیری باشد. ولی واقعا نمیدانم.
گفته میشود اخترشناسان با تلسکوپ جیمز وب میخواهند به پرسشهای بزرگ و بیپاسخ در اخترشناسی و کیهانشناسی پاسخ بدهد. به نظر شما بزرگترین پرسش علمی که دادههای جیمزوب در ارائه پاسخ به آن کمک میکند چیست؟
چند موضوع اصلی علمی وجود دارد که انتظار میرود تلسکوپ جیمزوب در یکی دو سال نتایج علمی جالبی برایشان ارائه دهد. یکی از آنها رصد دورترین کهکشانهای عالم و نخستین کهکشانهایی که در کیهان به وجود آمدند. در این خصوص از ۱۲ تا ۱۳ میلیارد سال پیش صحبت میکنیم؛ یعنی کهکشانهایی که حدود ۱۲ تا ۱۳ میلیارد سال نوری با ما فاصله دارند. رصد اینها با تلسکوپهای دیگر واقعا امکانپذیر نیست. مثلا ما با تلسکوپ هابل تعداد انگشتشماری از کهکشانهایی اینچنین دور را توانستهایم ببینیم؛ آن هم با رصد طولانی و با زحمت بسیار زیاد، اما جیمزوب بهخاطر طول موجهای بلندتری که دارد و آینههای بزرگترش میتواند اینها را راحتتر رصد کند. رصد دورترین کهکشان عالم، نخستین کهکشان عالم و جوانترین کهکشان عالم از سرفصلهای تحقیقاتی خواهند بود که ما بعد از اولین رصدهای جیمزوب خواهیم دید. موضوع دیگر در مورد سیارههای فراخورشیدی و حیات فرازمینی است. یکی از سرفصلهایی که انتظار میرود تلسکوپ جیمزوب در مورد آن دادههای خوبی ارائه کند، رصد عناصر حیاتی در جو سیارههای فراخورشیدی است که خیلی نشانه قوی و جدیدی خواهد بود تا ببینیم آیا حیات به گونهای که ما میشناسیم در یکی از سیارههای فراخورشیدی وجود دارد یا خیر.
در فضای عمومی از خیلیها میشنویم که ناسا اطلاعات اصلی و واقعی که با تلسکوپهایی مثل جیمز وب به دست بیاورد، بهخصوص از حیث ارتباط با فرازمینیها را هیچ وقت منتشر نمیکند؛ نظر شما چیست؟ چقدر چنین احتمالی ممکن است؟
نه، اصلا چنین چیزی ممکن نیست. من چند نکته در پاسخ این سوال بگویم. اول اینکه یادمان باشد این تلسکوپ صرفا متعلق به ناسا نیست. جیمز وب حاصل یک همکاری بینالمللی بین ناسا و سازمان فضایی اروپا و سازمان فضایی کانادا بوده و هیچ دادهای از این تلسکوپ مختص ناسا نیست که همکارانشان در سازمان فضایی کانادا و اروپا به آن دسترسی نداشته باشند. پس محدودیت در استفاده از این دادهها امکان پذیر نیست. نکته دوم این که تمام دادههای خام این تلسکوپ حداکثر بعد از یک سال به صورت خام روی آرشیو ناسا قرار میگیرد و هرکسی در هرجای دنیا میتواند آن را دانلود کند. البته قاعدتا این دادهها به درد کسانی میخورد که اخترشناس یا کیهانشناس هستند، چون باید پردازش حرفهای شوند. ولی هرکسی میتوند به آنها دسترسی داشته باشد. حتی خوانندگان جامجم هم میتوانند این دادهها را دانلود کنند.
این اطلاعات به چه شکل و در چه قالبی است؟
اطلاعات تلسکوپ جیمزوب فایلهای ذخیره عکس و طیف است که دادههای علمی از آنها قابل استخراج است. البته منظورم مثلا عکسهای با پسوند jpg نیست، چون دادههای با حجم بالا دارند و نیاز به پردازش دارند. فایلهایی که محققان دریافت میکنند شامل اعدادی است که طولموج رصدی، مختصات محل رصد شده، و شدت نور ثبتشده را برای هر پیکسل نشان میدهند. محققانی که مقداری کار رصدی کرده باشند میتوانند از این دادهها استفاده و با نرمافزارهای مختلف تحلیلشان کنند. در این شرایط مخاطبان اصلی این دادهها دانشمندان و اخترشناسان هستند. خیلی از برنامهها پس از دریافت دادهها روی زمین در اختیار عموم منجمان قرار میگیرد، اما همانطور که گفتم حداکثر زمان خاصی که هر برنامه رصدی دارد میتواند یک سال باشد و بعد از یک سال همه چیز در اختیار عموم است.
پس در هر حال شما به این دادهها دسترسی دارید و بر فرض محال اگر هر نوع پنهانکاری خاصی بخواهد صورت بگیرد، محققان پروژه که تعدادشان هم کم نیست متوجه میشوند که بخشی از دادهها در پایگاه داده وجود ندارد. همینطور است؟
بله، دقیقا. نکته دیگر این است که وقتی میگوییم ناسا. منظورمان کیست؟ ناسا یک نفر نیست که از این تلسکوپ استفاده و با آن رصد کند. این تلسکوپ همانطور که گفتم متعلق به همه اخترشناسان دنیاست. وقت رصد این تلسکوپ را اخترشناسان و کیهانشناسان در اختیار میگیرند. یعنی من که منجم هستم و اینجا نشستهام و یک ایده برای رصد با این تلسکوپ دارم، پروپوزال مینویسم و میفرستم و اگر موضوع خوبی باشد قبول میکنند و وارد برنامه رصدی تلسکوپ میشود. پس تمام وقت رصدی تلسکوپ در اختیار منجمان است و هیچ سیاستمدار یا مدیر خاصی در ناسا نیست که این تلسکوپ در اختیارش باشد. قرار است همه اخترشناسان معمولی مثل ما در سراسر دنیا از تلسکوپ جیمز وب استفاده کنند. این علاوه بر این است که حتی همان برنامهها و دادهها هم یا در لحظه دریافت یا حداکثر بعد از یک سال در اختیار بقیه اخترشناسان قرار میگیرد.
گفتید ۱۱ میلیارد دلار برای ساخت چنین تلسکوپی هزینه شده است. چنین رقمی حتی برای آمریکا هم بزرگ است. این بزرگترین و گرانقیمتترین و پیچیدهترین تلسکوپ ساخته شده تا به امروز است. خیلی وقتها درباره هزینههای تحقیقات برای علوم پایه مردم میپرسند علت آن را میپرسند. حتی در ایران رایج شده است که برخی مسؤولان گاهی میگویند نتیجه پژوهشهای علمی باید در سفره مردم دیده شود. آیا ۱۱ میلیارد دلاری که در ایالات متحده صرف ساخت تلسکوپ جیمزوب شده است قرار است سر سفر مالیاتدهندگان آمریکایی بیاید؟ چطور آنها حاضر میشوند مالیاتشان صرف ساخت چنین تجهیزات علمی گرانقیمتی شود؟
نتایج چنین تحقیقاتی به طور مستقیم به آن شکلی که مثلا در مورد علوم پزشکی فکر میکنیم در زندگی ملموس نیست. ولی نجوم در طول تاریخ خیلی وقتها به خاطر فناوریهایی که در آن ساخته شده تا بهتر آسمان را رصد کنیم، تاثیر مستقیمی روی زندگی ما داشته، چون بعدها آن فناوری وارد زندگی مردم شده است. یکی از معروفترین آنها سیسیدی است. تمام دوربینهای دیجیتالی که امروزه میتوانیم با آنها روی گوشیهای هوشمندمان خیلی راحت عکس و فیلم بگیریم، فناوری اولیهاش به خاطر رصدهای نجومی بود که پیش آمد و پیشرفت کرد. موارد اینچنینی زیاد هستند و درواقع هدف اصلی از ابتدا این نبوده است که به گوشیهای هوشمند یک دوربین متصل کنیم. ولی این امکان پیش آمده است به خاطر اینکه یک هدف دیگری وجود داشته و دانشمندان و محققان تمرکز کردند تا فناوری خاصی را به وجود بیاورند. نکته دیگر این است که بشر در تمام طول تاریخ کنجکاو بوده است که بداند از کجا آمده و جهان از چه ساخته شده است و کجا قرار است برود و پیش از انسان چه بوده است و ... بخش اصلی علم نجوم به همین پرسشها پاسخ میدهد. اینکه آیا ما در کیهان تنها هستیم؟ آیا حیات دیگری وجود دارد؟ این کیهانی که میبینیم و این کهکشان راه شیری که میبینیم و این خورشیدی که به ما میتابد، چگونه به وجود آمده است؟ قبل از اینها چه بوده و بعدها چه خواهد شد؟ این سرمایهگذاری که از روی مالیات مردم انجام میشود برای جواب دادن به چنین کنجکاویهایی است که ذات بشر است. درست است که نتیجهاش بیواسطه سر سفره مردم نمیآید، اما مرزهای دانش ما را خیلی جلو میبرد و همانطور که در این مسیر فناوریهایی به وجود میآید که شاید نتیجه خیلی از آنها هم سر سفره ما هم بیاید.
بسیاری از علاقهمندان به نجوم در ایران از سالها پیش شما را با مقالههایتان در مجله نجوم و همینطور با برنامه «آسمان شب، طبیعت فراموش شده» شبکه ۴ تلویزیون میشناسند. شما مثل خیلی از دختران دانشآموز در ایران که در خانه و در کلاسهای آموزش نجوم، کتابهایی در زمینه نجوم میخوانند و شاید تلسکوپ داشته باشند، نجوم را شروع کردید. خیلی از همین دانشآموزان امروز در موقعیت ۱۵ یا ۲۰ سال پیش شما هستند. شما چه مسیری را رفتید که حالا عضوی از تیم ابزارهای علمی تلسکوپ فضایی جیمز وب هستید؟
مسیری که من طی کردم به نظرم اصلیترین بخشش این است که من زمانی که متوجه شدم به نجوم خیلی علاقه دارم، به این علاقه اهمیت دادم و تلاش کردم تا به آن برسم و ادامه دهم. همیشه از دوره راهنمایی و دبیرستان که وارد رصدخانه زعفرانیه شدم و بعد در دوره دانشجویی وارد دانشگاه تهران شدم و با مجله نجوم همکاری کردم و بعد که برای ادامه تحصیل مهاجرت کردم، تنها چیزی که در ذهنم بود این بود که من این کار را خیلی دوست دارم، به آن علاقه دارم و واقعا از انجامش لذت میبرم. ۱۵ یا ۲۰ سال پیش هیچ وقت فکر نمیکردم که من میخواهم وارد پروژه تلسکوپ جیمزوب یا یک پروژه تلسکوپ فضایی بزرگ بشوم؛ هدف از اول این نبود، بلکه هدفم این بود که کاری را انجام بدهم که دوست دارم و میخواهم آن را ادامه بدهم. همین است که به شما کمک میکند و انگیزه میدهد تا دشواریها را تحمل کنید و به مراحل بعدی برسید و در کارتان پیشرفت کنید. زیرا حرفهایای کار کردن در هر زمینهای سخت است و درگیریهای مداوم دارد؛ چه درس خواندن باشد یا کار کردن، یک وقتی کلافه و خسته میشویم و میخواهیم همه چیز را رها کنیم. در چنین مواقعی اگر آن انگیزه بزرگ اولیه و آن علاقه واقعی پشت همه اینها نباشد، آن وقت است که جا میزنیم و نمیتوانیم دیگر جلو برویم.
من که اینها را از شما میشنوم تصور میکنم هیچ هدفی نداشتید برای اینکه روزی محقق بزرگی بشوید! واقعا اینطور بوده است؟!
نه! (میخندد) ببینید در واقع هدفم این نبوده است که حتما روزی مهاجرت کنم و با ناسا یا پروژه تلسکوپ جیمزوب همکاری کنم. بلکه هدفم این بود که بفهمم کهکشانها چطور کار میکنند و دنیای اطراف ما از چه ساخته شده است و برای همین بود که در دانشگاه رشته فیزیک را انتخاب کردم؛ برای اینکه بیشتر کنجکاو بودم بفهمم دنیا چطور کار میکند. برای این وارد دنیای نجوم شدم، چون دیدم دنیای ماورای سیاره زمین خیلی هیجان انگیز است. دوست داشتم بدانم چرا یک ستاره قرمز و یکی آبی است؟ چرا یک کهکشان بازوهای مارپیچی دارد و آن یکی شکل نامنظم دارد؟ رسیدن به پاسخ این چراها هدفم بود.
پس در واقع در راه شوقی که به شناخت عالم داشتید و تحصیل میکردید، اتفاقاتی پیش آمد و در مسیر خوبی قرار گرفتید؟
بله. من اگر هدفم این بود که به یک موقعیت شغلی مثل شغل امروزم برسم در این راه آنقدر سختیهای مختلفی به وجود آمد که قطعا جا میزدم. تنها چیزی که مرا در این مسیر نگه داشت این بود که من از کاری که میکردم - همیشه و هرچقدر هم سخت بود - واقعا لذت میبردم. هرچقدر هم دشواریهای مختلفی در کار برایم به وجود آمد، کماکان لذت این مسیر برایم باقی بود. تحصیل در مقطع دکتری کار بسیار سختی است. شما باید همه زندگیتان را وقفش کنید. سختیهای خیلی زیادی دارد. حقوق کم و کار زیاد و سر و کله زدن با افراد مختلف و ... اینجا تنها چیزی که ما را نگه میدارد این است که از کار لذت ببرید. اگر این لذت نباشد و هدف این باشد که وارد پروژه فلان تلسکوپ فضایی بشوم، این هدف شما را به آنجا نمیرساند. شما اگر از یک برنده جایزه نوبل هم بپرسید که آیا هدفتان از ابتدا این بوده که جایزه نوبل را ببرید، قطعا پاسخش منفی است. هدف هیچ فیزیکدان موفقی این نیست که روزی جایزه نوبل فیزیک را ببرد، گرچه حتما دوست دارد روزی به این افتخار برسد و کاری میکند که آنقدر مهم باشد که به جایزه نوبل برسد. ولی هدفش پاسخ به حس کنجکاوی درونیاش است که به واسطه آن، پشتکار و سطح کارش چنان بالا بوده که جایزه نوبل را گرفته است. محرک و انگیزه کار خوب، موفقیت، و رسیدن به مقاطع بالا، علاقه و پشتکار درونی فرد است.
تصور میکنم برای خوانندگان جامجم جالب باشد که بدانند شما از رصدخانه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در بوستان زعفرانیه تهران چطور به تیم ابزارهای علمی تلسکوپ جیمز وب رسیدید؛ مسلما یک شبه که اتفاق نیفتاد؟
اتفاقا دوست دارم این روند را توضیح بدهم و تأکید کنم که این اتفاق یک شبه نیفتاده است. من از دوران راهنمایی وارد رصدخانه شدم و به خاطر معلمان خوبی که داشتم و تشویق پدر و مادرم که متوجه شدند به نجوم علاقهمندم توانستم پیشرفت کنم. اینها همه در کنار مدرسه بود؛ یعنی کلاسهای مدرسه را میرفتم و در کنارش علاقه بسیار زیادی به یادگرفتن هر چه بیشتر داشتم. دوست داشتم بروم اعماق آسمان را با تلسکوپ رصد کنم و کهکشانهای مختلف را ببینیم و اینها جزو تکالیف مدرسه نبود. این یک علاقه درونی بود که از ترکیب معلمان رصدخانه و فضای رصدخانه کانون پرورش فکری به وجود آمده بود. تشویق و حمایت پدر و مادرم در سن کم بسیار مؤثر بود و این باعث شد تصمیم بگیرم در رشته فیزیک در دانشگاه تهران تحصیل کنم. آنجا سعی کردم کمی بیشتر کارم را به نجوم ربط بدهم و یک مقدار سختتر بود، زیرا استادی که بهطور خاص در زمینه نجوم رصدی کار کند در دانشگاه تهران نداشتیم. از همین رو بود که اقدام کردم برای مهاجرت به خارج از کشور، زیرا میخواستم نجوم رصدی ادامه بدهم. سپس اینجا به طور کامل روی کارهای پژوهشی در زمینه نجوم رصدی که دوست داشتم متمرکز شدم. بعد از آن است که شما بسته به دانشی که کسب کردهاید و تخصصی که پیدا کردهاید برای پیشرفت در مراحل بعدی اقدام میکنید که برای من با پروژه تلسکوپ جیمزوب مرتبط شد.
اگر قرار باشد در میان معلمان یا استادان دانشگاه کسی را نام ببرید که در شکلگیری شخصیت امروز بسیار مؤثر بوده است، نام چه کسی یا کسانی را میبرید؟
دو نفر از معلمان رصدخانه کانون پرورش فکری که خیلی در علاقه من به نجوم تاثیر داشتند بابک امین تفرشی و پژمان نوروزی بودند که تاثیر آنها خیلی زیاد بود. اگر آنها آن پایههای علاقه را شکل نمیدادند شاید مسیر زندگی من به نجوم نمیرسید. در کنار اینها پدر و مادرم هم خیلی تاثیر داشتند. چون سن من کم بود و وقتی دانشآموز دوره راهنمایی و دبیرستان بودم و میخواستم برای رصد آسمان شب به مناطقی با آسمان تاریک و خارج از شهر بروم، این موضوع در شرایط آن زمان ایران و البته حالا کار آسانی نیست. ولی پدرم، چون علاقه مرا به نجوم میدید بهخاطر همه نگرانیهایی که داشت، خودش همراهم میآمد و مرا به رصد در خارج از شهر میبرد، حتی پا به پای من تا صبح بیدار میماند. علاوه بر این همراهی، همیشه به مطالعه تشویقم میکرد. یادم میآید اولین بار که به رصدخانه کانون پرورش فکری در زعفرانیه تهران رفتم، بابک امین تفرشی که آن زمان سردبیر مجله نجوم بود، یک شماره مجله نجوم را سر کلاس آورد. اما مجله در دکههای مطبوعات اطراف خانه ما پیدا نمیشد و من همیشه میخواستم آن را پیدا کنم و بخوانمش. پدرم که متوجه این علاقه من شد یک روز مرا به دفتر مجله برد تا هر چقدر مجله میخواهم از همانجا تهیه کنم (میخندد). این حمایتها در آن سن به من بسیار کمک کرد. قاعدتا در آن سن اهمیت چنین حمایتهایی را خیلی متوجه نمیشدم، اما الان که به گذشته نگاه میکنم میبینم چقدر اینها مؤثر بوده است.
بعد از فارغالتحصیلی در مقطع دکتری چطور برای همکاری با تیم تلسکوپ جیمز وب انتخاب شدید؟
وقتی سال آخر مقطع دکتری را میگذراندم برای مراکز مختلفی به منظور پذیرش و استخدام در مقطع پسادکتری اقدام کردم و از چند جای مختلف پذیرش گرفتم، هم در آمریکا و هم چند جا در اروپا. ولی اتفاقی که افتاد و منجر شد به این گروه در پروژه تلسکوپ جیمزوب ملحق شوم این بود که یک مقاله علمی نوشته بودم راجع به موضوع خاصی که استادی که الان اینجا با ایشان کار میکنم، محقق بسیار سرشناسی در آن موضوع است. او مقاله مرا خوانده بود و به من ایمیل زد و گفت من مقاله شما را خواندم و یک جاییاش اشتباه است و کاری را اشتباه انجام دادهاید. وقتی این ایمیل را گرفتم دانشجوی دکتری بودم و بسیار ذوق کردم که از چنین محقق سرشناسی ایمیل دریافت کردهام. خوشحال شدم مقاله مرا خوانده و به من ایمیل زده و از طرف دیگر ناراحت شدم که چرا اشکال گرفته است و این ایرادی که میگوید خیلی بد است. البته اشکالی که گرفته بودند برای این بود که درست متوجه کاری که من کرده بودم نشده بودند. برای همین در پاسخ به ایشان ایمیل زدم و توضیح دادم که کدام بخش کار را متوجه نشدید و مفصل شرح دادم که ماجرای تحقیق من چه بوده و چطور انجام است. در جواب، ایشان ایمیلی به من زدند و گفتند ما یک موقعیت شغلی تحقیقاتی در اینجا داریم و اگر خواستید برای استخدام در اینجا اقدام کنید تا بیایید اینجا و با ما کار تحقیقاتی انجام دهید. در نظر داشته باشید که این فرد دکتر جورج ریکی، محقق اصلی ابزار میری تلسکوپ جیمزوب در آمریکاست و پژوهشگر بسیار سرشناس و معروفی است. بسیار خوشحال شدم از این پیشنهاد و بعد بیشتر تحقیق کردم و دیدم این موقعیت تحقیقاتی مربوط به پروژه تلسکوپ جیمز وب است. این اتفاق مربوط به سال ۲۰۱۷ بود و قرار بود تلسکوپ جیمزوب سال ۲۰۱۸ پرتاب بشود و من دیدم موقعیت بسیار فوقالعادهای است که دو مزیت بزرگ دارد؛ اینکه میتوانم بروم و در این پروژه بزرگ کار کنم و هم اینکه قرار بود با این استاد برجسته کار کنم و همین باعث شد که به تیم ابزارهای علمی پروژه تلسکوپ جیمزوب ملحق شوم.
از خیلی از دانشآموزها و دانشجوها میشنویم که دوست دارند روزی بتوانیم با ناسا همکاری علمی کنند؛ به آنها چه میگویید؟
احتمالا از پاسخ من خوشحال نمیشوند، اما جواب قطعی من این است که هدف شما نباید رفتن به ناسا باشد. این هدف خوبی نیست. برای من چنین هدفی تا حدودی بیمعنی است. شما باید هدفتان این باشد که چه کاری را دوست دارید در زندگی انجام دهید. چه رشتهای را دوست دارید بخوانید و از انجام چه کارهایی در زندگی روزمره لذت میبرید. اگر کارتان را دوست داشته باشید به بالاترین ردههایی که در آن شغل امکان دارد در کشوری که هستید برسید خواهید رسید.
اگر کسی نجوم را دوست داشته باشد و بخواهد در آن پیشرفت کند و روزی اخترشناس برجستهای شود، مسیری که شما به او پیشنهاد میکنید چیست؟
اگر کسی نجوم را دوست دارد و میخواهد بداند چطور میتواند در نجوم پیشرفت کند، در ایران در مقطع کارشناسی و معمولا رشته فیزیک خیلی راحتتر و در دسترستر است. در خیلی از کشورهای دیگر هم ابتدا رشته فیزیک را میخوانند. بعد به مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری که میرسید اگر رشته خاص اخترشناسی وجود دارد که چه بهتر، اگر نه در رشته فیزیک، موضوع تحقیقاتی و پژوهشیتان باید در زمینه نجوم باشد. بعد از آن بستگی دارد به اینکه در مقطع دکتری رساله تحقیقاتی شما روی چه موضوعی متمرکز بوده است و چه دانشگاهها و گروههای دیگری دنبال محققی با تخصص شما هستند تا به عنوان محقق پسادکتری استخدامتان کنند. بعد از آنجا کمکم پلههای بعدی را میسازید و میتوانید قدری تغییر رشته بدهید و موضوع تخصصی را تغییر بدهید یا در همان موضوع بمانید و ادامه دهید و وارد مرحله بعدی بشوید.
پس رسیدن به مدارج بالای تحقیقاتی در دنیا را دور از دسترس برای دانشآموزی در ایران نمیبینید؟
نه، اصلا دور از دسترس نیست و کاری است که خیلی از دانشجوهای ایرانی بعد از دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد برای ادامه تحصیل در مقطع دکتری سراغ موضوعات خاصی میروند که در سطح بینالمللی محققان بزرگی روی آن کار میکنند. این مختص نجوم و فیزیک هم نیست و در رشتههای مختلف علمی میتواند اتفاق بیفتد. حتما هم لازم نیست مهاجرت کنید. امروزه استادان اخترفیزیکدان بزرگی در ایران داریم که به پژوهش در ردههای بالای علمی میپردازند.
شما پیش از تلسکوپ جیمز وب با رصدخانههای بزرگی در دنیا کار پژوهشی مشترک انجام دادید. تجربه کار با بزرگترین تلسکوپهای جهان را چطور دیدید؟
در دوره دکتری با تلسکوپ رصدخانه کِک (Keck) کار کردم که در حال حاضر بزرگترین تلسکوپ اپتیکی جهان است و در هاوایی قرار دارد. دو تلسکوپ بزرگ با قطره آینه ده متر در این رصدخانه واقع شده و در طول موجهای اپتیکی کار میکنند. موضوع پایاننامه دکتری من براساس رصدهایی بود که با این تلسکوپ انجام دادم و موقعیت فوقالعاده خاص و بینظیری بود. بارها به هاوایی رفتم و با این تلسکوپها رصد کردیم. البته نه به این معنی که پشت تلسکوپ بنشینیم و رصد کنیم. رصدخانه یک اپراتور دارد و ما پشت رایانه نشستیم و گفتیم میخواهیم از بخش خاصی از آسمان در این فیلتر تصویری بگیریم با میزان نوردهی مشخصی که تعیین میکنیم و بعد اپراتور تلسکوپ را جابهجا میکند و میبرد سمت آن موقعیت در آسمان و تصویر را میگیرد و بعد ما در نمایشگر رایانه میبینیم؛ بنابراین ما اخترشناسان امروزه مانند صد سال قبل شخصا وارد گنبد رصدخانه نمیشویم و پشت چشمی تلسکوپ نمیرویم.
این یعنی جایی که شما از آنجا با تلسکوپ رصدخانههای برگ جهان کار میکنید با ساختمان رصدخانه فاصله زیادی دارد؟
بستگی به رصدخانه دارد. در مورد رصدخانه کک فاصله شما با تلسکوپ زیاد است، زیرا خود تلسکوپ روی قله کوهی واقع شده است و ما پایین قله در شهری بودیم که کنار کوه قرار داشت. یعنی حتی روی قله هم نمیرویم. ولی درمورد بعضی از تلسکوپها باید بروید روی قله و در اتاق کنار تلسکوپ کار کنید.
مگر اینکه بخواهید برای کار یا بازدید از نزدیک آنجا بروید، همین طور است؟
بله، من یک بار رفتم به موقعیتی که گنبد رصدخانه کک در آن واقع شده، چون میخواستم ابزاری که با آن کار میکنم و رصدخانه را از نزدیک ببینم. داخل رصدخانه را دیدم. اما برای خود زمان رصد و در شب رصد در یک اتاقی بودیم که با رایانه همه چیز کنترل میشد.
در مورد رادیوتلسکوپها چطور؟ تجربه کار با آرایههای رادیوتلسکوپ بزرگ جهان را هم دارید؟
بله، یک تجربه دیگر هم دارم که مربوط رصد با آرایه رادیویی آلما (ALMA) است. آلما یک آرایه رادیویی بزرگ در شیلی است که جزو رصدخانههای اصلی رادیویی در جهان به حساب میآید. ولی در آلما حتی نسبت به رصدخانه کِک هم ارتباطتان با موقعیت رصدخانه کمتر است. آنجا تلسکوپهای رادیویی قرار دارند که در طول موجهای بلند رادیویی اعماق آسمان را رصد میکنند. من بهعنوان اخترشناس فقط میگویم که از کدام جرم اعماق آسمان میخواهم تصویری برایم گرفته شود و با چه حساسیتی. حتی نمیدانم که چه وقت برنامه رصد مربوط به من انجام میشود. چون مسؤولان آلما برنامهریزی رصد را خودشان انجام میدهند و مثلا بعد از دو ماه اعلام میکنند که رصدهای پروژه شما انجام شد و این دادههای شماست. این در حالی است که ضمن کار با تلسکوپ دوقلوی رصدخانه کک قدری ارتباط با تلسکوپ بیشتر بود، زیرا شما خودتان مینشینید و دستورات را میدهید و مثلا میگویید که میخواهید الان تلسکوپ رو به کدام موقعیت از آسمان قرار بگیرد و اپراتور آن را کنترل میکند. دقیقا حس هدایت تلسکوپ را دارید. یا مثلا در مورد رصدخانه کک در ابتدای شب شما خودتان باید تلسکوپ را کانونی کنید، ولی در آلما اینطور نیست و همه چیز را اپراتورها انجام میدهند. البته دادههایش بسیار ارزشمند است، زیرا آلما بزرگترین و یکی از مهمترین آرایههای رادیویی جهان است.
شما جزو معدود منجمان جهان هستید که هم تجربه رصد با تلسکوپهای کوچک و متوسط آماتوری را دارید و هم با بزرگترین تلسکوپهای تحقیقاتی جهان کار کردهاید. تفاوت تجربه کار با این دو سطح از تلسکوپها را اگر بخواهید توضیح دهید چه میگویید؟
رصد با تلسکوپ آماتوری خیلی هیجانانگیزتر است (میخندد). همانطور که گفتم شما با تلسکوپهای حرفهای شما چیزی نمیبینید و هیچ حسی نسبت به کار تلسکوپ ندارید. هیجانش از جای دیگر میآید؛ از اینجا که شما واقعا میتوانید یک تئوری فیزیکی را در ذهنتان پرورش دهید و بعد بروید آن را رصد کنید و ببینید آیا با آن چیزی که فکر میکردید همخوانی دارد یا نه؛ در واقع در این مرحله لذت کار از آن کشف علمی میآید. ولی از این نظر که چیزی را در اعماق آسمان ببینید، آن ذوق و شوقی که ما در شبهای رصدی آماتوری تجربه میکنیم شبیه به هیچ چیز دیگری نیست.
همانطور که میدانید ما در پشت چشمی تلسکوپهای آماتوری وقتی یک سحابی را رصد میکنیم، هیچ رنگ خاصی از آن نمیبینیم، چون آنقدر روشن نیست که بتواند سلولهای حساس به رنگ را در شبکیه چشم ما تحریک کند. شما با تلسکوپهای قدیمی رصدخانهای بزرگ مانند تلسکوپ رصدخانه مونت ویلسون که چشمی هم دارد رصد کردهاید. آیا اجرام اعماق آسمان از پشت چشمی آن تلسکوپهای بزرگ رنگی دیده میشوند؟ یا دست کم چیزی از رنگ احساس میشود؟
من بزرگترین تلسکوپی که از پشت چشمیاش رصد کردم، تلسکوپ ۶۰ اینچ رصدخانه مونتویلسون بود؛ نه برای کار تحقیقاتی بلکه برای شرکت در یک کارگاه علمی یکهفتهای به آنجا رفته بودیم و یک شب ما را بردند به ساختمان رصدخانه و پشت تلسکوپ. با آن تلسکوپ سحابیهای مختلف را رصد کردیم. راستش رنگ ندیدم و تنها رنگی که میشد تا حدودی دید رنگ سبز بود. آن هم به خاطر اینکه چشم انسان به رنگ سبز حساسیت بالایی دارد و برای همین اولین رنگی که میشود تشخیص داد سبز بود.
بعضیها میگویند این تصاویر رنگی از اعماق آسمان که میبینیم آیا رنگ شده هستند یا آن رنگها واقعی است؟ پاسخ شما چیست؟
ببینید، تصویرهایی که از تلسکوپها میگیریم و رنگی هستند، رنگآمیزی آنها مصنوعی نیست؛ اینطور نیست که منجمان به تصاویر رنگ اضافه کنند. بلکه علتش عکسهایی است که در فیلترهای مختلف گرفته میشود؛ مثلا در فیلتر آبی عکس میگیرند و بخشهایی از سحابی یا کهکشانی که از آن عکس گرفته شده در فیلتر آبی پرنورتر است. بعد با فیلتر قرمز یک عکس دیگر میگیرند و یک بخشهای دیگری در فیلتر قرمز پرنورتر است. بخشهایی که در فیلتر قرمز پرنورتر است رنگش را قرمز میگذارند و برای آنهایی که در فیلتر آبی پرنورتر است رنگ آبی میگذارند. به همین علت رنگها واقعا معنای فیزیکی دارند و واقعی هستند. فقط چشم ما حساسیت رنگیاش آنقدر نیست که بتواند در نور کم رنگها را ببیند.
با این حساب فکر میکنید جنس تصاویر تلسکوپ جیمزوب چقدر با تصاویر تلسکوپ هابل یا اسپیتزر متفاوت خواهد بود؟
تصویرها خیلی بهتر خواهند بود و کیفیت بالاتری خواهند داشت. علت این که میگوییم جنسشان فرق میکند این است که تلسکوپ جیمزوب در طول موجهای بلندتر فروسرخ رصد میکند، در حالیکه تلسکوپ هابل بیشتر در طول موج مرئی رصد میکرد؛ یعنی هابل در همان طول موجی که با چشم میبینیم رصد میکند، اما طول موجی که تلسکوپ جیمزوب به کیهان نگاه میکند را ما با چشم نمیتوانیم ببینیم و فقط در تصاویر جیمزوب میبینیم. در هر حال آن تصاویر واقعی هستند و ما تبدیلشان میکنیم به تصاویر مرئی که با چشم دیده بشود. این موضوع خیلی هیجان انگیز خواهد بود، زیرا حساسیت تصویربرداری تلسکوپ جیمزوب خیلی بالاست و توان تفکیک تصاویرش - یعنی این که چقدر میتوانیم اجرام مختلف را از هم تفکیک کنیم – خیلی خیلی بیشتر از تلسکوپ اسپیتزر است. به این ترتیب کیفیت تصاویر جیمزوب نسبت به تصاویر اسپیتزر ارتقای خیرهکنندهای خواهد داشت. بسیاری از اجرامی که جیمز وب از آنها عکس میگیرد برای اولین بار خواهد بود که بشر آنها را خواهد دید. زیرا ابزاری نداشتیم که بتواند آنها را رصد کند. علت دیگری که میگوییم تصاویر جیمزوب متفاوت است این است که ابزارهای طیفسنجی زیادی دارد. ماجرای طیف با تصویر متفاوت است و یک عکس از آسمان نیست. طیف میتواند توزیع انرژی هرجرم را براساس طول موج به ما نشان بدهد. اگر در آزمایشگاه فیزیک دوران دبیرستان یادتان باشد، یک منشور داشتیم که نور سفید به آن میتاباندیم و بعد رنگینکمانی از نور قرمز به آبی به شما میداد. آن رنگینکمان طیف است که جنسش با تصویر فرق دارد و تلسکوپ جیمز وب هم برخی از ابزارهایش طیف به ما میدهند، نه تصویر.
جذابترین تجربهای که در رصد با تلسکوپهای بزرگ تا به حال داشتهاید و هیچ وقت فراموشش نمیکنید چه بوده است؟
جذابترین تجربه با تلسکوپها با تلسکوپ رصدخانه کِک بود. درست است پشت چشمی این تلسکوپ نبودم، اما میدانستم مثلا قرار است طیف یک کهکشانی را بگیریم و تابش خط هیدروژن-آلفا، یکی از خطهای نشری هیدروژن، را در آن ببینیم. من پشت رایانه نشسته بودم، خیلی شبیه به رصد آماتوری بود از این نظر که که در همان لحظه نتیجهی کار را میشد دید. من یک پروتکل برای رصد داشتم و میدانستم میخواهم جرمی را رصد کنم و انتظار داشتم در آن خط هیدروژن-آلفا را ببینم. پروتکل را اجرایی کردم، و نیم ساعت نوردهی انجام شد. وقتی تصویر روی نمایشگر رایانه نقش بست طیف کهکشان را با خط هیدروژن-آلفا رویش دیدم، هیجانی که داشت مانند همان شبهای رصدی بود وقتی که جرمی را میخواستیم با تلسکوپ ببینیم و دنبالش میگشتیم و سرانجام وقتی پیدایش میکردم با اینکه فقط یک هاله محو در چشمی تلسکوپ دیده میشد، ولی کلی ذوق و شوق در من ایجاد میکرد. آنجا هم همان حس را از نمایشگر رایانه دریافت میکردم؛ آن هم بعد از اینکه نیم ساعت صبر کردم تا تصویر برایم در رایانه تشکیل شود.
روزهای کاری شما بهعنوان یک اخترشناس یا اخترفیزیکدان چطور میگذرد؟ آیا فقط شبها کار میکنید؟
ما هر شب رصد نمیکنیم. تصور اشتباهی که در مورد کار نجوم حرفهای وجود دارد این است که منجمها هر شب رصد میکنند در حالی که واقعا این طور نیست. اگر یادتان باشد به شما گفتم بعضی از رصدهای ما هیچ شباهتی با رصد واقعی از پشت تلسکوپ ندارد و مثلا به گروه رصدخانه آلما میگوییم این رصد را میخواهیم و آنها انجام میدهند و دادههایش را برایمان ارسال میکنند.
کار روزمره ما در چند بخش مختلف انجام میشود. یکی اینکه یک سری داده داریم از رصدهایی که انجام دادیم با تلسکوپهای مختلف. این دادهها باید تجزیه و تحلیل شود. تحلیل دادهها به این معنی است که تصاویر را باید پردازش کنیم و از روی آنها اندازهگیریهای مختلفی را که نیاز داریم انجام دهیم. سپس اندازهگیریها را در قالب تئوریهای فیزیکی قرار بدهیم تا بفهمیم آن سوال علمی که داشتیم، آیا به جوابش رسیدهایم یا نه. بخش عمدهای از کار روزمره ما برنامهنویسی رایانهای برای تجزیه و تحلیل این دادههاست و یک بخش دیگر خواندن مقالات علمی روز، فکر کردن درباره حل مسائل و برنامهریزی است. یک بخش دیگرش هم شرکت در گردهماییهای علمی مختلف و جلسات مختلف کاری است. گاهی بخش زیادی از روز در جلسات مختلف مینشینیم تا با همکاران از دانشگاههای مختلف صحبت کنیم و برنامهریزیهای مختلف بکنیم. در کار من به طور خاص برنامهریزی برای کارهایی را که به تلسکوپ جیمزوب ربط دارد انجام میدهیم. به طور خلاصه بگویم بخش زیادی از کار ما پشت رایانه انجام میشود و خیلی بیشتر از آنکه پشت تلسکوپ رصد کنیم، پشت رایانه نشستهایم و فکر میکنیم (میخندد).
بهعنوان یک پژوهشگر در حوزه نجوم دوست دارید در دوران کاری و مطالعاتی خود، در چه تحقیقی مشارکت کنید و به چه یافتهای برسید که خیلی برایتان هیجانانگیز و خوشحالکننده باشد؟
یکی از بزرگترین اتفاقاتی که میتواند بیفتد این است که حیات را در دنیایی ماورای زمین کشف کنیم. من خیلی هیجانزده میشوم اگر چنین اتفاقی بیفتد، ولی من درگیرش نخواهم بود از نظر کاری. یعنی موضوع کار و تحقیقاتی من نیست. برای خود من کمی هدف کلیتر است. اکنون دانش ما درباره کهکشانهای دوره آغازین کیهان خیلی کم است و تقریبا چیزی نمیدانیم و بیشتر آنچه مطرح میشود نظریههای مبتنی بر اصول فیزیک است که چه اتفاقاتی در آن زمان افتاده است. دیدن فرایند تکامل این دانش در سالهای آینده برای من اتفاق بسیار بزرگی خواهد بود. چنین اتفاقی به یک باره نمیافتد و فرایندی است که در مسیرش هستیم. اگر بخواهم چشماندازی برای ده بیست سی سال آینده داشته باشم این است که پیشرفت زیادی در این زمینه بکنیم تا دانشمندان از کیهان نخستین و دو سه میلیارد سال بعد از مهبانگ کاملتر بشود و بتوانیم بگوییم ما میدانیم دقیقا چه اتفاقاتی در آن زمان افتاده است و چگونه کهکشانها تحول پیدا کردهاند تا با کهکشانهای امروزی مثل راهشیری برسند. این برای من خیلی اتفاق مهم و جالبی خواهد بود.
برای بسیاری از علاقهمندان به نجوم و منجمان آماتور مثل من رخدادی مانند ظهور یک ابرنواختر در کهکشان راه شیری و رصد آن با تلسکوپ یک آرزوست؛ رویدادی که بیش از ۴۰۰ سال است که در کهکشان ما اتفاق نیفتاده است! آیا این آرزو برای اخترشناسانی مثل شما هم وجود دارد؟ آیا اگر ظهور چنین ابرنواختری را در سالهای پیش رو ببینیم، تلسکوپ جیمزوب برای بررسی و رصد آن میتواند به ما کمک خاصی بکند؟
قطعا جیمزوب میتواند کمک بکند و البته علاوه بر جیمزوب تلسکوپهای زمینی مختلفی هم هستند که منتظر رصد پدیدههای ناگهانی و گذرا مثل ظهور ابرنواختر هستند که بتوانند سریع به سمت آن بروند و رصدش بکنند. چنین اتفاقی قطعا خیلی مهم خواهد بود، چون هم خود آن انفجار ستارهای و هم اتفاقاتی که بعد از آن میافتد با دقت بسیار بالایی میتواند بررسی شود و کمک کند که فرایند تحول ستارهای آن ستارههای پرجرم را که به ابرنواختر تبدیل میشوند بهتر درک کنیم. البته کار من بیشتر برمیگردد به رصد و مطالعه کهکشانهای دور و تحول کهکشانها. ظهور یک ابرنواختر در کهکشان راه شیری در کار من آنقدر تاثیر نخواهد داشت، اما منجمانی هستند که تخصصشان بررسی فیزیک ستارههاست و در آن زمینه چنین اتفاقی میتواند خیلی جالب توجه باشد.
شما بیش از هر کسی در این دنیا با تلسکوپهای مختلف دوردستهای عالم را دیدهاید و راجع به آن مطالعه و پژوهش کردهاید. معدود افرادی در جهان ما هستند که به اندازه شما با ابزارهای مختلف از آماتوری گرفته تا پیشرفتهترین تلسکوپها عالم را رصد کرده باشند. گمان میکنم چنین تجربهای یک بینش عمیق و برآمده از تحقیق و مطالعه بصری روی اجزای عالم و کلیت کیهان ایجاد کرده باشد. چنین بینشی روی شخصیت و زندگی شخصی شما اثر خاصی گذاشته است؟ در واقع سوالم این است که اکنون دکتر آیرین شیوایی اخترشناس، چه بینش متفاوتی ممکن است داشته باشد با دکتر آیرین شیوایی در حالتی که میتوانست محقق برجستهای باشد در حوزه دیگری از علم که لزوما اخترشناسی نیست و ممکن بود درحوزههایی مثل مهندسی یا پزشکی باشد؟
خیلی سوال جالبی است. فکر میکنم تغییر بینشم به دنیا به خاطر اینکه به نجوم میپرداختم، از زمانی شروع شد که در زمینه نجوم آماتوری کار میکردم. از اینجا شروع شد که هرچه بیشتر متوجه شدم کهکشانها و ستارهها و سیارههای دیگری وجود دارند و کیهان از چه اجزایی در چه مقیاسهایی تشکیل شده است، بیشتر به خودم آمدم و متوجه شدم که ما جزئی از یک کل بزرگتر هستیم. چقدر عالم عظیم است و ما چقدر در مقابلش میتوانیم کوچک باشیم. تمام مشکلات و ناراحتیها و درگیریها و جنگها و اختلافاتی که داریم در مقابل عظمت کیهان کلی هیچی نیست. این خیلی دید خاصی است که هرچقدر هم به زبان بیاورم تا وقتی کسی آن را خودش احساس نکند متوجه نمیشود که کیهان چقدر بزرگتر است. از طرف دیگر خیلی حس خوبی میدهد که ما یک بخشی از یک کل بزرگتر و منظم هستیم. میخواهم بگویم در عین این که درک میکنم همه چیز ما در مقیاس کلی چقدر کوچک است، این دید را هم به من داده است که سیاره خودمان یعنی زمین را خیلی بیشتر دوست داشته باشم. در واقع درک من از اینکه در عالم بزرگتری نسبتا به سیاره خودمان هستیم باعث شده است برای زمین هم ارزش بیشتری قائل باشم و به ضرورت حفظ محیط زیست اهمیت بیشتری بدهم: اینکه چقدر سیاره ما زیباست و همه چیز در هارمونی و هماهنگی است و ما هم بخشی از این زیبایی جهان هستیم که شکلگیریاش از ۱۳ میلیارد سال پیش شروع شده است و همچنان روند تحولات آن به پیش میرود.
ممنون که در این گفتوگو با جامجم شرکت کردید.
*با سپاس از مهدی یکه سادات برای کمک به پیادهسازی متن این گفتوگو
کاظم کوکرم- دبیر گروه دانش و سلامت / روزنامه جامجم