اینکه چطور با عبور از کلیشهها و ایجاد فضایی خلاقانه، چالشها و موانع را پشت سر بگذارند و آثاری تاثیرگذار و پرمخاطب بسازند. ساخت موفقیتآمیز آثاری درباره شهیدان باکری و جاویدالاثر احمد متوسلیان گرچه امیدوار کننده است اما شاید برای ترویج و تقویت این راه نیاز به فرهنگسازی و تعامل بیشتر باشد. فارغ از نیت و اراده و همت سینماگرانی که متعهد و دغدغهمند باشند و سر زلفی با شهدا و جنگ و دفاع مقدس و مقاومت گره زده باشند، قدم گذاشتن در این مسیر پرسنگلاخ به تولید و پروداکشنی بزرگ و سرمایه و هزینه فراوانی نیاز دارد که همیشه تامین آن با اما و اگرها و موانعی همراه است.
به جز بحث پراهمیت بودجه، حمایت نهادها و ارگانهای نظامی مرتبط در این زمینه نقشی کلیدی و اساسی در پیشبرد پروژهها دارد و اگر این پشتیبانیها در تایید و تصویب متنها و تامین تجهیزات نظامی و جنگی نباشد یا فیلمها و سریالها به ثمر نمیرسند یا در صورت تولید، خروجیها مثبت و امیدوارکننده و رضایتمندانه نیستند. متاسفانه گاهی نداشتن شناخت کافی از مقوله سینما و ذات و ماهیت قصهپردازی و هنرهای نمایشی، توقعاتی برای تبلیغ صریح و مستقیم نظام و انقلاب و نهادهای حامی و مشارکتکننده وجود دارد و کمتر ارگانی است که کمی داستانپردازی غیرمتعارف و مسیر متفاوت را تاب بیاورد. برخی نهادها و تصمیمگیرندگان بهجای اینکه روی کلیت و اهداف کلی پروژه و همجهت بودن نهایی اثر با نظام و انقلاب تمرکز کنند، روی جزئیاتی دست میگذارند که شاید در ظاهر، چندان همسو با نگاه رسمی نباشد. درحالی که به دلایل دراماتیک، گاهی شخصیتها و قهرمانها نیاز به عبور موقتی از خطوط قرمز یا دستکم، کمرنگ کردن آنها باشند اما درست سربزنگاه تصمیمات درست میگیرند و رستگار و قهرمان میشوند. درمجموع ما برای ارتباط بیشتر با مخاطبان بهویژه تماشاگران نسل جوان و نوجوان که در معرض انواع و اقسام آثار قهرمانانه هالیوودی و مارولی قرار دارد، نیاز به کمی جرات و جسارت و خطر در زمینه سینمای جنگ و دفاع مقدس داریم و تا این چالش و آزمونها را به جان نخریم و از این تولیدات حمایت انعطافپذیر نداشته باشیم، نمیتوانیم امیدوار به جذب حداکثری باشیم.
یکی دیگر از مهمترین بحثها در این زمینه، جلب رضایت و موافقت خانواده شهدا و فرماندهان جنگ برای تولید آثاری زندگینامهای است. موردی که بهدلیل همان بحث نداشتن شناخت کافی از اقتضائات هنرهای نمایشی و سینما و تلویزیون، در همه این سالها به معضلی اساسی برای کمکاری در این رابطه تبدیل شده است. درحالیکه اگر همه خانوادههای شهدا شناخت و سعهصدری از جنس خانم شهره پیرانی را داشتند که بهخوبی با سازندگان «هناس» همراهی کرد، سینما و تلویزیون ایران، نمونههای موفق بیشتری درباره شهدای جنگ و مقاومت و هستهای دراختیار داشت.واگویه این چالشها و موانع به بهانه سالروز شهادت شهید سپهبد علی صیاد شیرازی، فرمانده نامآشنای اسبق نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران را به چشم درددلی ببینید که رفع آن نیاز به توجهی جدی و مشترک از سوی خانواده عزیز شهدا و فرماندهان و رزمندگان جنگ و مقاومت، نهادها و ارگانهای متولی نظامی، انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس، ارشاد، سازمان سینمایی و سینماگران دارد. اتفاقا حالا که ذکر خیر سپهبد صیاد شیرازی شد، بیمناسبت نیست قصور و کمکاری در این مورد خاص را هم یادآور شویم و تاسف بخوریم چرا باید سهم فرماندهی به این بزرگی و در آن جایگاه رفیع، تا اینجا محدود و منحصر به یکی دو سکانس در فیلم ماجرای نیمروز: ردخون باشد. درحالی که اگر حتی نیمی از قلمفرسایی ارزشمند نویسندگان در حوزه ادبیات درباره شهید صیاد شیرازی در سینما و تلویزیون اتفاق میافتاد، حالا دستکم دو سه فیلم و سریال خوب با محوریت زندگی و قهرمانیهای این فرمانده بیتکرار داشتیم.
علی رستگار - سینما / روزنامه جام جم