تدقیقی بر فضای سیاسی و غوری در شبکههای اجتماعی، علائم و اهدافی را آشکار میکند که در بطن و متن خود، از همافزاییهایی میان افراطپیشگان سیاسی و براندازها حکایت دارد.
داستان چندان پیچیدهای نیست. در شرایطی که کشور در شرایط تحریمی قرار داشته و عملا جنگ اقتصادی سنگینی علیه جمهوری اسلامی وجود دارد، برخی رادیکالهای سیاسی که همواره صیدی سیاسی از تحولات و رویدادها دارند، هر محوری را تبدیل به پروژه سیاسی و در هنگامههای مهم، آسیبها را به اقدام برخلاف ملاحظات ملی تبدیل میکنند. این افراطپیشگان، از سویی سیاه میبینند و سیاهنمایی کسب و کارشان است. از دیگر سو، کدرسازی افق پیش روی ملت را دنبال کرده و انگ و ننگ بر پیشانی هر کس که، چون آنان نیستند، میچسبانند.
اینان که جریانشان با افول سرمایه اجتماعی و حاکمیتی مواجه شده، آسیبشناسیشان همان رهیافتهای قدیمی را تجویز کرده و در شرایطی که از نزدیکی به گفتمان عدالت اجتماعی سخن میگویند، توان و یارای سفیدنمایی از گذشته و عملکرد متناقض خود با عدالت را ندارند. از تبدیل اعتراضات به موتور محرکه جنبشها میگویند. بیآنکه حذری داشته باشند، خشونت را محوری برای جنبشسازی تعریف و تفسیر میکنند.
از جانب دیگر، سلبریتیها را به خط میکنند، چون بارها گفتهاند حرفهایشان را باید از زبان آنان فریاد کنند. اگر نقدی هست که هست، اما برای آنان کارتی است به منظور انتقامگیری و تلاشی برای تولید موازنه جدید سیاسی- اجتماعی. حال و احوال مردم در خطهای، چون آبادان، اگر به دلیل کمکاریها، اهمالها و غلبه یافتن سودهای شخصی بر جان مردم ناخوش است، که هست یاری، کمک و تسلا از صمیم دل را طلب میکند. به تعبیری توجه به رنجهایشان و رفع غمهایشان باید کانونیسازی شود و در دستورکار باشد. نه تبدیل این رنجها به موتور احیای یک جریان سیاسی که به واقع تخمینها و تدبیرهایش هماره لنگ میزند. گذشته و عملکرد این جریان ثابت کرده وقتی در هنگامهها، سیاهنمایی و وارونهنمایی کرده، فضای وانموده را عملیاتی ساخته و ناامیدی را به متن جامعه تزریق میکنند، یعنی اینکه مردمی را که ادعایشان را دارند، بنا دارند در کوچههای کسب قدرت خویش ذبح کنند.
فریدونحاجیپور - عضو شورای سردبیری / روزنامه جام جم