کارگردانی این فصل را هم مثل سری پیش مجید رستگار برعهده دارد، اما سریال با تغییر شبکه پخش و تهیهکننده همراه شد.
مسعود ملکی تهیهکننده این فصل از سریال است. محمدرضا شهبازی هم که بازیگردان فصل گذشته بود، اینبار به عنوان سرپرست نویسندگان حضور دارد.
کارگردان، نویسنده، حسام خلیلنژاد و محمدمهدی رضایی، دو تن از بازیگران نقشهای اصلی سریال مهمان روزنامه جامجم شدند تا به پرسشهایی درباره تغییرات رخ داده در این سری از جمله گروه بازیگران و ساختار آن پاسخ دهند. بخشی از گزارش این نشست را در صفحه پیشرو آوردهایم؛ شما میتوانید کامل آن را در جامجم آنلاین بخوانید.
سال گذشته مینی سریال وضعیت زرد با ساختار سیتکام روی آنتن شبکه سه سیما رفت و این روزها فصل دوم آن با تغییراتی راهی آنتن شبکه دو سیما شده است. کارگردانی این فصل را هم مثل سری پیش مجید رستگار برعهده دارد، اما سریال با تغییر شبکه پخش و تهیهکننده همراه شد.
مسعود ملکی تهیهکننده این فصل از سریال است. محمدرضا شهبازی هم که بازیگردان فصل گذشته بود، اینبار به عنوان سرپرست نویسندگان حضور دارد.
کارگردان، نویسنده، حسام خلیلنژاد و محمدمهدی رضایی، دو تن از بازیگران نقشهای اصلی سریال مهمان روزنامه جامجم شدند تا به پرسشهایی درباره تغییرات رخ داده در این سری از جمله گروه بازیگران و ساختار آن پاسخ دهند.
بخشی از گزارش این نشست را در صفحه پیشرو آوردهایم؛ شما میتوانید کامل آن را در جامجم آنلاین بخوانید.
ساختار فصل اول سریال وضعیت زرد سیتکامی بود و خاطرمان هست علاقه زیادی به این سبک داشتید. چه شد که در «وضعیت زرد2» کمی از آن فضا فاصله گرفتید و همچنین حضور بعضی بخشها مثل راوی و... را کمرنگتر کردید؟
محمدرضا شهبازی، سرپرست نویسندگان: مهمترین دلیلش بازخوردی بود که گرفتیم. سیتکام شخصیتپردازی، زمان، شوخیها و متن خاصی دارد. لوکیشن آن به صورت دکور است و اصلا تلاشی برای مخفی کردن دکور بودن آن ندارد. در ایران فقط وقتی لوکیشن اثری محدود باشد به آن سیتکام میگویند. در فصل اول سعی کردیم بقیه شاخصههای سیتکام را در بازیگری، موسیقی، کارگردانی، روایت و... رعایت کنیم. اما واقعیت این است که مردم با اثری که بخواهد کاملا ویژگیهای سیتکام را داشته باشد، رابطه برقرار نمیکنند.
پس چطور است که با ستیکامهای خارجی ارتباط برقرار میکنند؟ برخی از آنها حتی با گذشت سالها، همچنان میان نسلهای مختلف طرفداران خود را دارد.
شهبازی: آن طرفداران هم بیشتر محدود به فضای مجازی است. مخاطبان تلویزیون که ساعت 9 شب مینشینند تا کنار شام خوردن، سریالی را هم تماشا کنند، معمولا جذب سیتکام نمیشوند. شرایط مخاطب ویاودی که در موقعیت خاصی تصمیم میگیرد سریال ببیند و امکان عقب و جلو زدن ویدئو را دارد، کمک میکند تا با سیتکام ارتباط بگیرد. همین الان اگر در فضای مجازی جستوجو کنید، میبینید که سریال آمریکایی دوستان همانقدر که دلباخته دارد، مخالف هم دارد. سریال ایرانی که سالهاست در تلویزیون جاافتاده و مخاطب انتظار آن را میکشد با فضای سیتکام متفاوت است. به همین خاطر تصمیم گرفتیم به این سمت حرکت کنیم، تنوع قصهها و لوکیشنها بیشتر شده است ولی باز ساختار سیتکامی شوخیها را حفظ کردیم.
مجید رستگار، کارگردان: بازخوردهایی که از فصل اول گرفتیم باعث شد به این سمت حرکت کنیم. مخاطب اگر لحظهای احساس کند مطالبی که در سیتکام به نمایش درمیآید را ازدست داده است، ممکن است بقیه آن را هم نبیند و کل سریال را ازدست دهد. به خاطر همین باید سعی میشد از فرم سیتکام در نوع روایت و متن، لوکیشن و فضاسازی فاصله بگیریم. در سیتکام اگر مخاطب لحظه خنده را ازدست بدهد، سکانس ازدست میرود ولی در شیوهای که در فصل دوم «وضعیت زرد» پیش گرفتیم، چنین نیست. در این فصل همچنین فضا خانوادگیتر و زنانهتر شده است. به این ترتیب فکر میکنم توجه مخاطبان خانم را هم بیشتر جلب میکند. این تغییرات برآیند اصلاح نقطه ضعفهای فصل پیش است.
البته تا جایی که خاطرم هست، خودتان از طرفداران سیتکام بودید.
رستگار: نه صدرصد. کار خوب برایم مهم است. ما سریال را برای مخاطبان میسازیم و او باید بپسندد. سیاستگذاری تلویزیون و رسانههای این تیپی، ساخت اثر برای عموم مردم است. مهم این است در هر سبکی که کار میکنی، بهترینها را رقم بزنی.
آقای رضایی، تغییرات فصل پیش رو تا حد زیادی به نفع شخصیت شما و دیگران دوستان سعید است چون به نظر میرسد این شخصیتها پررنگتر شدند. در این تغییرات به تعریف تازهای از شخصیت سامان رسیدید؟
محمدمهدی رضایی، بازیگر نقش سامان: سامان کزازی همان سامان و با همان شیرینکاریهاست. البته موقعیتهایی که برای خبرگزاری و زندگی شخصی خودش ایجاد میشود، در این فصل بیشتر شد و رنگ و لعاب دیگری گرفت. فصل گذشته در 13 قسمت نمیشد هر موقعیتی را نشان داد. زمان محدود بود. حالا در 26 قسمت 45 دقیقهای میشود موقعیتهای سامان بیشتر شود. خداراشکر فرصت بهتری برای دیده شدن همه ما ایجاد شد. برخی سکانسها را که در دورخوانی میخواندیم، از خنده اشک میریخیتم و خوشبختانه در اجرا هم خندهدار از آب درآمد.
حسام خلیلنژاد، بازیگر نقش رضا فروزان: هنوز کم و کاستیهایی وجود دارد، اما نسبت به سری گذشته خیلی جلوتریم و این اتفاق خوبی است که در این سری رقم خورده. میتوانم بگویم 50 درصد کار در دکور، فیلمنامه، کارگردانی و... جلوتر رفته است. چون دست کارگردان و نویسنده در این فصل به خاطر بالا رفتن زمان هر قسمت و همچنین تنوع لوکیشنها باز شده است. در شخصیتپردازی هم اتفاق خوبی برای من نقش من افتاده است. بخش اعظم آن به متن و هدایت کارگردان برمیگردد و بخشی هم به خلاقیت خودم. اینبار از بازی خودم راضیتر هستم؛ البته هنوز خیلی جا دارد که بهتر شود. به نظرم شخصیت رضا نسبت به سامان، سعید و آرش ریتم تندتری دارد و در موقعیتهای مختلف میتواند ورق سکانس را برگرداند.
شخصیت رضا نشان میدهد که زرنگ است، اما مدام گاف میدهد که و کارها را خراب میکند. با چه منطقی یک خبرگزاری به او سپرده شده و دوستانش دنبالهرو او هستند؟
خلیلنژاد: من منطق کلی برای این شخصیت تعریف کردم. با خودم گفتم رضا کمی زبانباز و با روابط اجتماعی بالاست. شانس هم با او یار است. اگر نگاه کنید، بسیاری از آدمهایی که امروز در راس یک هرم قرار دارند، روزگاری کسی نبودند و آدمهایی هم که آنها را در این موقعیت قرار دادند هم کسی نبودند. شانس با رضا یار بوده و او با شخصی به نام مرزوقی بر خورده و او هم از رضا خوشش آمده است. رضا هم برایش در فضای مجازی کار میکند، اما گاهی گند میزند و سوتی میدهد. سعی کردیم در هر لحظه بازی درستی ارائه دهیم، با اینکه گاهی این شخصیت از منطق دور میشود. اتفاقا گاهی بلاهت رضا باعث میشود که صحنه درست از آب دربیاید و لطمه نبیند.
رستگار: شخصیت رضا تواناییهای خود را نشان داده است و از هر فرصتی استفاده میکند. البته نه فرصتهای منفی. وقتی وارد جریانی میشود، آن را به نفع خود و دوستانش جلو میبرد تا خبرگزاری را سر پا نگهدارد. من هم اگر جای دوستانش بودم به او اعتماد میکردم. چون هیچوقت نمیگذارد کشتی به گل بنشیند و سعی دارد به همه کمک کند. هر چند دوستانش میدانند که گاهی هم خرابکاری میکند و گاهی سعید و آرش زیر بار حرف او نمیروند، اما عملا در بازی او قرار میگیرند.
آقای شهبازی در این فصل شما به عنوان سرپرست نویسندگان حضور داشتید و کنار شما نام تعداد دیگری هم به عنوان نویسنده دیده میشود. چه شد که به گروه نویسندگان رسیدید؟
شهبازی: کار با نویسندگی آقای عموکاظمی شروع شد. حجم کار برای 26 قسمت زیاد بود و اصرار داشتیم شوخیها در کار زیاد باشد. یعنی حتی در سکانسهایی که به عنوان لولا میان سکانسهای پر از شوخی قرار دارند و فقط قصه را جلو میبرند، هم شوخی وجود داشته باشد. این کار را سخت میکرد. احتمالی هم مبنی بر پخش سریال در نوروز وجود داشت که باعث شد به صورت گروهی برای نوشتن اقدام کنیم تا سرعت نگارش بالا رود.
تقسیم کار به چه صورتی بود؟
شهبازی: هر قسمت را یکی مینوشت و به این صورت نبود که یک نفر شوخینویسی کند. البته هر قسمت که نوشته میشد را همه میخواندند و نظر میدادند که منجر به بازنویسی میشد.
وقتی کار گروهی باشد حتما اختلاف نظر هم وجود دارد. با این چالش چطور کنار آمدید؟
شهبازی: نویسندهها از بچههای باشگاه طنز انقلاب هستند و در نوشتن آیتمهای نمایشی و مطبوعات سابقه همکاری دارند. درباره محتوا و جهتگیریهای کلی، زمان زیادی با همدیگر صحبت کردیم؛ برای همین نظرات به همدیگر نزدیک بود. البته تفاوتهایی هم وجود داشت. مثلا نویسنده خانمی داریم که بخشهای زنانه و سکانسهای خانوادگی و زوجین را خیلی خوب مینوشت.
در برخی سکانسها موسیقی بیاندازه ورود پیدا میکند و حجم آن آزاردهنده میشود. گویی با ریتمی که در نظر گرفته شده قصد داشتید به مخاطبان لحظه خندیدن را گوشزد کنید، اما زیادهروی شده است. این کار تعمدی بوده؟
رستگار: راستش قرار نبود سریال انقدر سریع راهی آنتن شود. درواقع وقتی پخش عید منتفی شد، افتاد برای بعد از محرم. انتظار پخش برای الان را نداشتیم. به همین خاطر صداگذاری، موسیقی و رنگ که سه بخش اصلی از کار هستند باید سریع آماده میشدند. آهنگساز نیاز به وقت دارد. وقتی قسمت اول را دیدم، خودم هم نظری مشابه شما داشتم ولی زمان کافی برای کم کردن آن در صحنهها را نداشتیم. آهنگساز بسیار خوبی داریم و جزو کسانی است که طنز را به خوبی درک میکند. پیشنهاد من بود که در فصل قبل به جای استفاده از خنده در سیتکام از موسیقی و موتیفهای خاص آن استفاده کنیم تا مخاطب با شوخیها بیشتر همراه شود. در این فصل هم آهنگساز با همان ذهنیت جلو رفت، اما زمانی برای اصلاح موسیقی نداشتیم. همزمان مجبور بودیم کار موسیقی، صداگذاری و... را انجام دهیم. دو سه قسمت اول از زیاد بودن حجم موسیقی چشمپوشی کردیم اما بعد از آن سعی داشتیم میزانش را به نصف کاهش دهیم. البته قالب موسیقی را تغییر ندادیم چون هنوز درونمایه سیتکام را داریم.
شهبازی: «وضعیت زرد» - فارغ از کیفیت آنچه در آنتن میبنیم - محصول یک نوع هنر و نگاه به رسانه است. نگاهی که میگوید باید تجربه کرد، به جوانان میدان داد و مسیرهایی را رفت که تجربه آن ممکن است به درد همه بخورد. اگر مصداقی بخواهم صحبت کنم، میگویم کسی بخواهد درباره طبقه متوسط در ایران، خیانت، نسبیگرایی، اعتیاد و... فیلم بسازد، یکسری آثار در همین باره ساخته شده است که میتواند آنها را مبنا قرار دهد. فارغ از خوب یا بد بودن این آثار، میتوان تجارب آنها را مبنا قرار داد. اما وقتی میخواهیم رابطه عاشقانه یک زوج مذهبی، فرهیخته و تحصیلکرده که تازه ازدواج کردند را نشان دهیم، تجربه آنچنانی نداریم. یا اگر بخواهیم موضوع انرژی هستهای یا اخراج یک دانشمند هستهای را دستمایه قرار دهیم تجربهها کمی درباره آن وجود دارد. حتی در طراحی صحنه، خانه یک زوج انقلابی را باید چطور نشان دهیم که هم شعاری نشود و هم به درستی به تصویر بکشیم؟ به همین خاطر میگویم وضعیت زرد فارغ از آنچه روی آنتن میبنیم، از چند جهت مورد اهیمت است. یکی از موارد اهمیت، تجربهایست که در اختیار جوانانی قرار میگیرد که مایلند در این فضا کار کنند. مثلا شوخی با نماز، هیئت، نذری و... در این سریال دیده میشود. یک قسمت داریم که موضوع اصلی آن خمس است. تاکنون چیزی نداشتیم. ممکن است بعد از تماشای سریال بگوییم این شوخیها درنیامده، اما نتیجهاش این است که دستکم این گزینه غلط از پیش روی فیلمسازی که دوست دارند در این مسیر باشند، برداشته میشود.
در فصل گذشته کمتر این فصل از حضور چهرهها استفاده کردید. خاطرم هست در گفتوگویی که داشتیم به عدم استفاده از سلبریتیها در پروژههایتان معتقد بودید. چه شد در این فصل حضور چهرهها پررنگتر از فصل قبل شد؟
رستگار: یکی از درسهای که فصل قبل به من داد و در کارهای بعدیام هم ادامه پیدا کرد، استفاده کمتر از سلبریتیها و میدان دادن به کسانی است که میدانیم خیلی خیلی از آنها بهتر هستند. خداراشکر در فصل قبل آشنایی ما با چهار چهره درجه یک تئاتری (حسام خلیلنژاد، محمدمهدی رضایی، زینالعابدین تقیپور و آرش ماهانکیا) تجره بسیاری خوبی بود که نشان داد میشود روی این جوانان که دغدغهمند و آماده کار هستند، حساب باز کرد. در هر پروژهای هم که شروع میکنم اولویت دوم یا سومم حضور چهرههاست و گزینه نخستم استفاده از بچههای تئاتری است که زحمت میکشند و خیلی توانمند هستند. ترسم از این انتخاب ریخته است. در این فصل غیر از مهران رجبی و مریم سعادت که خیلی کمک کردند، باز میبینیم سکانسهای درجه یکمان روی دوش همین بچههای غیرسلبریتی است. ولی به هر حال شما برای قسمت نیاز به یک عامل پیشبرنده داری که ما حتی برای این موضوع هم سراغ سلبریتیها در معنای مرسومش نرفتیم. چهرههای دوستداشتنی و نوستالژیک مثل آقای خسرو احمدی، مهدی فقیه، بهراد خرازی و... را آوردیم. پس سلبریتی به معنایی که استفاده میشود، نداشتیم.
در این فصل شوخیها پررنگتر و شاید بتوان گفت در برخی قسمتها بامزهتر شده است؛ اما گاهی شاهد طولانی شدن زمان یک شوخی هستیم که باعث میشود تاثیرش را آنطور که باید ازدست بدهد.
شهبازی: وقتی کار را میبینی مثل نامه اعمال است و مدام با خودت میگویی کاش این بخش را جور دیگری مینوشتیم یا اجرا میکردیم. هر چقدر هم کار نسبت به فصل اول بهتر شده باشد، باز نکاتی وجود دارد که باید بهتر انجام میشد. حتما در بعضی بخشها زیادهروی کردیم. باید یک جاهایی برای شوخیها نقطه میگذاشتیم و اجازه میدادیم سکانس در اوج تمام شود یا لذت کشف برخی موارد نصیب مخاطبان شود. این ضعفها در متن، کارگردانی، بازیگردانی و... وجود دارد، اما در مجموع نسبت به فصل اول شوخیها و بازیها بهتر شده است. یکی از دلایلی که اصرار داشتیم در فصل اول بازیگران چهرههای مشهور نباشند این است که چهرهها سالیان سال با نوعی متن و شوخی ارتباط برقرار کردند و سخت است آنها را در قالب سیتکام بیاوریم.
شوخیهای فرامتنی زیادی در سریال دیده میشود که برخی از آنها به فضای مجازی و اتفاقات روز اشاره دارد. این موضوع فضای کار را به روز میکند، اما در بعضی مواقع پیامهایی که قرار است با این شوخیها منتقل شود، بسیار مستقیم و دور از بیان هنری است. مثلا سکانسی که در رستوران و با حضور بلاگرها رقم میخورد یکی از مصادیق آن است.
شهبازی: این هم حکایت «دیکته نوشته نشده غلط ندارد» است. بالاخره ما در مسیری رفتیم که ممکن است دوسه جا از مسیر اصلی خارج شده و به جاده خاکی زده باشیم. اصرار داشتیم ارجاعات فرامتنی، نقد اجتماعی و... داشته باشیم.
رستگار: البته به نظر من گاهی نشان دادن مضحک یک اتفاق بد هم نباشد. مثل اتفاقاتی که برای یکی از تیسترها در شیراز افتاد و انعکاس زیادی داشت اگر بخواهد به تصویر کشیده شود، خوب است که خیلی رو نشان داده شود نه در لفافه تا نشان دهیم ما چه جور آدمهایی را بزرگ و به آنها اعتماد میکنیم. گاهی مستقیم نشان دادن لازم است. ما این موضوع را ماهها پیش نوشتیم ولی جدیدا ماجرای این آقای تیستر اتفاق افتاد.
جالب است که به موضوع باز نشدن ایربگهای خودروهای داخلی هم اشاره داشتید که آن هم جزو مسائل روز است.
شهبازی: شانس ما این موضوعات خیلی روز شد. البته یکسری مسائل هست که میدانی همیشه معضل روز هستند و هروقت دربارهشان بنویسی تازه است. مثل حضور مدیران پیر و...
البته در این فصل میزان تکیههای سیاسی به دولت در دیالوگها نسبت به سری گذشته کمتر شده است. چرا؟
شهبازی: اعتقاد شخصی من این است که بیتعارف این دولت بهتر از دولت قبل است. با تمام نقدهایی که به عملکرد آن داریم میدانم بهتر از قبل است و برای همین کمتر نقدش میکنم. بخشی از آن به خاطر این است که در فصل اول خیلی فضا داغ بود. طبیعی است ماههای آخر دولت هر کسی از 7 – 8 ماه اول دولت هر کس دیگری بدتر است. آن موقع همه دارند دولت را میزنند و میدانند رفتنی است. ولی وقتی دولتی تازه سر کار میآید، هنوز کاری نکرده است که بتوان آن را نقد کرد. نگارش این متن از ماه آخر دولت آقای روحانی شروع و در 4 – 5 ماه اول دولت آقای رئیسی تمام شد. برای همین اوایل دولت نمیشد خیلی نقد کرد. با این حال سعی کردیم نگاههای اشتباهی که معمولا در همه دولتها وجود دارد نقد کنیم.
رستگار: البته ما برایمان فرقی ندارد و اگر نقدی باشد مطرح میکنیم. در این فصل هم در قسمت نقد داشتیم. هر چند به نظر من هم این دولت بهتر از دولت قبل است ولی باید منتظر ماند و دید، چون هنوز اول کار است.
آقای رضایی، نقش شما و آرش زوج خوبی را تشکیل دادید که یکی نسبتا عاقل است و دیگری مدام گاف میدهد. برای درآوردن این ارتباط چقدر با همدیگر تعامل داشتید؟
رضایی: زوجسازی از شخصیتهای سامان و آرش در فیلمنامه وجود داشت. در این مسیر با همدیگر تعامل داشتیم و واقعا بعضی موقعها آرش را کفری میکردم تا آن موقعیت کمدی دربیاید. در فضل دوم سعی کردیم زوج بودن و پاسکاری شوخیها بیشتر دیده شود. فکر میکنم با پیش رفتن قسمتها کیفیت شوخیهای این دو نفر بهتر هم بشود.
البته تیپ دانا و نادان، جدید نیست و پیش از این هم در آثار تلویزیونی و سینمایی زوجهای این شکلی داشتیم.
درست است. البته بعضی مواقع آرش، آن شخص نادان میشود و سامان کمک میکند.
آقای خلیلنژاد، برای ایفای نقش رضا، مابهازا داشتید؟
خلیلنژاد: شاید خود من بخشی از این شخصیت باشم. من هم مثل او دنبال موقعیتهای تازه میگردم اما هیچقت موقعیتی را برای خودم به تنهایی نمیخواهم و سعی کردم بقیه را هم دخیل کنم. این شخصیت با دوستانش در فضای رئال گفتوگو میکند ولی مثلا وقتی یک هنرمند میبیند، شخصیتش و حتی در استایل هم مقداری فرق میکند. از این آدمهای جوگیر دوروبرمان دیدهایم که فکر میکنند عقلکل هستند، اما سوتی میدهند. رضا برای خودش معجونی است. با این حال نان حلال را میفهمد و دوست دارد رفقایش را هم با خود بالاتر بیاورد. این تعریفی است که از این شخصیت داشتم، اما نمیدانم چقدر در اجرایش موفق عمل کردم.
در فصل گذشته شخصیت سعید محوری بود، در این فصل اما نقش دوستانش هم پررنگتر شده و هر کدام قصههای خود را دارند. با این تغییر، بازخوردی که از مخاطبان گرفتید چه بوده است؟
خلیلنژاد: بازخوردهای خوبی از دوستان و همچنین مخاطبان در فضای مجازی و همچنین گفتوگوها گرفتم. احساس میکنم شخصیت رضا قابل قبول و باورپذیر است و میتوان با او ارتباط برقرار کرد. حالم با شخصیت رضا خوب است. آنچه مهم است این است که ما بتوانیم بدون شوخیهای سخیف و جنسی مخاطبان را بخندانیم که ما در این سریال سعی کردیم آن را رعایت کنیم.
چقدر در دیالوگگویی و خلق موقعیت بداهه داشتید؟
خلیلنژاد: خیلی زیاد.
درست است آقای رستگار؟
رستگار: بله، متاسفانه (میخندد).
خلیلنژاد: اگر بداهه را از بازیگر بگیری، «آن» بازیاش را گرفتی. البته آقای رستگار در تمام این لحاظت کنترل و نظارت داشتند و اگر جایی لازم نبود، میگفتند کمش کنید.
رضایی: ما چهار نفر دنبال این نبودیم که خودمان بیشتر دیده شویم. همه میخواستیم حال سکانس خوب باشد و برای بهتر شدن بازی همدیگر کمک میکردیم.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد