یکسال از بر سرکارآمدن طالبان در افغانستان سپری شدهاست. طی روزهای اخیر، بسیاری از نهادهای رسمی تحقیقاتی و سیاسی در سراسر منطقه از جمله کشورمان در حال بررسی وضعیت یکساله افغانستان از زمان خروج نیروهای ناتو و بازگشت طالبان به قدرت هستند. در این میان، اما ژست رسانههای غربی در قبال طالبان و تحولات افغانستان در نوع خود بینظیر و قابل تامل است!
شبکه بیبیسی در یکی از گزارشهای خود در این خصوص عنوان کرده است: «یک سال پیش، در حالی که نیروهای خارجی به سرعت از افغانستان خارج میشدند، طالبان به کابل حمله و آن را تصرف کردند. ذبیحا... مجاهد، سخنگوی طالبان در یک نشست خبری وعدههایی را مطرح کرد که قرار بود از سوی حاکمیت جدید عملی شود. به راستی طالبان تا چه حد به تعهداتی که مطرح کردهبودند، عمل کردند؟»
واقعیت امر این است که مقامات رسمی غرب و شبکه رسانهای گسترده وابسته به آنها درصدد وارونهنمایی مطلق صحنه سیاسی -امنیتی در افغانستان هستند. در این وارونه نمایی، غرب از جایگاه «متهم» به جایگاه «مطالبهگر» نقل مکان میکند و بدون پاسخگویی نسبت به سیاستهای کلان خود در گذشته، بر وضعیت کنونی افغانستان متمرکز میشود. واقعیت امر این است که سنجش وعدههای طالبان به مردم افغانستان، قطعا در صلاحیت غرب قرار ندارد.
طیدو دهه اشغالگری ناتو و کشتار و آوارگی میلیونها افغان و رشد مدیریت شده جریانهای تروریستی - تکفیری مانند داعش توسط نهادهای امنیتی آمریکا، رژیمصهیونیستی و رژیم سعودی، بازخواست از دولت اشرف غنی به خط قرمز رسانهای نامحسوس غرب تبدیل شده بود. به عبارت بهتر، جنایات بیپایان و تکاندهنده اشغالگران ناتو در افغانستان به گونهای از سوی کانونهای رسانهای غرب سانسور یا تحریف میشد که گویا بحرانی در افغانستان رخ نداده و مردم این کشور به واسطه امنیت و آرامشی که غرب برای آنها رقم زده، بهترین و شادترین ملت دنیا هستند.
اکنون در سال ۲۰۲۲ میلادی و در حالی که هر روزه با افشای موارد جدید، پرونده جنایات ۲۰ساله ناتو در افغانستان قطورتر میشود، کانونهای قدرت در غرب میگویند روی وعدههای یکساله طالبان متمرکز شدهاند. بدیهی است نسبت به عملیاتی شدن وعدههای طالبان در برخی موارد انتقاداتی صریح وجود دارد، اما قطعا آمریکا و اتحادیهاروپا حق بیان این انتقادات را ندارند. آنها باید پاسخگوی شرایط جاری در افغانستان و بحرانهای زیرساختی ایجاد شده طی دو دهه اشغالگری خود باشند. مسأله دیگر، به سیاستهای امنیتی کلان غرب در افغانستان بازمیگردد که بخشی از آنها معطوف به زمان حال و آینده طراحی شدهاست. موضوع دیگر مربوط به آیندهپژوهی رفتار آمریکا در افغانستان است.
همانگونه که تاکید شد، اکنون پس از شکست راهبردی واشنگتن و ناتو در افغانستان و شبهقاره هند، آمریکا و بازیگران اروپایی ناتو درصدد بازطراحی خطوط جدید استراتژیک در این کشور برآمدهاند. بازتعریف تروریسم تکفیری از سوی غرب، بر همین اساس صورت گرفته و تحرکات داعش در نقاط مختلف افغانستان نشات گرفته از استراتژی خطرناک بحرانسازی مزمن امنیتی در این کشور محسوب میشود. در این معادله، بههیچ عنوان نمیتوان پیوند تروریسم داعش و تروریسم آمریکایی را نادیده انگاشت یا از کنار آن بهسادگی گذشت. پیوند تروریسم ناتو و تروریسم تکفیری طی سالهای اخیر، کاملا قابل رصد و تحلیل بودهاست. در چنین شرایطی متهمان زمان گذشته و حال درافغانستان و مظنونهای بدون رقیب بحرانهای آتی در این کشور جنگزده، نمیتوانند به غیر از جایگاه متهم در جایگاه دیگری قرار گیرند، چه رسد جایگاه طلبکار و قاضی!