«برو و تواناییهایت را به همه نشان بده!» با همین یک جمله، اولین قهرمان وزنهبرداری زنان ایران بیخیال دردها، ناکامیها، دنیا و مافیها از پشت صحنه، روی تخته یکضرب دسته ٨١ کیلوگرم رفت.
در این گفتوگوی جامجم، روایت کاپیتان تیمملی وزنهبرداری زنان را از رسیدن به شیرینی طلا در قونیه و اتفاقات پيرامون آن میخوانید.
در همه مصاحبهها اشاره کردید که با مصدومیت به مسابقات همبستگی رفتید.
بله من از حدود دو ماه قبل، دچار مصدومیت شدم و در این مدت برای تمرین خیلی درد داشتم. با مشورت پزشک دارو مصرف میکردم که گاهی در اثر مصرف آن دچار سرگیجه میشدم. بههمین دلیل چند روز قبل از مسابقه ترجیح دادم مصرف دارو را قطع و درد را تحمل کنم.
این مصدومیت چطور اتفاق افتاده بود؟
وقتی در شهر خودمان تمرین میکردم در مجموع ادارهکل تربیت بدنی استان و شهرستان و هیات وزنهبرداری شهرستان دورود همکاری و حمایت زیادی از من داشتند، اما به دلیل شاغل بودن و محدودیت زمان، نتوانستم در وقت و ساعتی که برایم اختصاص داده بودند، تمرین کنم. ناچار در باشگاه خودم و هنگام غروب زمانی که همه ورزشکاران میرفتند، تنهایی وزنه میزدم. برای اینکه سر و صدای پرتاب وزنهها روی زمین موجب اعتراض همسایهها نشود، وزنهها را کنترل میکردم که همین بیشتر به من آسیب رساند.
از حال و هوای مسابقه بگو.
خانم بابایی، مربی تیمملی بسیار بیحاشیه و بامحبت بود و برای همه دخترها زحمت میکشید. آقای کوروش باقری هم به عنوان مدیر، ناظر و مشاور تیمملی کنار ما حضور داشتند و همین خودش بزرگترین دلگرمی برای ورزشکاری است که میخواهد روی تخته برود. اینکه یک قهرمان ناظر تیمهای ملی و همراه ملیپوشان باشد اتفاق بسیار ارزشمندی است.
در پشت صحنه یکضرب، درد ناشی از مصدومیت شما را دچار اضطراب نکرد؟ با کوروش باقری دیالوگ خاصی هم داشتید؟
اتفاقا در احوال قبل از مسابقه، آقای باقری جمله مهمی گفت که در آن لحظات بسیار کارساز بود. کمی حرف زدیم و در آخر تأکید کرد: «برو روی تخته و تواناییات را به همه نشان بده.» واقعا با همه توان روی تخته رفتم و وزنه زدم. اصلا دردی حس نمیکردم و یاد مصدومیتم نیز نبودم. از او برای همه راهنماییها و کسب مدال سپاسگزارم.
با تغییر و تحولات اخیر فدراسیون، به نظر میرسد اتفاقات خوب در وزنهبرداری ادامه دارد. اگر از مدال طلا و مسابقات به عقب برگردیم، به برگزاری اردوی زنان در قزوین میرسیم.
اردوی قزوین با اردوهای قبل خیلی فرق داشت. در اردوهای قبل بعد از تمرین باید دنبال آب و حمام، دستشویی و حداقلهای لازم میرفتیم. اما در قزوین به شخصیت ملیپوشان احترام گذاشته شد و دغدغه ما صرفا تمرین بود. همه اینها در کسب نتیجه تأثیرگذار است.
برنامه بعدیتان با توجه به مصدومیت، برای رقابتهای آسیایی و جهانی چیست؟
با توجه به مصدومیتم داروها را بهجز در طول مسابقات به طور منظم مصرف کردم و توصیه پزشک هم مدتی استراحت و تمرینات سبک است که فشار در ناحیه آسیبدیده کم شود. انشاءا... کمکم تمرینات را شروع میکنم و به مسابقات میرسم.
به نظرم چیزی فراتر از مدال باید باشد. اینکه رنج تمرین، درد و مصدومیت و ناکامی را تحمل کنی و ادامه بدهی. چه چیزی شما را در وزنهبرداری نگه داشته است؟
هر کسی در زندگی، دلخوشیهای خود را دارد. برای من با همه دشواریها، وزنهبرداری و روی تخته رفتن جذابیتهای خودش را دارد. وقتی هدف داری، تمرین میکنی، برنامه داری و دنبال گذشتن از یک عددی. وقتی به رکوردت میرسی و وزنه را بالا میبری، آن لحظه بینظیرترین حس و حال را داری. فقط یک وزنهبردار میداند من از کدام لحظه حرف میزنم.
نظر الهام حسینی ۳۴ ساله در مورد سن وزنهبرداری چیست؟
یکی از نوجوانی وزنهبردار میشود و در ۳۰ سالگی خداحافظی میکند. یکی هم مثل من تازه از ۳۰ سالگی شروع میکند. اتفاقا گاهی حرفهایی در این مورد شنیدهام که به آن اعتقادی ندارم. مأیوس نمیشوم و اینطور حرفها به من انرژی بیشتری برای ادامه راهم میدهند. تا روزی که بتوانم و برای تیمملی ارزشمند باشم، وزنه میزنم.