آنچه در ادامه میخوانید، حاصل گفتوگویی است با (به ترتیب حروف الفبا) فاطمه آلعباس، هرمز شجاعیمهر، شعله قهرمانی، علیاکبر کریمی و محمد نظری. این افراد جملگی از چهرههای شناختهشده یا گوینده و مجری یا تهیهکننده برنامههای باسابقه خانوادهمحور ترکیبی رادیو و تلویزیون هستند که در صحبت با آنها به مواردی از جمله چالشهای پیشروی تولید این قبیل برنامهها و راه حلهای فائق آمدن بر این چالشها، پرداختیم که مشروحش را در ادامه میخوانید.
برنامه ایدهآل؛ متناسب با باورهای جامعه
هرمز شجاعیمهر، مجری باسابقه و شناختهشده برنامه باقدمت سیمای خانواده در گفتگو با جامجم در جواب این که نیازسنجی خانوادههای ایرانی در این خصوص که میخواهند چه مطالبی در برنامههای خانوادهمحور ترکیبی ببینند و بشنوند چگونه احصا و اعمال میشود، اینطورمیگوید: هر برنامه خانوادهمحوری اتاق فکری دارد که در ارتباط مستقیم با پیامکها، نظرات، پیشنهادها و انتقاداتی که از مردم دریافت میکند، قرار دارد و این اتاق فکر براساس نکاتی که از طریق مطرح میشود به آسیبشناسی و امتیازدهی به بخشهای گوناگون آن برنامه میپردازد.
او در جواب این که برای پیشگیری از افتادن به ورطه تکرار در برنامههای خانوادهمحور ترکیبی باسابقه چه باید کرد، ادامه میدهد: تکرار، بخشی از فرآیند زندگی است و ما چه بخواهیم و چه نخواهیم گرفتار آن هستیم، فرآیندی که از گذشتههای دور بوده و بعد از ما هم خواهد بود. همانطور که هر روز صبح را با خوردن صبحانه آغاز میکنیم، بعضی از اتفاقاتی که در برنامههای خانوادهمحور رخ میدهد نیز به همین صورت است، تکرار هست، اما به هر حال بخشی از زندگی است و ما فقط میتوانیم شکل آن و رنگ و بویش را مقداری تغییر دهیم.
این مجری باسابقه و شناختهشده در پاسخ به این سؤال که از اصلیترین ویژگیهای مجری برنامههای خانوادهمحور به چه مواردی میتوان اشاره کرد، میافزاید: احترام و ادب در اولویت بوده و شکی در آن نیست، اما من همواره گفتهام گوینده باید از اطلاعاتی کافی در مورد ادبیات کشور خود و علم روز برخوردار باشد. او همچنین باید حتی مقداری علوم اجتماعی و روانشناسی بداند و ضمن برخورداری از صدایی خوب، گرم صحبت کند و همچنین ظاهر درستی هم داشته باشد، اما از همه اینها مهمتر این که به درجهای از فهم، شعور و جایگاه اجتماعی رسیده باشد که بتواند برای مردم صحبت کند و مردم نیز صحبتهایش را بپذیرند و همه اینها نیازمند مطالعه زیاد و پشت سر گذاشتن دورههای تخصصی و کسب تجربیات است و همچنین این که سن وسالتان این اجازه را به شما بدهد که چنین گنجینهای را در خود گرد آورده باشید.
شجاعیمهر در جواب این که میزان موفقیت برنامههای خانوادهمحور را در جذب نسل جوان چه میزان میداند، چنین توضیح میدهد: ما میخواهیم همه افراد خانواده را تحت پوشش خود قرار دهیم؛ از بزرگترین تا کوچکترینشان. اما این که چه میزان موفق بودهایم، نیازمند تحقیق و بررسی است. هرچند من احساس میکنم همچنان بستری وسیع برایمان فراهم است تا بتوانیم در این فضا موفقتر و به جوانانمان نزدیکتر شویم. نزدیک شدن به جوانان اهمیت بسیار زیادی دارد و برای وقوع آن، جوانان ابتدا باید ما را باور کنند و قبولمان داشته باشند و بعد از آن حرفمان را بپذیرند و یکی از دغدغههای برنامههای خانوادهمحور
همین مسأله است. او در جواب این که یک برنامه ایدهآل خانوادهمحور از نظر او باید حائز چه ویژگیهایی باشد، میگوید: برنامهای که متناسب با باورهای جامعه هدف باشد، چراکه ما براساس باورهایمان زندگی میکنیم و شخصیت و هویتمان براساس باورها شکل میگیرد و این نکتهای است که باید حواسمان را به آن جمع کنیم و در کنار آن خلاقیت، نوآوری و جسارت را بیفزاییم.
ارتباط دوسویه
فاطمه آلعباس، گوینده سرشناس برنامه رادیویی باسابقه «خانهوخانواده» در جواب اینکه مهمترین چالش پیشروی تولید برنامههای خانوادهمحور ترکیبی را چه میداند، به جامجم چنین میگوید: «من از دی ۸۴ با ورود به رادیوایران با برنامه خانهوخانواده همکاری کردم و شاید بتوان گفت باسابقهترین گوینده این برنامه هستم. بهعبارتدیگر هیچکدام از عزیزان و حتی پیشکسوتان من که گوینده این برنامه بودهاند به این شکل و برای سالهای طولانی گویندگی آن را برعهده نداشتهاند. اشارهام به این نکته به این دلیل بود که بدانید در این سالها، بهواسطه همکاری با برنامه خانهوخانواده و صحبتکردن دوسویه با مردم، آنچه استنباط کردهام اینگونه است؛ ما نیازمند بازنگری دوباره در برنامهسازی برای خانوادهها هستیم. خاطرمان باشد که خانواده متشکل از یک زن، یک مرد، بچهها با جنسیتهای متفاوت و گاهی پدربزرگها و مادربزرگها و همچنین دیگر افرادی که وارد خانواده میشوند؛ عروس، داماد و فرزندان آنهاست و ما باید تکتک این آدمها را ببینیم، اما در اکثر برنامههای خانوادهمحور یا فقط زنوشوهر را میبینیم یا فقط بچهها را یا نگاهی ویژه به سالمندان میاندازیم و برای همین احساس میکنم نیازمند بازنگری و نواندیشی در حوزه خانواده هستیم.»
او در جواب این که پیشنهادش برای فائقآمدن بر این چالشها چیست، ادامه میدهد: «بیایید با خود صادق باشیم و به آمار طلاق، آمار ازدواج، آمار زنان سرپرست خانوار، آمار خانوادههای بدسرپرست و بیسرپرست و خانوادههای پرآسیب نگاهی بیندازیم. صادقانه ببینیم زوجهای جوانمان جدا از مسأله اقتصادی که مسأله بسیار مهمی هم هست با چه چالشهای دیگری مواجهند؟ من بهعنوان کسی که در بدنه برنامهسازی برای خانواده هستم از مسئولان محترم، از کسانی که همیشه با نگاهی نظارتی به ارزیابی برنامهها مینشینند خواهش میکنم کمی این خطوط را بازتعریف کنیم. اگر ما در برنامه خانهوخانواده از خیانت بین زوجهای جوان صحبت نکنیم، کجا باید حرف بزنیم؟! اگر حرف نزنیم پس باید منتظر پرترشدن راهروهای دادگاه خانواده باشیم و منتظر بچههای آسیبدیدهای که ماحصل طلاقهای عاطفی و جداییهایی هستند که در حال وقوع است. ما باید واقعیتهای موجود در جامعه را ببینیم، واقعیتهای موجود در روابط بینفردی را در خانوادهها ببینیم و بدانیم ما امروز مسائل پیچیدهای در حوزه خانواده داریم که باید در برنامههای خانوادهمحور در مورد آنها صحبت شود. تا چه زمانی بگوییم ازدواج کنید، ازدواج خوب است، فرزندآوری کنید، فرزندآوری خوب است و آیا همهتان بهتر از من نمیدانید که اینها زیرساخت میخواهد و چه پاسخی برای این سؤال دارید که ما چه میزان به این زیرساختها فکر کردهایم؟ من دلم برای عزیزانی که به ما پیامک میدهند، تماس میگیرند و دردشان را عنوان میکنند میسوزد و گاهی اوقات ذهنم به مدت یک هفته درگیر آن پیامک یا تماس تلفنی است، اما واقعیتها را چه کسی و با چه زبانی و چه زمانی باید بگوید؟!»
پرهیز از آفت تکرار
محمد نظری، مجری باسابقه برنامههای خانوادهمحور که نامش با نام «به خانه برمیگردیم» گره خورده است در پاسخ به این سؤال که بزرگترین چالش پیش روی تولید برنامههای خانوادهمحور چیست به جامجم میگوید: یکی از بزرگترین چالشهای تولید برنامههای خانوادهمحور در هر تلویزیونی و نه فقط در صداوسیما، دچار شدن به آفت تکرار است. به عنوان مثال در برنامهای مانند به خانه برمیگردیم که با قدمتی حدود ۲۴ساله روی آنتن است، طبیعتا دست ما بعد از گذشت این مدت زمان در تولید محتوا تنگ و برنامه بهنوعی یکنواختی دچار میشود که برای مخاطب آسیبرسان خواهد بود. شما با بروز این مشکل، طبیعتا بهدنبال سوژههای تازه میگردید تا بتوانید برنامه را بهروز کنید.
او ادامه میدهد: «معمولا طیف میانسال به تماشای این قبیل برنامهها مینشینند. طیفی که ۲۴ سال پیش جوانیاش را با من گذرانده و اکنون که وارد دوره میانسالی شده است همچنان برحسب عادت مرا نگاه میکند، اما آیا دختر ۲۴ساله او که آن زمان کودک بوده است هم مرا میبیند؟ احتمالا نمیبیند و این یکی از بزرگترین آفتهای ما در برنامههای خانوادهمحور است.»
نظری تصریح میکند: «گاهی تهیهکننده ناچار به توسل به آدمهای درجه دو خواهد شد. ضمن اینکه باید تاکید کنم منظورم از این کارشناسان درجه یک، نه اینفلوئنسرها و بلاگرها که کارشناسانی هستند که در فضای مجازی بهراحتی حضور دارند و در نتیجه مخاطب چرا باید به تماشای گفتوگوی من با مشاوری درجه دو بنشیند درحالی که بهترین مشاوران، بهترین نکات را در فضای مجازی به او ارائه میدهند. من نمیخواهم بگویم این محدودیتها، فقط من مجری را اذیت میکند بلکه تهیهکننده و مدیر گروه را نیز آزار میدهد و اینطور نیست که گمان کنید فقط کسانی که روی آنتن هستند آزار میبینند و اینگونه است که آسیبی کلی به برنامههای با قدمت خانوادهمحور وارد میشود.»
او در جواب اینکه برای جذب مخاطب به برنامههای خانوادهمحور چه پیشنهادهایی میتوان ارائه داد، چنین میگوید: «اگر بخواهم توضیحی کلی ارائه کنم اینگونه است که چرخ یک مرتبه اختراع شده و الان حضور کسانی که بخواهند در مورد اختراع چرخ تئوری بدهند کاری عبث است. ما میتوانیم کسانی را به خدمت بگیریم که بگویند چرخ چوبی به درد نمیخورد و اکنون باید از لاستیک تیوبلس استفاده کرد، اما متاسفانه برخی از افراد باتجربه در زمینه برنامهسازی، اکنون در بطن ماجرا قرار ندارند و دوستان دیگر با آزمون و خطا و براساس تصور ذهنی خود از آن آدمها میخواهند برنامهای شبیه برنامه آنها بسازند. تلویزیون برای همه ما موطنی است که، چون به آن پایبندیم و اصول و ضوابطش برایمان ارزشمند است در آن ماندهایم. اگر کسی برای ماندن تلاش میکند به این دلیل که تلویزیون به عنوان موطنش برای او مهم است و آسیب به آن را آسیب به خانه و خانواده خود میداند. ما هنوز هم میتوانیم با یک فکر خوب و با یک نگاه درست، کیفیت برنامههایمان را به گونهای افزایش دهیم که مخاطبمان سرش را از فضای مجازی بیرون بیاورد و به تلویزیون نگاه کند. این جمله را هم پررنگ بنویسید؛ اگر مخاطب برنامههای خانوادهمحور تلویزیون کم شده است به این معنا نیست که مخاطب ماهواره بیشتر شده بلکه به این دلیل است که مخاطب به سمت فضای مجازی، به سمت گوشی تلفنهمراهش رفته و طبیعتا وقتی در یک شبکه تلویزیونی، برنامهای با ذوق و سلیقه روی آنتن برود مخاطب نشستن پای تلویزیون در آن ساعت خاص را به اطرافیانش توصیه خواهد کرد، اتفاقی که امیدوارم بار دیگر رخ دهد.»
مطلع بودن از دغدغههای روز جامعه
شعله قهرمانی، مجری و گوینده ارشد صداوسیما در جواب اینکه نخستین چالش پیشروی تولید برنامههای خانوادهمحور چیست، به جامجم چنین میگوید: «من این شانس را داشتهام در کنار آدمهایی که کار را بلد بودند و اصول آن را میشناختند حضور داشته باشم و به کسب تجربه بپردازم. بزرگترین دغدغه هرکسی که در رسانه کار میکند، مخاطبش است، عنصری که در غیاب آن، تلاش ما بیمعنا میشود. من حدود ۳۰ سال با تلویزیون کار کردهام و آنچه میگویم حاصل دستوپنجهنرم کردنی از نمای نزدیک با این مسائل است. من بارها به همکارانی که دستاندرکار برنامهریزی برای جذب مخاطب بودهاند گفتهام که برنامههای خانوادهمحور دچار ریزش شدید مخاطب شدهاند و این نخستین چالش حال حاضر پیش روی این قبیل آثار است.»
او ادامه میدهد: «شاید آنچه میگویم حمل بر خودستایی شود، اما همکارانم میتوانند شهادت دهند در حوزههای دیگر پیشنهادهای خوبی برای اجرا داشتم، ولی باورم این بود که باید در همان حوزهای بمانم که کارم را از آن شروع کردهام و ۳۰ سال تمام به این عقیده پایبند ماندهام. هرچند در حال حاضر بسیاری هستند که با حوزه خانواده آشنایی ندارند و به عنوان مثال، چون در حوزه کار خبری یا هر حوزه دیگری در رسانه موفق بودهاند، برای اجرای برنامه خانوادهمحور دعوت شدهاند و ما فراموش کردهایم که این آدمها هر قدر هم خوب، متعهد، حرفهای و کاربلد، با این حوزه ناآشنا هستند. هر چند قطعا که نیروها باید با یکدیگر جایگزین شوند، ولی این اتفاق میبایست به صورتی رخ دهد که نیروهای جایگزین، نخست مدتی را به کار کردن در کنار نیروهای در آستانه رفتن بگذرانند سپس به جای آنها بنشینند. در حالی که ما مسئولیت ساخت برنامههای خانوادهمحور را به نیروهای تازهنفسی سپردهایم که بعضا و گاهی اوقات از آشنایی کافی و لازم برای نشستن به جای نیروهای قبلی برخوردار نیستند.»
او در جواب این که اگر بخواهد پیشنهادی برای برگشت مخاطب و به خصوص مخاطب نسل جوان به جرگه تماشاگران برنامههای خانوادهمحور ارائه کند، به چه مواردی اشاره خواهدکرد؟ میافزاید: به نظر من، اگر ما درد و مشکل را بشناسیم و به آسیبشناسی درستی بپردازیم، قطعا درمانمان هم میتواند به درستی انجام شود. ما باید در وهله نخست از خود بپرسیم چشماندازمان چیست؟ آیا اساسا بازگرداندن مخاطب برنامههای خانوادهمحور دغدغهمان هست یا خیر؟ و اگر پاسخمان به این سؤال مثبت است آن زمان است که میتوانیم به فکر چارهای باشیم.
ایجاد چالشهایی فراگیر
علیاکبر کریمی، تهیهکننده باسابقه برنامههای خانوادهمحور از جمله «عصر خانواده» و «سیمای خانواده» صحبت خود با جامجم را اینطور آغاز میکند: «ابتدا میخواهم به این نکته اشاره کنم که این نوع از برنامهها فقط در کشور ماست که روی آنتن میرود و اگر با نمونههای خارجی مقایسهشان کنید متوجه میشوید که ساختار آنها به گونهای دیگر است و بهعنوان مثال بخش پزشکیشان، روانپزشکیشان، هنریشان، آشپزیشان و... به صورت مستقل پخش میشود و در کشور ما، چون سلیقه مخاطبمان از ابتدا به ساختار فعلی گرایش داشته است به این سمت حرکت کردهایم. ۳۵ سال پیش، ۴۰ سال پیش هنگامی که برنامه سیمای خانواده که خودم هم به مدت پنج سال تهیهکنندگیاش را بهعهده داشتم شکل گرفت برنامههای دیگر با نگاه کردن به دست سازندگان آن در دیگر شبکهها ساخته شد.»
او با اشاره به اینکه این قبیل برنامهها مخاطب خاص و ویژه خود را دارند ادامه میدهد: «به عقیده من اگر هرکدام از شبکهها برنامهای اینچنینی داشته باشند باز هم کم است. چرا که ما در اینگونه از برنامهها، بسیاری از مسائل مهم مربوط به خانواده را مطرح کنیم و نتایج آن را روی آنتن میبینیم. بهعنوان مثال هنگامی که بحرانی مانند کرونا دامنگیرمان میشود درمییابیم نقش تلویزیون و نقش اینگونه برنامهها، در کاهش اضطراب و استرس خانوادهها تا چه اندازه پررنگ است و چقدر آنها را آرام میکند. این در حالی است که ما برای تولید سریالهایی هزینههای میلیاردی میکنیم که شاید بهقدر ۱۰یا ۲۰درصد چنین برنامههایی هم مخاطب نداشته باشند. من بهعنوان کسی که ۱۲سال برنامه زنده خانوادهمحور داشته است به شما میگویم که ما برای هرکدام از شبکههایمان، هم نیازمند برنامه صبحگاهی هستیم و هم، برنامه خانوادهمحور و نبود چنین برنامههایی به ایجاد چالشهایی فراگیر منجر میشود.»
کریمی در جواب اینکه آیا برای جذب مخاطب نسل جدید باید در همان خط سیر پیش رفت یا تغییراتی در شیوه برنامهسازی پدید آورد، میگوید: «من میتوانم از تجربه خودم در زمینه برنامهسازی مثال بزنم. هنگامی که ما یک مجری جوان را به برنامه آوردیم و آیتمهایی برای او طراحی کردیم تا بتوانیم نسل جوان و نوجوان را به گونهای به سمت خود متمایل کنیم مشاهده کردیم که وقتی از مسائل روز و دغدغههای جوانان و آنچه باب سلیقهشان است حرف میزنیم آنها با ما ارتباط میگیرند و همراهمان میآیند. بله، من با شما موافقم که هر برنامهای باید بهروز باشد و ما نمیتوانیم برنامه «سیمای خانواده» یا «عصر خانواده»ای را که دهه۸۰ تولید میشده است به مخاطب امروز عرضه کنیم و این سوالی بسیار مهم و اساسی است که چه کنیم تا مخاطبانمان، نسل جوانمان با این قبیل برنامهها ارتباط برقرار کنند؟»
او در پاسخ به این سؤال که با توجه به تجربیاتش، یک برنامه خانوادهمحور ایدهآل باید حائز چه ویژگیهایی باشد؟ توضیح میدهد: «تلاش ما در برنامههای خانوادهمحور بر این است که بیش از هر چیز بر بحث پیشگیری متمرکز شویم و این نکتهای است که همواره در اتاقفکرهایمان به آن توجه ویژه داریم. برنامههای خانوادهمحور ایدهآل از نظر من دقیقا باید به مشکلات اساسی خانوادهها بپردازند و من نمیتوانم بهعنوانمثال مشکلات اقتصادی موجود و تاثیرات آن را بر روابط خانوادگی نادیده بگیرم و باید به این فکر باشم که چه آیتمهایی برای خانوادههای گرفتار در این وضعیت طراحی کنم. پس اگر شما جامعه را در نظر بگیرید و در برنامهتان به مشکلات آن بپردازید میتوانید برنامهای ایدهآل بسازید، اما اگر جامعه و مشکلاتش را نادیده بگیرید باید بدانید که هیچگاه نمیتوانید یک برنامه خانوادهمحور خوب را روانه آنتن کنید.»
گفتن از آنچه درد زندگیهاست
فاطمه آلعباس، مجری برنامه «خانه و خانواده» از رادیو ایران در مورد برنامههای خانوادهمحور چنین میگوید: «همه ما میدانیم معضلاتی که امروز هست، اگر در موردش صحبت نشود، مورد آسیبشناسی قرار نگیرد، دست به فرهنگسازی نزنیم، حرفهای علمی مطابق با شان و شئونات دینی و عرفی در موردش زده نشود فاجعه رخ میدهد. من نمیخواهم سیاه ببینم، اما چون تلفنها و پیامکهای مخاطبان را میگیرم، احساس میکنم مسئولم و باید به بالادستیهایم بگویم دغدغه خانوادههای امروزه چیزی فراتر از آن است که ما گاهی گمان میکنیم. ما دردهای بسیار پیچیدهتراز این در بدنه یک خانواده داریم، اما کمتر دربارهاش صحبت میکنیم، چون میدانیم بر ما خرده خواهندگرفت و تا به امروز هم بهرغم این که سعی کردهایم حرفهایی را که باید، بزنیم، اما میخواهم از کسانی که کارشناس امر هستند خواهش کنم بیایند، بنشینند و به بازنگری در برنامهسازی برای خانواده دست بزنند و اجازه دهند پیرامون خیلی از مسائلی که امروز درد زندگیهاست، صحبت شود. ما در مورد خانواده عصر حاضر صحبت میکنیم، خانوادهای که نسبت به ۱۰سال پیش بسیار متفاوت است و ما نمیتوانیم با نسخههای قدیمی برایش برنامه بسازیم و بعد هم خوشخیال باشیم که تاثیر لازم را گذاشتهایم.»
بهرهبردن از افراد کار بلد
شعله قهرمانی، مجری برنامههای تلویزیونی در جواب این که به نظرش یک برنامه خانوادهمحور ایدهآل باید از چه ویژگیهایی برخوردار باشد، میگوید: «به نظرم مهمترین نکته این است که باید افراد کاربلد، از نظر تکنیکی و فنی را به کار بگیریم تا آنچه نمایش داده میشود، جذاب و دیدنی باشد و به چشم مخاطبمان بیاید. نکته دیگر این که منِ برنامهساز باید از دغدغههای روز جامعهام مطلع باشم. یک مورد دیگر که میتوانم به آن اشاره کنم این که مسائلی که اکنون برای دهه نودیها، هشتادیها و هفتادیها مسائلی به شدت حل شدهاست برای ما تابو به شمار میآید، در مورد آن صحبت نمیکنیم و میخواهیم لاپوشانیاش کنیم که همین موجب جاماندنمان از مخاطب میشود.»
روزنامه جام جم