این سالها با ادبیات مختلف بارها از خطر «مخابره به خویشتن» نوشتهام. سالها پیش عضو شورایی بودم که متولی بررسی و تایید کتابها برای چاپ در حوزه دفاعمقدس بود. به خاطر نگاه کمی سازمانی که متولی این کار بود باوجود چاپ تعداد بسیار زیادی کتاب عملا هیچ نتیجهای حاصل نمیشد و اتفاق مهمی نمیافتاد.
کتابهایی که مصوب میشدند، مهمترین ویژگیشان این بود که عیب خاصی نداشتند، ولی هیچ برجستگی و امتیازی هم نداشتند. هیچکدامشان چنگی به دل نمیزدند. چند نفر آدم متوسطالحال هم گرای آن مرکز را گرفته بودند، ماهی یک کتاب تازه مینوشتند و میفرستادند که چاپ هم میشد. آنجا بود که من اولین بار به موثر بودن فعالیت فرهنگی بسیار فکر کردم.
اینکه ما کتابهایی چاپ میکردیم که خودمان هم هیچ علاقهای به آنها نداشتیم، یک واقعیت بود. وقتی کتاب تازهای از چاپ درمیآمد برای اعضای شورا هر نفر یکی دو نسخه میآوردند، اما ما آن کتابها را در همان اتاق زیر میز میگذاشتیم و میرفتیم؛ و دوست نداشتیم قفسه کتاب خانهمان را با آن کتابهای بیاثر و بیفایده شلوغ کنیم.
در شورای دیگری که در حوزه تصویب ترانه و سرود فعالیت میکرد، اصطلاح بیعیب و حسن، اصطلاحی بود که بعضی اساتید برای شعرهایی که برای تصویب میرسیدند، اختراع کرده بودند.
تصویب شعرهای بیعیب و حسن، آمار تولید را بالا میبرد، اما هیچ کاری را پیش نمیبرد و هیچ بحرانی را حل نمیکند. هیچ حرفی زده نمیشود و البته این خوبی را دارد که به هر جهت کاری انجام شده و کسی هم یقه ما را نمیگیرد.
فعالیتهای بیعیب و حسن و آدمهای بیعیب و حسن مهمترین دلایل بحران فرهنگی هستند. آدمهایی که هستند و جاها را پر میکنند و بودجهها را مصرف میکنند، ولی دردی را درمان نمیکنند و مشکلی را حل نمیکنند.
هستند و متاسفانه خیلیها فرق آنها را با آدمهای واقعی نمیفهمند. به همین خاطر روز به روز جمعیت خودشان را بیشتر میکنند و بیشتر جولان میدهند، آدمهای موثر را حذف میکنند و امثال خودشان را تکثیر میکنند.
وقایع این روزهای ایران هشداری است به سیاستگذاران و آدمهای تعیینکننده این سرزمین که دست از محافظهکاری و کار با آدمهای بیعیب و حسن بردارند. برادران! آدمهای واقعی گاهی ممکن است حرفی بزنند که به مذاق شما خوش نیاید، اما اینها هستند که اثر دارند و فعالیت فرهنگی بدون حضور این آدمها اصلا فعالیت فرهنگی نیست.
چون هیچ معنایی ایجاد و منتقل نشده است و دستگاههای فرهنگی و رسانهای در چرخه باطل مخابره به خویشتن گرفتارند. درصد بسیار بالایی از فعالیتها و بودجهها ذیل همین سرفصل مخابره به خویشتن و خودارضایی فرهنگی و رسانهای تلف میشوند و مخاطبان واقعی که همان ایتام آلمحمد (ص) هستند در میدان واقعیت رها شدهاند.