وقتی مرد جوان در مقابل قاضی دادگاه خانواده قرار گرفت، درباره ماجرای زندگیشان و علت درخواست طلاق به قاضی گفت: پنج سال است دارم با سهیلا زندگی میکنم. ولی هنوز هم انگار با هم غریبهایم. سهیلا برای من و زندگیمان ارزش قائل نیست. او از همان روزهای اول شروع کرد به حساب کتاب خرجهایمان؛ به من گفت باید نصف هر خرجی را که برای خانه میکند، پرداخت کنم.
من در ابتدا قبول کردم و حرفی نداشتم. تصور نمیکردم سهیلا تا این اندازه جدی باشد. اما از همان زمان تا الان سهیلا حتی اگر هزار تومان هم برای خانه خرید کند، شب به شب نصف آن را از من میگیرد. حتی اگر پول نداشتهباشم هم به من فشار میآورد و عذابم میدهد تا پول را پرداخت کنم. باور نمیکردم او به خاطر پول با من اینطور رفتار کند. پنج سال است دارم تحمل میکنم. هر لحظه به خاطر پول به من فشار میآورد. حتی به خاطر هزار تومان هم مرا تحت فشار قرار میدهد. دیگر از این رفتارهایش خسته شدهام. در این همه سالی که با هم زندگی میکنیم مرتب به خاطر پول با هم دعوا داشتهایم. سهیلا حتی اگر یک کیلو سیبزمینی هم بخرد آخر شب هزینه آن را جلوی من میگذارد و از من میخواهد همان لحظه نصف پولش را پرداخت کنم. اگر پرداخت نکنم کلی جنجال به راه میاندازد. انگار قرار است فرار کنم. او مثل دزدها با من رفتار میکند. گاهی اوقات به خاطر پول به من توهین میکند. حتی جلوی بقیه هم آبرویم را میبرد. این حساب کتابهای سهیلا مرا دیوانه کردهاست. نمیدانم دیگر چطور باید با او رفتار کنم. برای همین خسته شدهام. او که بعد از این همه سال هنوز هم مرا قبول ندارد و مثل غریبهها با من رفتار میکند، بهتر است از من جدا شود و خودش به راحتی برای زندگی خودش هزینه کند. سیب زمینی و پیاز چه هست که به خاطر هزینهاش باید من و سهیلا دعوا و درگیری داشته باشیم.
در ادامه همسر این مرد نیز به قاضی گفت: «آقای قاضی من و سامان از اول با هم توافق کردیم هزینههای زندگی را نصف نصف پرداخت کنیم. یعنی درآمد سامان از من خیلی بیشتر است. با این حال من قبول کردم نصف تمام هزینههای زندگیمان را پرداخت کنم. ولی نمیتوانم از پس همه آن بربیایم. شوهرم درآمد خوبی دارد اما سامان هر بار برای هر پولی که میخواهد هزینه کند، کلی غر میزند. یا الکی میگوید ندارم. ما هر بار سر همین موضوع با هم جنگ و دعوا داریم و دیگر نمیتوانم این موضوع را تحمل کنم. او همیشه از من طلبکار است. انگار که من باید کل هزینههای زندگی را پرداخت کنم و اگر خرجی کردم نباید پولش را از شوهرم بگیرم. در صورتیکه ما با هم توافق کردهایم.
در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند، ولی وقتی اصرار آنها را دید رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد.
سارا شقاقی، روانشناس در این خصوص میگوید: خیلی مهم است زن و مرد در همان ابتدای آشنایی، به آگاهی و شناخت نسبت به یکدیگر برسند. اگر قصد دارند یک رابطه جدی را که در آخر به ازدواج میرسد، داشتهباشند، باید به یک شناخت اجمالی از طرف مقابلشان برسند. به همین دلیل لازم است صبور باشند و در موقعیتهای متفاوت، رفتارهای فرد مقابلشان را بسنجند. یکی از توافقات مهم قبل از ازدواج مسأله مالی است، که تا حدودی به وضعیت خانوادگی افراد نیز ارتباط پیدا میکند. همه میدانند مسائل مالی یکی از مهمترین موضوعات برای شروع زندگی مشترک است. به همین دلیل لازم است زن و مرد هر دو اطلاعات کافی در ارتباط با عنوان دقیق شغلی طرف مقابل، پایداری حقوق و مبلغ آن داشتهباشند. برای مثال باید از طرف مقابلشان بپرسند چقدر بودجه مالی برای شروع زندگی مشترک دارد. درآمد ماهانه او چقدر است؟ و چقدر از این پول صرف هزینههای شخصیاش میشود. از هم بخواهند در خرج کردن پول چه چیزهایی برایشان اولویت دارد. حل این مسائل مالی پیش از ازدواج بسیار مهم است. زوجها باید با هم به یک توافق دو طرفه برسند و بعد از ازدواج نیز بدانند هردو باید به این توافق و عهدی که با هم بستهاند، پایدار بمانند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد