در بیشتر اوقات حمایت از هنرمندان موسیقی نواحی تنها راهی برای پر کردن رزومه مدیران بوده، کما اینکه برگزاری جشنوارههایی در این حوزه نیز عایدی چندانی برای اجراکنندگان موسیقی نواحی ندارد. اگرچه که در آن بازه زمانی، نصیب همه نیز نمیشود. علی مغازهای پژوهشگر موسیقی نواحی ایران از جمله افرادی بوده که همیشه نسبت به مسائل موسیقی اقوام ایران موضعگیری کرده و در تلاش بوده با ارائه راهکار، مسیر فعالیت اجراکنندگان موسیقی نواحی تا حدی هموار شود اما به نظر میآید که او نیز مانند بسیاری از منتقدان موسیقی تا حدی از بهبود وضعیت فعلی دست شسته باشد. با این حال برای بررسی مسائل و مشکلات حوزه موسیقی نواحی که همچنان پابرجا هستند، تصمیم گرفتیم گپ و گفتی با علی مغازهای داشته باشیم.
طی سالهای گذشته همواره راهکارهایی برای حمایت از هنرمندان موسیقی نواحی مطرح شده است، شما حمایتهای انجام شده را به چه صورت میبینید؟
بحثها و مسائلی که درباره موسیقی اقوام و نواحی ایران مطرح میشود، همواره مورد پرسش و پاسخگوییهای مختلفی قرار گرفته، ولی به نظر میرسد بهرغم تمامی ادعاهایی که بهخصوص در این یکی دو سال اخیر در حمایت از موسیقی نواحی شنیدیم، همهچیز در حد همان حرف تمام میشود و گویا گوش شنوایی هم وجود ندارد. تصمیمگیریهای اخیر هم نشان میدهد گویا تلقی از موسیقی نواحی براساس شیوه حمایتگرانه از حوزه فرهنگ و هنر نیست، تنها ادعاهایی مطرح شده بود و آن ادعاها باید در شکل ویترینی دستکم برای کسانی که لازم میدانند به نمایش درآید. اخیرا شاهد بودیم جشنواره موسیقی نواحی که ۱۴ دوره گذشته خوب یا بد در کرمان برگزار میشد به شکل خیلی ضربتی و دفعتی تصمیم بر این شده تا به شهر دیگری منتقل شود. البته دوستان از جمله انجمن موسیقی، توضیحاتی را درباره این امر داده بودند. ولی خب همیشه دیدهایم که این دوستان در پاسخ هر نقدی که به آنها وارد شده، گویا میخواهند به نحوی پاسخ دهند که انگار عدهای مغرض خدمات آنها را نادیده گرفته و مدام دنبال ایراد گرفتن هستند. هرچند گویا کسانی هم که نقدی وارد میدانند، قبول کردهاند آدمهایی هستند که صرفا ایراد میگیرند. ما بارها مسائلی را مطرح کردیم ولی هیچ تاثیر عینیای ندیدیم، حتی یک بار هیچ مدیری از هیچ منتقدی پرسش یا درخواستی نکرده و جلسهای برگزار نکرده تا بررسی کند این مشکلات را چگونه میتوان حل کرد؟ موسیقی اقوام و نواحی ایران، ویترینی برای پرکردن رزومه مدیران شده و با برگزاری جلسات، نشستها و جشنوارههایی همچون فجر و نواحی، سعی در پر کردن رزومههای خود دارند.
وضعیت مالی هنرمندان موسیقی نواحی به چه صورت است؟ منبع درآمد آنها از چه راههایی است؟
موسیقی نواحی ساختاری مانند موسیقی کلاسیک ندارد؛ زیرا هنرمندان موسیقی کلاسیک از راه تدریس، اجرا، سازسازی و تورهای خارجی و داخلی کسب درآمد میکنند. اجراگران موسیقی مقامی و نواحی ایران، طیفی هستند. یک الگوی ثابت ندارند و مشاغل زیادی در این دسته از هنرمندان به چشم میخورد؛ از جمله اینکه تعدادی کشاورزی میکنند، تعدادی دامداری، تعدادی کارگری، برخی بیکار هستند. حتی گاهی به خاطر مشکلات بیکاری و فقر خانوادههای آنها از هم فرومیپاشد. برخی از آنان راننده ماشین هستند و حتی باربری را هم در بین آنها شاهد بوده و هستیم. همچنین برخی از قدیمیترها هم در کارِ خرید و فروش هستند؛ از دستفروشی گرفته تا گاهی دورهگردی و از این قبیل کارها که بتوان کسب درآمدی کرد. بخشی از این طیف که شامل جوانان میشوند، خوشبختانه راههای درآمدی دیگری برای خود دارند و بعضی از آنها در حوزههای مختلف بهواسطه تحصیلات، کارمند شدهاند. با این حال میتوان گفت که تعداد اندکی از هنرمندان یا اجراکنندگان موسیقی نواحی از وضع مالی خوبی برخوردار هستند. البته در این طیف افرادی را داریم که کاملا حرفهای از موسیقی ارتزاق میکنند، مانند عاشیقها در آذربایجان، توشمالها در لرستان، بخشیها در خراسان، لوطیهای جنوب ایران و پهلوانان در بلوچستان. بههرحال این طیفها کاملا حرفهای هستند، منبع درآمد این افراد قرار بود که تنها موسیقی باشد اما به کارهای دیگر روآوردهاند که بتوانند امورات زندگی خود را بگذارنند. البته این امر فینفسه دارای ایراد نیست ولی حسن هم نیست. به هر حال اقتضای زمانه اینگونه است. زمانی که تقاضا کاهش پیدا میکند، کسب درآمد و روزی هنرمند حرفهای هم کاهش پیدا میکند و به کارهای دیگر رو میآورد.
راه چاره چیست؟ برگزاری جشنوارهها چقدر میتواند کمک کند؟
برای این امر نیاز به یک برنامهریزی جدی است و فقط سالی یک جشنواره برگزار کردن و به تعدادی از این افراد پول دادن، کافی نیست. اگرچه که در همان حد هم مسکن است و شامل همه نمیشود. در یکی دو سال اخیر این وضعیت به خاطر مشکلات اقتصادی، بسیار بغرنج شده است. اگر هنرمندی قبلا در جشنواره موسیقی نواحی ایران، پنج میلیون دریافت میکرد اکنون حتی اگر ۱۰ میلیون تومان هم دریافت کند کار به جایی نخواهد برد. در اقتصاد نکتهای داریم به نام «فروریزش مالی» که در ساختار اقتصادی حوزههای فرهنگی بهشدت به چشم میخورد؛ به گونهای که منابع مالی سازمانی مثل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید سرریز میشد و در پایینترین سطوح مشخص نبود آیا چیزی عاید هنرمندان میشود یا نه؟ چون بودجهها در ابتدا صرف هزینههای جاری خود نهادها میشود و تنها قرار است حداقلها در راستای حمایت یا حفظ یک سری از برنامههای هنری خرج شود که آن هم با کجسلیقگی، بیبرنامگی و برنامههای نادرست موجب اتلاف هزینه میشود. درحقیقت سرریز منابع مالی از بالا شروع میشود و در میانهها به پایان میرسد. تجربه نشان داده که وزارت ارشاد در سالهای گذشته جز شعار حمایت و برگزاری برنامههای کاملا نمایشی و سطحی کار دیگری نمیکند. شاید اگر اصلا ارشاد دخالتی در این حوزه نداشته باشد، وضع آن اگر بهتر نشود، بدتر هم نشود. نگاه مدیریتی در موسیقی نواحی همیشه غلط بوده و امروز غلطتر است. افراد نالایقی در این حوزه دخالت دارند که فقط منافع خود را در نظر میگیرند؛ نمونهاش همین جشنوارههایی است که برگزار میشود و همیشه از بودجهها حداقلها نصیب هنرمندان میشود. ولی اگر دوستان اصرار دارند که اینگونه نیست با سند ثابت کنند و حداقل شریف و صادقانه مقابل منتقدان بایستند.
گفته میشود طی دوران کرونا هنرمندان موسیقی سنتی حتی بیشتر از هنرمندان موسیقی نواحی آسیب دیدند. نظر شما چیست؟
بله موسیقی کلاسیک هم این مشکلات را دارد! زیرا موسیقی کلاسیک ایرانی بیشتر وابسته به آموزش است و طیف وسیعی از این هنرمندان زندگی خود را بیشتر با آموزش میچرخاندند اما به تبع بحرانهای اقتصادی و کاهش ارزش پول ملی، خانوادهها از سبد هزینهکردشان در آموزش موسیقی کاستند و در نتیجه شاگردان این مدرسان موسیقی بهشدت کاهش پیدا کرده، منبع درآمد اصلی این افراد متزلزل است. چراکه در حال حاضر کنسرت به هر شکلی هم که باشد، ماهها است برگزار نمیشود و اگر هم بشود، درآمد چندانی ندارد. انتشار اثر هم که اصولا با شیوههای جدیدی که آمده و رعایت نشدن قانون کپیرایت منتفی است. به همین دلیل میتوانیم هنرمندان موسیقی را هر روز آسیبپذیرتر از دیروز ارزیابی کنیم.
اوضاع جذب مخاطب در موسیقی نواحی چطور است. آیا این ژانر از موسیقی، مخاطب حرفهای دارد و میتواند از راه بلیتفروشی در کنسرتها به حیات خود ادامه دهد؟
مخاطب موسیقی اقوام ایرانی معمولا در منطقه خودش مخاطب عام دارد و در دیگر مناطق با مخاطب غیر بومی مخاطبان آن بسیار محدود است ولی این مخاطبان هم به عنوان بازوی تامین منابع مالی برای این هنرمندان محسوب نمیشوند؛ زیرا باتوجه به جشنوارههایی که دولت برگزار کرده، تجربه و سابقه نشان داده است که این موسیقی مخاطب حرفهای ندارد. اجرای موسیقی نواحی برای این مخاطبان بیشتر مثل یک برنامه تفریحی و تفننی مانند جنگهای قدیمی است که یک سری افراد را دعوت میکنند که با خانواده و دوستان خود به سالنها میروند، البته اصولا سالنها معمولا خالی است. به همین دلیل بلیتفروشی خاصی نمیتواند برای این حوزه اتفاق بیفتد. برگزاری کنسرت موسیقی نواحی باید با حمایت انجام شود؛ به این صورت که یا دولت دست از تصدیگری بردارد و از بخش خصوصی با باز گذاشتن دستشان برای برنامهریزی بهتر دعوت شود اما مشکل اینجاست که وقتی میگوییم دست بخش خصوصی را باز بگذارند، مدیران از رفتار مردم در سالنها میترسند. البته هیچ اتفاقی قرار نیست بیفتد، زیرا این هنرمندان بیشترشان شناختهشده هستند.
برگزاری کنسرت در خارج از کشور چطور؟ آیا هنرمندان این بخش امکان برگزاری کنسرت در خارج از کشور و در فستیوالهای بینالمللی را دارند؟
کنسرت در خارج از کشور مقدور نیست؛ به دلیل اینکه بسیاری از هنرمندان شاخص که البته خیلی تعدادشان محدود شده به خاطر کهولت سن داروهای خاصی مصرف میکنند که امکان انتقالشان به کشورهای دیگر واقعا سخت میشود.
از موسیقی نواحی اصیل چه باقی مانده است؟
دراجراهای پرمخاطب فرم موسیقی نواحی ایران عوض شده و به شکل موسیقی پاپ تمایل پیدا کرده بین موسیقی اصیل خود و موسیقی مردمپسند باقی مانده است. این امر باعث شده که جوانانی که روی صحنه میروند هرچند که لباس محلی پوشیدهاند و شعر منطقه خودشان را میخوانند ولی آنچه اجرا میکنند، ساختارش موسیقی عامهپسند است.
موسیقی نواحی در زیست امروزی اجتماع
فکر میکنیم موسیقی نواحی کارکرد و نقش خودش را در زیست امروزی اجتماع از دست داده است. از سر نگرانی مایل هستیم برخی از این آثار ضبط شود و برخی از آنها در معرض دید هنرمندان مختلف قرار بگیرد. کارکرد این هنر به دلیل تغییرات سبک زندگی یا از بین رفته یا در حال از بین رفتن است. این اتفاق هم فقط مربوط به کشور ما نیست. مثلا موسیقی سرخپوستی یا موسیقی آفریقایی هم منسوخ یا در حال از بین رفتن هستند و الآن فقط یک کپی ضعیف و کمرنگ از آنها وجود دارد. متأسفانه این آفت در موسیقی بسیاری از مناطق کشورمان مشاهده میشود. مثلا هنرمندان با پوشیدن لباس محلی قدیمی روی استیج میروند ولی ترکیب سازبندی آنها مطابق با موسیقی سنتی دستگاهی شدهاست. حتی سازهای غیرمرتبط با آن فرهنگ وارد این حوزهها شده است ولی متأسفانه اسم آن را هنوز موسیقی اقوام میگذارند. در واقع این یک بازسازی از آن موسیقی است. بعضیها از جمله مدیران دولتی و کسانی که دنبال کننده جشنوارههای دولتی هستند، اعتقاد دارند همین هم غنیمت است. به نظرم این یک آفت است چون به معنای پذیرش ناتوانی و از میان رفتن تمامی ارزشهاست. حالا این ارزشها خواهناخواه به خاطر تغییر زمانه عوض خواهدشد. ما مثل تمام کارهایمان در ایران، این کار را هم دیر شروع کردیم.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
بازگشت ترامپ به کاخ سفید چه تاثیری بر سیاستهای آمریکا در قبال ایران دارد؟
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
رضا جباری: درگفتوگو با «جام جم»:
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم: