سالوادور مینوچین (بنیانگذار رویکرد ساختاری) معتقد است هر خانواده یک ساختار دارد از مجموعه رفتار و نقشهایی که اعضای خانواده از طریق آن به هم مرتبطند و این ساختار زمانی که خانواده در شرایط واقعی قرار داشته باشد، شناخته میشود. برای اینکه وظایف اصلی خانواده یعنی حمایت از فردیتیابی و درعینحال بین اعضا حس تعلق ایجاد شود، خانواده باید دارای ساخت کارآمد و خودکفایی باشد.
با توجه به این رویکرد، خانواده عبادی بهعنوان یک مجموعه مطرح میشود و تعاملات بین احمد و ثریا، مورد توجه قرار میگیرد. سلامت ابعاد مختلف زندگی آنان، موجب ایجاد و گسترش تفاهم و افزایش صمیمیت بینشان گردیده، تضمینی برای ثبات و بقای این مدل زندگی، به منزله یک نظام فراهم میگردد. تعاملاتی که در دنیای پرهیاهوی امروز با آمار بالای طلاق، چه بهصورت رسمی چه بهصورت طلاقهای عاطفی و زندگیهای موزاییکی که بهدلیل بیسوادی در رابطه و نداشتن مهارتهای زندگی مشترک، میتواند درس بزرگی برای جوانان و حتی میانسالان باشد. همانگونه که نویسنده رمان مذکور اشاره کردهاست: «اساس زندگی زناشویی تفاهم است و عشق نه مبارزه که به نفرت میرسد.» رابطه میان احمد و ثریا نشان میدهد که عالیترین سطح پیوند، ازدواج است که از یک انتخاب شکل گرفته و این تعهد برای طرفین مسئولیت و تکلیف به همراه دارد و در اکثر موارد انجامدادن تکلیف مساوی است با پا روی دل خویش گذاشتن و خداوند در قرآن فرمودهاند: «و از نشانههای او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنها آرامش یابید و در میانتان مودت و رحمت قرار داد؛ در این نشانههایی است برای گروهی که تفکر میکنند.»
احمد عبادی، ناشر است، برای قلم حرمت قائل است و در پی کسب منافع شخصی نیست. او بستری فراهم میکند برای چاپ آثار نویسندگان و شاعران و بهدلیل وساطت بین آنها و مخاطب، برای خود ارج و قرب قائل است. در تمام این سالها روی پای خودش ایستاده و بیهیچ کمکی از هیچجا، دوبار عنوان ناشر نمونه سال را به خود اختصاص داده است. روحیات افراد خصوصا روحیات لطیف ثریا را میشناسد و نگران اضطرابها و اندوه او بهعنوان همسرش هست و میتوان او را فردی مقتدر و مسئولیتپذیر دانست. قدرت در خانواده هم به اقتدار (چه کسی تصمیم بگیرد) هم به مسئولیت (چه کسی تصمیم را اجرا کند) اشاره دارد. قدرت از تأثیر و نفوذ هریک از اعضای خانواده در نتیجه یک عمل سخن میگوید. قدرت اغلب از اتحاد بین اعضا ناشی میشود.
ثریا با حالات و رفتار و افکار احمد آشناست و حتما نیازی به تکلم نیست تا بداند احمد خشمگین است یا نگران و در تبدیلشدن جریان خشم احمد به آرامش، مهارت دارد. این شناخت عاطفی، تعهدی پدید آورده که تا سفیدی کفن ادامه دارد.
هرگونه رفتار کلامی و غیرکلامی نوعی ارتباط است چون انسان بدون رفتار نیست و هر لحظه نوعی رفتار از خود نشان میدهد، پس انسان همیشه در حال ارسال پیام است و نمیتواند ارتباط نداشته باشد.
احمد با مقدمداشتن ثریا بر خودش در برخوردی محترمانه، اطرافیان را متوجه میکند که مانند او باید به ثریا احترام بگذارند. همچنین زوجین باید درباره ماهیت مرز خود با هم گفتوگو کنند.
صمیمیت فیزیکی یکی از راههای ایجاد و بهبود روابط زن و شوهر است و رفتارها روی تحریک یا کاهش احساسات و هیجانات بسی مؤثرند. فقدان این نوع صمیمیت، رابطه زوجین را تبدیل به یک رابطه بیروح و سرد میکند. زوجینی که صمیمی هستند بیشتر با هم میسازند، از زندگی مشترک خود رضایت بیشتری دارند و زندگیشان دوام زیادی دارد و مسلما توجه بیشتری به یکدیگر خواهند داشت و کمتر از هم دلخور خواهند شد و مردها بیشتر نیازمند اعتماد و دریافت تایید و تحسین هستند.
صمیمیت، علاقه و محبت عاقلانه موجب تداوم این پیوند مبارک میشود. این صمیمیت و عشق و عاشقی است که نیازهایشان را به چشم طرف میآورد و تلاش میکنند تا نیازهای یکدیگر را تامین کنند؛ در این فضا است که امکان تجمیع عشق وجود دارد و اگر محبت همراه با معرفت باشد، اساس و بنیاد زندگی مستحکم میشود و انسجام مییابد و از زن و مرد یک روح واحد میسازد اما زمانی که بیتوجهی در یکی از طرفین بهخصوص مرد غالب میشود، زندگی از مسیر درست خارج شده و به طلاق میانجامد. محبت به انضمام معرفت اما زمانی که عطوفت و محبت و مهربانی کاهش پیدا کند؛ گلهها، شکوهها، دلچرکینیها شروع میشود و گاه آنچنان زندگی را تحت تاثیر خودش قرار میدهد که زندگی به سمت نارضایتی پیش میرود و زمانی که زندگی، رضایتبخشی خود را از دست بدهد، گویا مشروعیت خودش را از دست داده است. آنچه که به زندگی مشروعیت واقعی میبخشد، مهر و علاقه است. یکی از مهمترین ملاکها در ازدواج، ملاکهای اخلاقی معنوی است. خوشخلقی اولین مولفه از ملاکهای اخلاقی معنوی است. فرد خوشخلق دارای مصداقهای نرمخویی، منعطفبودن، کوتاهآمدن، لجبازینکردن، قاطعیتداشتن، انصاف، کنترل خشم و پرخاشگری، شوخطبعی، مسئولیتپذیری و وفاداری است. مولفه دوم از ملاکهای اخلاقی صداقت، مهمترین رکن اخلاقی و راستگویی از ابعاد صداقت است. با این اوصاف سه ضلع مثلث عشق و علاقه، امنیت، اعتماد و محبت، که در رفتار احمد عبادی با ثریا کاملا مشهود و نمایان است، شکل میگیرد.
و یک زن، تنها میتواند به مردی که منصف است اعتماد کند چراکه او تحت هیچ شرایطی، حتی اگر حورالعین را ببیند، فراموش نخواهد کرد که شور و جوانی همسرش برای روشن نگهداشتن شمع خانه او ، مصرفشده و بر نمیتابد حقارتش را، حتی برای رسیدن به بزرگترین آرزوها.
و درنهایت عشق، نیروی محرکه هستی، پلی است به سوی حقیقت و عشق انسانی نشانهای است از حضور عشق خداوند در آفرینش و در حقیقت محبت بین محب و حبیب چیزی جز محبوب نیست.
و اینگونه است که ثریا میتواند تیمار کند، تربیت کند، عشق بدهد و عشق بستاند.
منبع: ضمیمه قفسه کتاب روزنامه جامجم