جوان ایرانی بارها و بارها ثابت کرده، نهتنها از پسِ مسئولیتهای بزرگ برمیآید بلکه میتواند مسیرهای غیرممکن را هموار کند. از حسن طهرانیمقدم که در ۲۳ سالگی اقدام به ساخت موشک کرد، تا قهرمانان ورزشی که پرچم ایران را بر بلندای قلههای جهانی برافراشتند، این نسل ثابت کرده ظرفیتهای عظیمی در دل خود دارد.
رهبر انقلاب دراین سخنان، از ظرفیتهای جوانان بهعنوان محور اقتدار ملی یاد کردند. اما پرسش اصلی اینجاست: در ساختارهای مدیریتی کشور چه میزان این ظرفیت دیده و فعال شده است؟ آیا جوانان مستعد، امکان بروز و ظهور در عرصههای تصمیمسازی و اجرایی را یافتهاند یا همچنان میان شعار و عمل، فاصلهای جدی وجود دارد؟
متأسفانه در برخی بخشها، هنوز اولویتها براساس منافع شخصی یا گروهی تعیین میشود نه براساس شایستگی و توانمندی. همین مسأله موجب میشود بسیاری از جوانان، علیرغم انگیزه و توان بالا، از ورود به میدان مأیوس شوند یا با بیاعتمادی مواجه شوند. در حالیکه تجارب موفق کشور - بهویژه در حوزه دفاعی - ثابت کرده هرجا جوانان میداندار شدهاند و نیتها خدایی و خدمتمحور بوده، کارها با سرعت و کیفیت بالا پیش رفته است.
در همین راستا باید نگاهی نو به مدیریت کشور داشت. جوانگرایی نباید صرفا در قالب شعار یا جابهجایی نسلی دیده شود بلکه باید بهعنوان یک اصل بنیادین در سیاستگذاری، انتصابها و ساختارهای اجرایی وارد شود. جوانی که میدان نمیبیند، انرژیاش به حاشیه میرود؛ اما وقتی باور شود، حمایت گردد و به او مسئولیت واقعی داده شود، نهتنها موفق خواهد شد بلکه دیگران را هم با خود همراه میکند.
با این وجود خود جوانان میدانداری کنند و منتظر اقدامات دولت نباشند. باید با این نگاه که این کشور برای خودشان است بیخستگی و جدیت کار کنند و خودشان را با خلاقیتهایشان به مدیران تحمیل کنند. رهبر انقلاب بارها بر این نکته تأکید کردهاند که نباید جوانان انتظار داشته باشند همهچیز از ابتدا برایشان فراهم باشد. همانطور که در دوران دفاع مقدس، بسیاری از فرماندهان جوان با کار شبانهروزی، از جان مایه گذاشتند و نتیجهاش شد اقتداری که امروز در صنایع پهپادی، موشکی و دفاعی به چشم میخورد. اگر آن تلاشها نبود، امروز خبری از این قدرت بازدارنده نبود.