کل مسیر فیلم، نمایانگر چالشهای این پسر برای متقاعد کردن پدرش است. این فیلم که در دوران شیوع کرونا ساخته شده، تلاش میکند تا در عین بیان مسائل مختلف اجتماعی، کنایهای به مدیران ردهبالای جامعه با زبان طنز بزند که این طنز به دلیل فیلمنامه ضعیف چندان درنیامده است. خود مسلخی معتقد است که یقهسفیدها فیلمی جدی همراه با لحظات کمیک و اقتباس یا برداشتی از فیلم خارجی «جوکر» است. اکران یقهسفیدها بهانهای شد تا لحظاتی درباره شکلگیری این فیلم از شهرام مسلخی(کارگردان) سؤال کنیم.
شما قبل از یقهسفیدها دو فیلم «هیلانه» و «عاشقها ایستاده میمیرند» را در کارنامه دارید که مضمون مشترک تمام اینها پیدا کردن یک گمکرده یا بازگشت به اصل و ریشه (پدر یا مادر) است و این موتیف در یقهسفیدها هم با اطلاع پیدا کردن پسری از وجود پدری صاحب نفوذ تکرار میشود. آیا گرایش شما به این داستانها عمدی بوده یا ناخودآگاه اتفاق افتاده است؟
خیلی جالب است که خودم به این موضوع توجه نکرده بودم و در واقع تعمدی در کار نبوده، همهچیز ناخودآگاه اتفاق افتاده است اما در فیلمهای هیلانه و عاشقها ایستاده میمیرند چنین پیرنگی را که کسی به دنبال گمشدهای باشد، دوست داشتم. فیلمنامه یقهسفیدها مربوط به من نیست اما کار کردن در این فضا با این مضمون با وجود اینکه قبلا در این ژانر کار نکرده بودم، برایم متفاوت بود. نحوه ورودم برای ساخت این فیلم به این شکل بوده است که اول فیلمنامه و سرمایهگذار بودند، بعد به سراغ من به عنوان فیلمساز آمدند. به هرحال بخشی از فرآیند فیلمسازی و فیلمساز شدن تجربه کردن است و من نیز با اینکه ژانر یقهسفیدها که کمی همراه با کمدی و طنز باشد، مورد علاقهام نبوده، فکر کردم تجربه کردنش برایم لازم است.
بعد از مدتها که کمتر از فیلمسازی شما خبری شنیده میشد، چه انگیزهای موجب شد سراغ ساخت و تهیهکنندگی فیلمی با پسزمینه سیاسی و کمدی بروید؟
اگر خبری شنیده نمیشد، بیشتر به دلیل شیوع کرونا و رونق نداشتن سینماها بود؛ وگرنه من در جشنواره فیلم فجر «پدران» را داشتم. متأسفانه شیوع بیماری کرونا و رونق نداشتن سینماها باعث شد اکران فیلمهای «لاکپشت» و «پدران» به تأخیر بیفتد و حالا در حال چیدن مقدمات اکران این فیلمها هستیم. شرایط تولید یقهسفیدها به دلیل شیوع بیماری کرونا خیلی سخت بود اما خدا را شکر یک گروه همراه و بسیار خوب روبهرو و پشت دوربین داشتیم و تلاش کردیم آنچه را در توان داریم به کار ببریم که نتیجه خوب شد. فیلم حدود سه سال است که آماده اکران شده اما به خاطر کرونا و دیگر اتفاقات، امکان اکران نداشتیم. یقهسفیدها بیشتر برداشت و اقتباسی از فیلم جوکر بود و در آن تلنگری در زمینه سیاست و فضای حاکم بر سینما هم به چشم میخورد. به نظرم یقهسفیدها یک فیلم جدی و اجتماعی است که رگههایی از طنز در آن دیده میشود. با وجود اینکه فیلم موضوعی جدی را دنبال میکند، وقتی شما میخواهید از کسی انتقاد کنید، با زبان کمدی و شوخی بهتر امکان انتقال آن وجود دارد. بنابراین، سعی کردیم موضوعات روز که برای مخاطب جذاب است را در فیلم داشته باشیم و به آن اشاره کنیم.
آیا با ساخت این فیلم قصد داشتید به آقازادهها کنایهای بزنید یا خیر؟
بله- از نام فیلم هم مشخص است که یقهسفیدها بازنمایی نوعی بزهکاری اجتماعی است که در رده مسئولان شکل میگیرد و با زبان طنز سعی کردیم نسبت به این موضوع نقدی داشته باشیم، معمولا این زبان کمدی را مردم بهتر میپذیرند.
مشکلی برای انتقال این مفاهیم در فیلم به مخاطب نداشتید؟
متأسفانه فیلم ما با دو شورا مواجه شد، یکی دولت قبل بود که برای گرفتن پروانه، اصلاحاتی داشت و هنگام اکران فیلم، وقفهای افتاد و زمانی که برای تمدید پروانه نمایش رفتیم، طبق قانون جدید باید فیلم دوباره در شورای جدید بازبینی میشد، آنجا هم با اصلاحیههایی روبهرو شدیم که در نهایت با لطف و مساعدت آقای سهرابی، معاونت ارزشیابی وزارت ارشاد تا حدودی مشکلات برطرف شد و در بخشهایی هم مجبور شدیم اصلاحاتی انجام دهیم. بنابراین، فیلم قطعا اصلاحاتی داشته و حدود ۱۰ تا ۱۵ دقیقه از آن در شورای قبلی و جدید حذفشد.
این حذفها به فیلمنامه صدمهای وارد نکرد؟
شرایط ساخت فیلم در کشورمان به گونهای است که حتی خود فیلمساز هم بخشی از آن چیزی که درون ذهنش جریان دارد را حذف میکندو باتوجه به داشتن چنین طبیعتی در ذاتمان، خودمان در فیلمنامه هم اصلاحاتی کردیم. وقتی فیلمنامه را به شورای پروانه ساخت ارائه میدهید، آنجا هم قطعا اتفاقی میافتد. وقتی به پیش میرویم به این امید داریم که چون پروانه ساخت داشتیم و هیچ قابی را عوض نکردیم، اتفاقی برای فیلم نیفتد اما باز هم پلانهایی کم میشود. به هرحال فیلمساز برای تمام پلانهایی که میگیرد، زحمت میکشد، نسبت به آنها حس پدرانه دارد و اگر حتی یک ثانیه از آنها کم شود هم برایش زیاد است.
چه عواملی در انتخاب بازیگرانی مانند مهدی کوشکی، مهدی هاشمی و رضا داوودنژاد دخیل بود؟
این فیلم حدود چهار سال پیش تولید شد و در آن زمان سعی کردیم از بازیگرانی استفاده کنیم که باتوجه به بودجه و شرایطمان مورد تأیید بودند و خدا را شکر که خوب از پس ماجرا برآمدند. باتوجه به سلیقهام نسبت به سینمای اجتماعی، دوست نداشتم سمت بازیگران در کمدیهایی بروم که چندان مورد علاقهام نیستند. قطعا این بازیگران فعلی هم ماهر بودند، هم فضای کمدی را میشناختند و هم اینکه از پس فضای اجتماعی فیلم برآمدند.
بعضی از منتقدان و مخاطبان که دیدگاه سختگیرانهتری نسبت به فیلم شما دارند و انتظارشان از فیلم بالاتر است، معتقدند فیلم در بخش فیلمنامه ضعف دارد و انتظار مخاطب را برآورده نکرده است. به عنوان مثال، شیوه آشنایی پسر با پدرش و پذیرش سریع پدر نسبت به اینکه فرزندی دارد، چندان باورپذیر نیست و روابط علت و معلولی چفت و بست لازم را ندارد، بعضی صحنهها مثل بازسازی صحنه حمام فیلم «جدایی نادر از سیمین» یا «جوکر» به نظر کلیشهای است.
در مورد فیلمنامه باید با فیلمنامهنویس صحبت کنید اما کلیت فیلم مورد تأییدم بوده است. بعضی پلانهای مربوط به فیلم جوکر را هم خودم به فیلم اضافه کردم. وقتی بحث اقتباس به میان میآید، استفاده از کلیشه در فیلمی که رگههای طنز و کمدی دارد، معنای بدی ندارد و فضایی که به نظر کلیشه است، به عنوان بخشی از کار محسوب میشود. وقتی شما فضای جدی ایجاد کنید، مشابهسازی صحنه حمام فیلم جدایی نادر از سیمین خیلی کار اشتباه و تقلیدی است اما وقتی فضا کمدی باشد، معادله تغییر میکند. به هرحال قصه فیلم درباره پسری عاشق سینماست که متوجه میشود پدری صاحب نفوذ دارد و سعی میکند با ارتباط پدرش و به دست آوردن سرمایه به سینما ورود پیدا کند. طبیعی است وقتی شخصیت شما عاشق سینماست، شمایل خود را شبیه فیلم جوکر کند و اشاراتی به سینما داشته باشد. اگر بخواهیم از این مسائل به سادگی رد شویم، فیلمنامه ممکن است به پختگی لازم نرسد و علاوهبر این، فضای کمدی دستش را باز میکند که به جای هرکدام از این شخصیتها قرار بگیرد اما باز هم نظر مخاطبان برایم محترم است. یقهسفیدها یک فیلم جدی با رگههایی از طنز، هنری، اجتماعی و ترکیبی است و اگر مخاطبان با آن ارتباط برقرار نکنند، به دلیل تنوع سلیقه و انتظار مخاطبانی است که میخواهند یک فیلم کمدی صرف ببینند. ما که تبلیغات زیادی برای فیلم نداشتیم؛ آنچه باعث شده جزو فیلمهای پرفروش حال حاضر شویم، به دلیل رضایت مخاطبان بوده که توانستهاند مخاطبان دیگری را به سالن بیاورند. به هرحال حتی اگر مخاطبان بهترین فیلمهای تاریخ سینما را ببینند، ممکن است یکسری فیلمها را دوست داشته باشند و بعضی هم خیر، چون علاقه به فیلمهای سینما بیشتر سلیقهای است.
چقدر به گیشه در روند ساخت فیلم توجه داشتید؟
هیچ فیلمسازی نمیتواند بگوید گیشه برایم اهمیت ندارد. اگر از روی علاقه تابلوی نقاشی را طراحی و روی دیوار بزنید، استدلال شما این است که برای نوازش چشم خودم این کار را انجام میدهم اما هنر سینما مقوله جمعی است، مثل نقاشی نیست و نمیتوانید بگویید که این کار را برای دل خودم انجام میدهم و فروش و گیشه برایم اهمیت ندارد. تمام فیلمسازان به گیشه و مخاطب اهمیت میدهند و ما هم در تمام مراحل پیشتولید و پستولید تلاش کردیم مخاطب با حس خوبی از سینما بیرون برود. به هرحال، همیشه ممکن است مخاطبانی هم فیلم را دوست نداشته باشند اما آرزو میکنم که ناراضیها کمتر باشند.
از نحوه استقبال مخاطبان و اکران فیلم راضی هستید؟
با همه کمی و کاستی و مشکلاتی که در سئانسها و تبلیغات فیلم داریم، استقبال از فیلم ما خوب بوده و فیلم مسیر خودش را طی میکند و با اقبال مخاطبان روبهرو شده است. متأسفانه در زمینه اکران مشکلاتی داریم و فقدان نظارت در سینماها و سئانسهایی به فیلمها تعلق میگیرد، مشاهده میشود. خوشبختانه بهرغم اینکه سئانسهای فیلم ما با فیلمهای دیگر قابل قیاس نیست، فروش خوبی داشتیم. گاهی یک فیلم در یک سینما ۱۵سئانس در بهترین ساعتها را دارد اما فیلم ما دو تا سه سئانس دارد و بعضی سینماها یک سئانس به فیلم اختصاص دادند. چند روز پیش هم اکران مردمی داشتیم و با استقبال مخاطبان خیلی دلگرم شدیم.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد