حالا در برخی ایدهها شاید توجیهپذیر باشد، چرا که ممکن است دامنه موضوعیت آن بخش محدودی از مردم را در بر بگیرد یا فعلا ضرورت آن احساس نشود، ولی در مواجهه با مناسبتهایی مانند عید نوروز، ماه مبارک رمضان و ایضا آنچه باعث سیاهپوشی مردم ایران و بخشی از جهان در همین روزها شده، یعنی واقعه عاشورا که از هر حیث دارای مؤلفههای جذاب دراماتیک است.
برگزاری برنامههای مختلف محرمی، بهخصوص تاسوعا و عاشورا، در ایران علاوه بر عمق فرهنگی آن، صنعتی بزرگ از تولید و اشتغال را بهوجود آورده است، صنعتی که سینما نه تنها از آن بهره نمیبرد، بلکه از منظر وظیفه هنری و رسانهای نیز محمل تاثیرگذاری به حساب نمیآید. هیچ رویدادی به اندازه عاشورا مضمون و فرم مناسب سینمایی ندارد. آنچه آثار هنری از جمله فیلمها را از یکدیگر متمایز میکند، گرایش به دستمایههایی چون آزادگی، عدالتخواهی، ایستادگی در برابر ظلم، برابری اجتماعی، مردانگی، وفای بهعهد، خانوادهمحوری، جنگ با جبهه شر، شهادتخواهی و بالاخره رفاقت و عشق و ایثار است.
هریک از رویکردهای نامبرده به تنهایی چنانچه در یک اثر دراماتیزه شود، جایگاه آن را بالا میکشد و به آن ارج و قرب ویژه میبخشد. بنابراین عاشورا همواره میتواند کهن الگوی سینمای برتر و متعالی تلقی شود. اکنون پرسش این است که آیا فیلمهای مناسبتی همچون عاشورا الزاما باید در قالب تاریخی و با پروداکشن سطح بالا ساخته شود، مثلا سفیر، روز واقعه، رستاخیز و یکی دوتای دیگر؟ پاسخ این قلم قطعا منفی است. البته ساخت فیلمهای اشاره شده ضرورت دارد و در صورت فراهم بودن امکانات چه بهتر که چنین فیلمهایی در صف تولید قرار داشته باشند اما آنچه که بیش از همه ضرورت دارد اینکه موضوع و مفاهیم و آرمانهای عاشورایی در آثار با گونههای متنوع ساری و جاری باشد.
مثلا صحنههای ارجاعی فیلمهای مرحوم رسول ملاقلیپور به عاشورا در سینمای دفاعمقدس جدی و قابلتامل است، بهخصوص صحنه معروف فیلم «افق» که در پرداخت سینمایی و فرم ارائه نیز جزو ماندگارهای این گرایش است. در فیلمهای مستند نیز همواره جای کار وجود دارد اما غالب مستندسازان صرفا وجه بیرونی و فیزیکی عاشورا را به تصویر کشیده و عموم این فیلمها نگاهی توریستی به برنامههای عزاداری و دستههای سینهزنی دارند. کمتر کارهای امثال پرویز کیمیاوی، ناصر تقوایی و... گرچه با نگاهی نهچندان پذیرفتنی اما با پشتوانه پژوهشی مثال زدنی به منصه رسیدهاند.
بازگردیم به فیلمهای بلند داستانی که اصلیترین موضوع این بحث است. چرا دیگر فیلمهایی مانند «نیاز» ساخته نمیشوند، سؤالی است که البته در آسیبشناسی نقاط ضعف سینمای ایران زیاد به آن پرداخته شده است، ولی در اینجا اشاره بهآن از منظر کمک به کمبود فیلمهای مناسبتی است. باید در سیاستهای کلان سینمای ایران توجه به فیلمهای اجتماعی با موضوعات عاشورایی توجه ویژه صورت گیرد. ازخود گذشتگی، رفاقت و ایثار میتواند همچنان موتور محرکه درامهای جمع و جور و کمهزینه، ولی بهشدت کاربردی و فرهنگساز در سینمای ایران باشد. در یک کلام، امروزه خیلی بیشتر به فیلمهای دلی مانند «نیاز» ساخته علیرضا داوودنژاد نیاز داریم که از جهات مختلف پاسخگوی خواست مردم در مناسبتهای مختلف باشند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد