سه تن از زنانی که در قصه نقش پرزنگی در زندگی سوران دارند؛ مادرش، همسر او و همسر برادرش هستند. شیلان همسر سوران، زنی آرام و عاشق است که به تعریف بازیگرش در بزنگاه، وقتی پشت عشقش درمیآید صدایش را بالا هم میبرد و دیگر از او تصویری آرام نمیبینیم. نقش شیلان را این شبها با بازی آسو پاشاپور سریال سوران میبینیم؛ سریالی که از شبکه یک سیما پخش میشود و استوار بر روایت کتاب عصرهای کریسکان، زندگی شهید سردشتی را به تصویر میکشد. در این سریال مادر سوران هم حضور دارد که گاهی برای شیلان و عروس دیگرش ژیوار بیش از پسرانش دل میسوزاند و تصویری متفاوت ارائه میکند. با پاشاپور، بازیگری که ریشه در قوم کرد دارد و در این سریال نخستین تجربه جدی خود را در قاب تصویر رقم زدهاست و همچنین مریم کاظمی، بازیگر نقش مادر شهید گفتوگو کردیم. گپی هم با گلنوش قهرمانی، بازیگر نقش ژیوار داشتیم که در ادامه آمدهاست.
خانم پاشاپور، بازی در سریال سوران را میتوان مهمترین کار شما تا امروز دانست. نقش و قصه چه ویژگیهایی داشت که بازی در آن را پذیرفتید؟
آسو پاشاپور، بازیگر نقش شیلان: در درجه اول شجاعت و جسارت شیلان من را به خودش جذب کرد، همچنین اصالت کرد این شخصیت در تصمیمم بیتاثیر نبود؛ چون خودم هم از طرف مادری و هم از طرف پدری کرد کردستانم. با خودم گفتم شاید این موقعیت خوبی برای ادای دین از طرف من به زنان کرد کشورم باشد.
خانم کاظمی، شما برای ایفای این نقش چقدر با زبان کردی آشنایی داشتید و چطور برای اجرای آواهای متناسب با این زبان و درآوردن لهجه تمرین کردید؟
مریم کاظمی، بازیگر نقش مادر سوران: زبان کردی مستقل و دارای لهجههای مختلف است که بسته به منطقه جغرافیایی ساکنان آن قابل شناسایی و درک است. ما زبان کردی را تشخیص میدهیم ولی تشخیص لهجهها فقط از افراد بومی برمیآید و این در مورد تمام زبانهای قومیتهای ایرانی درست است. آشنایی من شاید مثل خیلی دیگر از فارسیزبانها در حد شنیدن آوازها و آواها، لالاییها، شنیدن صحبت کردن دوستان و آشنایان کردزبان، یا دیدن بعضی فیلمها در مواقع نادر باشد و اگر قبول کنیم یادگیری زبان بیشتر به گوشکردن و شنیدن درست مربوط است، مشاور لهجه کردی که اصالتا کرد بودند در این کار خیلی کمک میکردند و با توافق کارگردان به یک لهجه یکدست برای همه بازیگران رسیدهبودند که کدهای آن را به ما میگفتند. وقتی قرار باشد متن مشخصی در کوتاهمدت حفظ و بازی شود، کافی است پایت را روی سنگهای چیده شده بگذاری و از سختی راه عبور کنی. در مورد آواها باید بگویم این شانس را داشتم که بسیاری از عوامل پروژه خودشان کردزبان بودند و شنیدن صدای صحبتها و آواها از زبان اصیل آنان بسیار کمکم کرد. سعی میکردم اگر قرار است چیزی را حفظ کنم عین آن چیزی باشد که شنیدهام.
شخصیت مادر سوران با تصوری که در ذهن بسیاری در مورد مادرشوهر وجود دارد، متفاوت است و در خیلی از موقعیتها با عروس همراهی میکند. نگاه شما در متن و اجرا به این ویژگی چه بود؟
کاظمی: در خانوادههای قومیتهای ایرانی با فرهنگ خاص خودشان، نسبتها طور دیگری تعریف میشود. خانواده هدف واحد دارد و ازدواج فرزندان، آن هدف را تغییر نمیدهد و یک سنت پذیرفته شدهاست. از نظر حمیرا، زیاد شدن تعداد افراد خانواده ادامه ازدواج خودش و کاک عیسی است. زندگی بدوی، خانواده را مثل قبیله تعریف میکند. عروس و مادرشوهر عضو یک قبیله میشوند. ازدواج ادامه چرخه طبیعت است. هرکس در این چرخه وظیفه خود را میداند. در خانوادههای عشایری یا روستایی قدیمی ایران به سبب سهیم بودن در تولید مایحتاج زندگی به دست خودشان، نوعی آزادگی، رهایی و استقلال شکل میگرفت. وقتی از این دیدگاه به رابطهها نگاه کنیم هیچکس جای کسی را تنگ نمیکند. در کنار هم برای زندگیشان و ادامه آن تلاش میکنند.
زنان مبارز در ذهن ما بسیار پرشور و جسور هستند اما شخصیتی که ما از شیلان میبینیم، آرام است و حتی در نحوه دیالوگگویی این آرامش دیده میشود. البته در مقاطعی هم مثل مطرح شدن ازدواج سوران با همسر برادرش قاطعانه میایستد. نگاه خودتان به این شخصیت چگونه بود و چطور سعی کردید این تضادهای شخصیتی در موقعیتهای متفاوت را به اجرا درآورید؟
پاشاپور: شیلان خیلی صبور و آرام است ولی بهنظر من هر انسانی یک نقاطضعفی دارد که وقتی پای آنها وسط کشیده میشود از کوره درمیرود و مثل شیلان به یکباره حتی در مقابل برادر خودش قاطعانه میایستد. به هر حال نقطهضعف شیلان هم سوران است.
به نظر میرسد ایفای شخصیتی که ممکن است نزدیکانش همچنان او را به یاد داشتهباشند، چالشهایی در پی داشتهباشد. برای مواجهه با این چالشها و نزدیک شدن به واقعیت نقش چه کردید؟
کاظمی: این سؤال قاعدتا باید از فیلمنامهنویس، کارگردان و تهیهکننده پرسیده شود؛ زیرا کتاب بازیگر، فیلمنامه است. این فیلمنامه است که چالشها را تعریف میکند و راههای نزدیک شدن به نقش را پیش روی بازیگر میگذارد. به عنوان بازیگر، نگران این نبودم آیا با حمیرای واقعی مشابهت دارم یا نه. سعی داشتم نقش یک مادر کرد را با جهانبینی بومی و بدوی او قبول کنم و او را باور پذیر بازی کنم. از نظر مشابهتهای تاریخی این نوع شخصیتها معمولا آنچه به یادگار میماند جزئیات نیست بلکه کلیات خصوصیات فکری و رفتاری است که به یاد آورده میشود. جزئیات، ابزار کار بازیگر است و از طریق عمل به آن، به شخصیت نزدیک میشود. و میدانید که این سریال اقتباس خوبی از داستان اصلی است و طبیعتا تغییراتی در شخصیتها و مناسبات آنها، داستانپردازی و حدس رویدادها، کار را قابل دسترس کردهاست.
پاشاپور: در رابطه با نحوه زندگی و نوع ارتباطات این شخصیت کاملا ناآشنا بودم؛ برای مثال زندگی در دهه ۵۰ برای من غیرقابل لمس بود یا تصمیماتی که شیلان در زندگی میگرفت کاملا به دور از من بود اما من تا جایی که توانستم، سعی کردم شیلان را کاملا درک و خودم را به درستی در موقعیت او تصور کنم.
چقدر با فرهنگ کردی آشنا بودید یا برای ایفای این نقش درباره این موضوع مطالعه کردید؟
کاظمی: مطالعهای نداشتم. آشنایی من خیلی معمولی و به اندازه مسافرت به شهرهای استانهای کردزبان یا دوستان کردم و شنیدن بعضی خاطرات دوستان و آشنایان بودهاست.
خانم پاشاپور شما چطور؟ برای ایفای این نقش با همسر شهید سردشتی گفتوگو داشتید یا در این زمینه مطالعه کردید؟
پاشاپور: متاسفانه نتوانستم با ایشان ارتباط داشتهباشم. خیلی علاقهمند بودم دیداری با آنها داشتهباشم اما میسر نشد. مطالعه کتاب عصرهای کریسکان و راهنماییهای آقای محمدزاده بسیار به من کمک کرد و همچنین مادر عزیزم با اشرافی که به آن فضا، فرهنگ و آن نسل داشت، خیلی به اطلاعاتم اضافه کرد.
چه ویژگیهایی از این شخصیت را جذابتر دیدید و تلاش داشتید در اجرا پررنگتر نشان دهید؟
پاشاپور: صبوری شیلان و عشق خالصی که به سوران دارد برایم جذاب بود.البته مهمترینش جسارتی است که در تمامی تصمیمهای شیلان دیده میشود. اینها برای من خیلی جالب بود و سعی کردم این سه خصوصیت را پررنگ و نمایانتر کنم.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
بازگشت ترامپ به کاخ سفید چه تاثیری بر سیاستهای آمریکا در قبال ایران دارد؟
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگو با علی کاظمی، از ورودش به بازیگری تا نقشهای مورد علاقهاش
رضا جباری: درگفتوگو با «جام جم»: