میزبانی از اتباع افغانستانی موضوع جدیدی نیست و سالهای سال است که ایران جزو نخستین مقاصد مهاجرتی این پناهجویان است. درحالحاضر ایران و افغانستان بیش از ۹۰۰کیلومتر مرز مشترک دارند وهمین امر باعث شده که تردد مرزی و مهاجرت برای آنها سهلتر باشد، چراکه از نظر هزینهای بهصرفه است. علاوه بر این مشترکات فرهنگی نیز بر رغبت مهاجران افغانستانی افزوده و بیدلیل نیست که کشور ایران طولانیترین رکورد میزبانی از پناهندگان افغانستان را به خود اختصاص داده است؛ موضوعی که در ماههای اخیر به یکی از چالشهای اجتماعی کشور تبدیل شده است و موجسواران از این فرصت استفاده کردهاند تا این مسأله را به یکی از عوامل بحرانزا در کشور تبدیل و نگرش منفی به مهاجران افغان را در جامعه حاکم کنند.بعد از تسلط طالبان بر افغانستان و سقوط دولت اشرفغنی، همسایه شرقی ایران دستخوش تحولات عظیمی شد. حاکمیت طالبان بر افغانستان بحرانزده، رسالت و وظیفه دوچندانی رامتوجه جمهوری اسلامی کرد تا اقدامات انساندوستانه بیشتری را در قبال پناهجویان افغانستانی انجام دهد؛ عاملی که باعث شد تا ورود اتباع افغان به کشور با سهولت صورتپذیرد. این اقدام انسانی که در راستای حسنهمجواری انجام شده بود، به مذاق تلویزیونهای فارسیزبان خارجنشین خوشنیامد و آنها با تولید برنامههای مختلف و ضریبدادن به اخبار مهاجران افغانستانی و سوگیریهای منفی، نگرانیهای مختلفی را در جامعه پدید آوردند؛ موضوعی که با همراهی برخی جریانات داخلی همسو با معاندان، شدتگرفت و حضور اتباع افغانی در اماکن مختلف تبدیل به موضوعی برای ایجاد ترس و هراس مردم شد.
ناگهان اخبار و گزارشهای متنوع و گستردهای از تردد مهاجران افغانستانی در شهرهای مختلف کشور، فعالیت شغلی آنها، افزایش زاد و ولد افغانها در مراکز درمانی، اعطای تابعیت به کودکان حاصل از ازدواج زنهای ایرانی و مردان افغان و سهم مهاجران افغانی در ناهنجاریها و بزهکاریها منتشر شد تا افکارعمومی نسبت به این میزبانی که سابقه طولانی در کشور ما دارد، حساس شود. بنگاههای خبرپراکنی در فاز دوم فعالیت خود به امنیتیکردن حضور افغانستانیها در کشورمان پرداخته و اینطور القا کردند که همه مهاجران افغان بدون هیچ پیششرطی وابسته به داعش هستند و هرکدام از آنها حکم یکتهدید امنیتی برای کشور دارند و باید تمهیداتی برای اخراجشان فراهم شود. به همین بهانه میخواهیم در این گزارش به تجزیهوتحلیل چرایی تلاشهای این رسانهها برای ایجاد افغانهراسی بپردازیم. زمان زیادی از خط انتشار اخباری مبنی بر ورود هزاران پناهجوی غیرقانونی افغانی در روز به ایران نگذشته است، اخباری که با تحلیل محتوای آنها بهسادگی میتوان دریافت که رسالت خبریشان ایجاد نگرانی امنیتی و اقتصادی در جامعه بود. انتشار و توزیع هدفمند تصاویر و فیلمهایی از اتباع افغان نیز بخشی از پازل طراحیشده از سوی جریان اسرائیلی است که از هیچ اقدامی برای ضربهزدن به جمهوری اسلامی رویگردان نیستند و از هر دریچهای وارد میشوند تا ضمن دخالت در امور داخلی کشورمان، بر روابط دیپلماتیک و سازنده جمهوری اسلامی ایران با کشورهای دوست و همسایه سایه بیندازند.
پدیده مهاجرت با توجه به ذات خود که میتواند تهدیدآفرین باشد، فرصتهای فراوانی را نیز در اختیار کشور میزبان قرار میدهد؛ موضوعی که قطعا توسط کارشناسان امر مورد بحث و بررسی علمی قرار گرفته است و نمیتوان بهطورکلی منکر حضور مهاجران در کشور شد بهویژه که درحالحاضر بخش عمدهای از فعالیتهای بخش خدماتی توسط کارگران افغانی ساماندهی میشود. بنابراین صراحتا میتوان گفت اگر فکر کنیم موج شبهات و شائبههایی که در این ماههای اخیر درباره مهاجران افغان مطرح میشود فقط یک چالش عمومی است و هیچ پیشینه امنیتی ندارد، سادهاندیشی است. شکست پروژه ناآرامیهای سال گذشته که در بستر یکعملیات هیبریدی در حال رقمخوردن بود باعث شد طراحان فتنهها و ناآرامیها در ایران شیوه و تاکتیک جدیدی را عملیاتی کنند تا بتوانند با استفاده از تکنیک دروغ، فتنه جدیدی را تحت عنوان ورود میلیونها مهاجر افغان که با طالبان و داعش در ارتباط هستند به سرخط خبری رسانههای همسو با خود تبدیل کنند که مثلا ورای ناامنی که هرکدام از این پناهجویان افغان میتوانند برای مردم ایران داشته باشند استفاده از یارانه پنهان و بهرهبرداری از برخی سوبسیدها زمینهساز گرانی برای کالاها شده؛ انتشار تصاویر و فیلمهای خشونتآمیز که مربوط به سالهای گذشته یا حتی کشورهای دیگر بوده است بخشی از این پازل را تشکیل میدهد. همانطور که پیشتر به ماهیت موج افغانهراسی پرداختیم باید گفت شکست پروژه ایجاد اغتشاش در سالگرد فوت مرحومه مهسا امینی، باعث شد تا جریانات معاند تمام تلاش خود را برای ایجاد تقابل و دوگانگی برسر موضوع ایران و افغانستان و بحث دانشگاه انجام دهد؛ پروزه نخنمایی که ما شاهد شیوه مشابه آن در مقاطع مختلف پیرامون تعامل ایران و عراق بودیم. پس با این نگاه و مرور برخی اخبار و چالشهایی که در حوزه مرز ایران و افغاستان مطرح میشود، میتوان بهخوبی درک کرد که دشمن در ادامه سناریوی خود تلاش دارد چالش و بحرانهایی را بین ایران و افغانستان کلید بزند و اینبار بحث میزبان و مهمان ناخوانده را پیش بکشد و با امنیتی جلوهدادن آن بهویژه پس از رخدادن حوادثی نظیر اقدام تروریستی که در حرم حضرت شاهچراغ شاهد آن بودیم بکوشد تا حضور افغانها را تهدیدی بالفعل و عمومی معرفی کند.
درحالیکه داعش هیچ پایگاه و مقبولیتی در میان مردم افغانستان ندارد و اغلب آنها هیچ سنخیتی با داعش ندارند اما رسانههای معاند با همراهی برخی جریانات نفوذی و فریبخورده داخلی به همانندسازی دراینباره میپردازند تا اینطور وانمود کنند که این روزها داعش، نیروهای خود را در پوشش مردم پناهجوی افغان وارد خاک ایران میکند.
شبهات و اخبار زرد و غیرواقعی به همین بسنده نکرد و باعث شد تا اتاقفرمان بعد از پیوست امنیتی و اقتصادی که طراحی کرده بود همانند یک جنگ ترکیبی به عرصه سیاست هم چنگی بیندازد و با استفاده از همان تکنیک دروغ و شایعهسازی بگوید که اتباع افغان ادعای لزوم داشتن نماینده در مجلس شورای اسلامی را مطرح کردهاند. این درحالیاست که براساس قوانین حاکم بر جمهوری اسلامی اصلا تصور چنین مسألهای قابل باور نیست که روزی اتباع یک کشور دیگر بتوانند در خانه ملت کسب کرسی کنند.
البته نمیتوان منکر آسیبهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی افزایش مهاجران در کشور شد بهویژه که این موج مهاجرت بهصورت غیرقانونی صورت میگیرد و محدود به اتباع کشور افغانستانی نیست. لذا پرداختن به موضوع مهاجران و پاسخدادن به نگرانی مردم از سوی مسئولان ذیربط امری ضروری است، موضوعی که مورد توجه دولت سیزدهم قرار گرفته و در قالب ایجاد و فعالسازی پایگاه جامع هوشمند اتباع بیگانه مورد پیگیری است، اقدامی که درصورت نهاییشدن و رونمایی از آن دستاورد بزرگی برای جمهوری اسلامی ایران رقم میزند. مسألهای که جریانات معاند با هوشیاری درباره فواید این پایگاه در تلاش هستند تا به هر شکل ممکن عملیاتی نشود و با ادعای دروغ و هزینهسازی برای حاکمیت همانند اتفاقاتی که درخصوص حمایت ایران از عراق و سوریه انجام شد میخواهند اینطور بگویند که سرمایهگذاری جمهوری اسلامی در این حوزه اشتباه است و حاکمیت باید ارائه خدمات به مهاجران را محدود کند، درحالیکه این دیدگاه ریشه در نگرانی آنها دارد که ممکن است این پناهجویان سفیران دیدگاههای جمهوری اسلامی در دیگر کشورها شوند و این آغاز چالش معاندان نظام است که سالهاست با پروژه ایرانهراسی درصدد هستند تا ملتها را نسبت به تفکر و نگرش انقلاب اسلامی بدبین کنند.
بازگشت ترامپ به کاخ سفید چه تاثیری بر سیاستهای آمریکا در قبال ایران دارد؟
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رضا جباری: درگفتوگو با «جام جم»:
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم: