در میانه نبرد غزه با رژیم غاصب صهیونیستی، حکومتهای غربی از کشورهای اروپایی گرفته تا آمریکا بار دیگر و بیش از پیش با رفتاری بیشرمانه، استانداردهای دوگانه خود را در مواجهه با آزادی بیان نمایان کردند. در مطلب پیشرو نمونههایی را از اعمال سرکوب و خفقان برای هنرمندان و فعالان اجتماعی میبینیم که با هر ملیت و پیشینهای نتوانستند در برابر جنایات رژیم صهیونیستی در برابر مردم غزه و فلسطین سکوت کنند و توسط شبکه نفوذ یهودیت ساکت شدند.
بهراستی که آزادی بیان مقولهای ضروری و نیاز به آن در جوامع انسانی اجتنابناپذیر است اما درک و آشنایی ما با این مفهوم شاید به اندازه خود آن حائز اهمیت باشد. از همینرو مطالعه هرچند جزئی پدیدههای تاریخی ـــ اجتماعی چه در بطن تاریخ کشور خودمان و چه از طریق آگاهی از آنچه در جامعه جهانی میگذرد میتواند درک درستتری از این پدیدهها را برای ما آشکار کند و ما را برای تحقق خواستهها و حتی حفظ و ارتقای داشتههایمان یاری کند. برای سالها و در نزد عموم، ممالک غرب سمبلی برای اجرای آزادی بیان بودند؛ این تصویر شاید در نخستین دهههای تبلور مدرنیته در غرب به مدد اندیشمندان روشنگری شکل گرفت که اسمشان را همه شنیدهایم اما باید اذعان کرد حفظ این تصویر بر همان منوال پیدایش آن نرفته. با ظهور رسانهها و بعد ابر رسانهها، بزرگترین ابزار آزادی بیان(رسانه) به بزرگترین ابزار سرکوب آن بدل شد؛ سلاحی با چاشنی دروغ پراکنی و تحریف حقیقت.
از ملکه انگلیس تا نخستوزیر رژیمصهیونیستی
درسال۲۰۰۰ میلادی به رسم هر سال قرار شد تا نقاش هنرمندی از ملکه وقت انگلیس، الیزابت دوم، پرترهای کشیده و تقدیم کند. تصمیم نهایی این شد که در سال ۲۰۰۰به پیشنهاد خودش، لوسین فروید، نقاش واقعگرا و همچنین نوه زیگموند فروید، مشهور وظیفه کشیدن پرتره ملکه را بهعهده بگیرد. در مدتی که برای آماده کردن پرتره سپری میشد در اوقات گوناگونی ملکه باید ساعاتی را در اتاقی جلوی نقاش و روی مبل مینشست. آماده کردن تابلوی پرتره ملکه در ابعاد ۱۵در۲۰ سانت بیش از یکسال زمان برد و پس از رونمایی نظرات جنجال برانگیزی از سوی رسانهها و اشخاص مطرح انگلیس به همراه داشت. گاردین، پرتره فروید را بهترین پرتره سلطنتی در طول ۱۵۰سال گذشته نامید اما همه بازخوردهای این اثر به همین لطافت و تجلیل آمیزی روزنامه گاردین ادامه پیدا نکرد و پرتره ملکه از ستایش و تمسخر دربرابر قضاوت تماشاگران در امان نماند و واکنشهای جنجالبرانگیز مطبوعات آن زمان را به همراه داشت. یکی از منتقدان معتقد بود که ملکه الیزابت در پرتره فروید، شبیه یک بازیکن خط حمله راگبی است؛ تیتر صفحه اول روزنامه سان در واکنش به این موضوع نوشت: «این تحقیر است اعلی حضرت» و رابین سیمون، سردبیر مجله هنری انگلیس گفت که ملکه در پرتره فروید شبیه یکی از سگهای کورگی خودش شده که سکته کرده باشد؛ این یک خطای بزرگ از لوسین فروید است و او زیادهروی کرده. از طرف دیگر منتقدانی با نظرات مثبت نسبت به نقاشی فروید واکنش نشان دادند. منتقد تلگراف معتقد بود که فروید احساس وظیفه در چشمهای ملکه را درک کرده است و این پرترهاش هم تفکربرانگیز و به اندازه کارهای قبلی تحسینبرانگیز است و منتقد گاردین آن را تنها پرتره نقاشی شده از ملکه یا هر عضو دیگری از خانواده سلطنتی فعلی هنری و بهترین پرتره سلطنتی در ۱۵۰ سال اخیر دانست. در آخر با همه این حواشی، پرتره ملکه در قلعه وینزور و در کنار آثاری از اندی وارهول و آنی لیبوتیز و دیگر هنرمندان مطرح تاریخ قرار گرفت.
ابزاری برای تبلیغ رسانهای
در این سوی ماجرا و تا سالها پس از وقوع آن، افرادی در بین رسانههای فارسی زبان مختلف، دست به استفادهای تبلیغاتی از این معرکه کوتاهمدت زدند واین اثر جنجالبرانگیز را نشانهای از دموکراسی در غرب دانستند. تا سالها صفحههای اینستاگرامی مختلف ابعاد کوچک تابلو را اهانت وانتقادی به سلطنت انگلیس توسط هنرمند خالقش تلقی کردند که درکمال شگفتی بعداز آن درآزادی کامل به سر برد، بیتوجه به اینکه بسیاری ازدیگر تابلوهای فروید درهمین اندازهها کار شدهاند.عده دیگری این جنجال مطبوعاتی و اظهار نظرات بیپرده رسانههای انگلیس رانشانه آزادی و دموکراسی دراین کشور دانستند وعده دیگری ظاهر تابلو را زشت و نشانی از اعتراض به ملکه معرفی کردند و خلاصه حرفشان این بود که زشتی ملکه در تابلوی لوسین فروید جلوهای از زیبایی دموکراسی در غرب است.
برملا شدن حقیقت آشکار در کشاکش نبرد غزه
این جلوه زیبا اما چندان بادوام نبوده و بارها دروغین بودنش را خود نمایان ساخته؛ یکی از وقایعی که بار دیگر چهرهحقیقی این آزادی دروغین را برملا ساخت نبرد جاری میان مردم غزه و فلسطین با رژیم غاصب صهیونیستی است. در کشاکش این نبرد و تاثری که رشادتها و ازجانگذشتگی مردم حقیقتا مظلوم فلسطین در دل تکتک اعضای جامعه جهانی برانگیخت، شاهد اعتراضات سراسری از همه اقشار جامعه جهانی به خوی و کردار وحشیگرانه حکومت اسرائیل بودیم؛ بسیاری از هنرمندان در عرصههای مختلف نیز در شمار این صف حضور پیدا کردند اما پدیدهای که غایب بود همان «آزادی بیان» بود که غرب، بهخصوص در مواجهه با هنرمندان، ادعای آن را دارد. عوامل ناظر بر رسانههای بریتانیا که با حواشی جنجالی پرتره ملکه الیزابت بهراحتی کنار آمده بودند، نتوانستند حتی یک کاریکاتور ساده از بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر حال حاضر اسرائیل و سکاندار نبرد غزه را تحمل بکنند.
اخراج کاریکاتوریست با سابقه به اتهام یهودستیزی
در میان نبرد نابرابر رژیم صهیونیستی و مردم غزه، کاریکاتوریست با سابقه روزنامه گاردین که کاریکاتوری اعتراضی از بنیامین نتانیاهو کشیده بود با اتهام «یهودستیزی»، اخراج و از ادامه کار در این روزنامه برای همیشه محروم شد. استیون بل که سابقهای ۴۰ساله از کار با گاردین دارد، در کاریکاتور خود نتانیاهو را در اتاق عمل، درحالی که دستکشهای بوکس در دست دارد و تلاش میکند جراحتی را که روی شکمش به شکل نقشه غزه نقش بسته را با پنس بدوزد ترسیم کرده. در این تصویر از زبان نتانیاهو نوشته شده: «ساکنین غزه بروید بیرون». گاردین البته مانع از چاپ این کاریکاتور شد و اظهار داشت که این کاریکاتور با ارجاعدادن به شخصیت یهودی «شایلوک»، که نزولخواری در نمایشنامه «تاجر ونیزی» ویلیام شکسپیر است حامل پیامهای یهودستیزانه است. در این نمایشنامه شایلوک از آنتونیوی تاجر میخواهد که اگر قرضش را در طول سه ماه پرداخت نکند گوشت بدن خود را بریده و به شایلوک بدهد. خالق اثر اما این ارجاع را رد کرده و در مصاحبهای با بیبیسی گفته بود که این کاریکاتور را از کاریکاتوری اثر دیوید لوین در مورد لیندن جانسون، رئیسجمهور تسبق آمریکا الهام گرفته است. دامنه این سانسور و ایجاد اختفا درباره مسأله صهیونیسم همچنان که با این موضوع شروع نشده بود به اینجا هم ختم نمیشود.
ساکت کردن هنرمند چینی
آی وی وی، هنرمند معاصر چینی و از فعالان دموکراسی اهل چین، هنرمند دیگری است که در میان حواشی نبرد غزه مورد اختفا و سانسور قرار گرفت. او بهعنوان یک هنرمند فعال در عرصه هنرهای تجسمی به انتقاد و مخالفت در مقابل دولت چین پرداخت. پیشتر نمایشگاههای او در اروپا و آمریکا نه فقط با هیچ مشکلی برگزار میشد، بلکه با استقبال زیادی هم روبهرو بود اما در حواشی ناآرامیهای خاورمیانه، نمایشگاه اخیر او در لندن پیش از برگزاری لغو شد؛ علت آن هم توییتی بود کهای وی وی به اشتراک گذاشت. در این پیام که حالا دیگر پاک شده میخوانیم: «احساس گناه نسبت به آزار و اذیت یهودی آنگاه به تبعیض نسبت به جهان عرب انجامیده است. جامعه یهودی از نظر مالی، فرهنگی و تأثیر رسانهای حضور معناداری در آمریکا داشته است. بسته کمک مالی سالانه ۳۰میلیارد دلاری آمریکا به اسرائیل بهعنوان باارزشترین سرمایهگذاری ایالاتمتحده شناخته شده و از این همکاری اغلب با عنوان همکاری برای سرنوشتی مشترک یادشده است.» در حواشی این پیام، گالری الیسون لندن در بیانیهای اعلام کرد طی گفتوگوهایی که با آیویوی داشته و پس از نظری که در فضای مجازی منتشر کرده است با هم به این نتیجه رسیدهاند که اکنون زمان مناسبی برای برگزاری نمایشگاههای او نیست.
حراج بی حراج!
یک گالری حراج خصوصی در لندن نیز که با نام «کریستیز» شناخته میشد در پی انتقادات صورتگرفته دو اثر از هنرمند مشهور لبنانی، ایمن بعلبکی را به علت آنکه ممکن است به اشتباه حاوی افراطیگری اسلامی و نفرتپراکنی در نظر گرفته شود از لیست آثاری که در حراجی خود به نمایش درمیآمدند حذف کرد. برخی از فروشندههای شرکتکننده در این حراج معتقد بودند که سانسور و ممنوعیت این دو اثر توسط یک خانه حراجی که از قضا خصوصی است، نشاندهنده استانداردهای دوگانهای است که امروزه فراگیر شدهاند. اولین اثر از این دو تابلو با عنوان «الملتم» نمایانگر مردی است که صورت خود را با پارچه سنتی عربی (چفیه) سفید و قرمز پوشانده است. دومین اثر با عنوان «ناشناس» مردی را نشان میدهد که با ماسک به تصویر کشیده شده و سربندی حامل نوشته «ما انقلاب میکنیم» روی سرش داشت. با این همه و با تمام تلاشهای شبکه گسترده نفوذ صهیونیسم در رسانههای جهان، رشادت و خون ریخته شهدای نبرد غزه بیحاصل نبوده وحقیقت را بیش از پیش برای جهانیان آشکار کرده.