زن جوان که متوجه این حواسپرتی شوهرش شد، در نهایت چنان جنجالی به راه انداخت که کار این زوج جوان پس از چهار سال زندگی مشترک به دادگاه خانواده تهران کشیده شد. مرد جوان وقتی در مقابل قاضی دادگاه خانواده قرار گرفت درباره علت درخواست طلاقشان گفت: آقای قاضی باورتان نمیشود، ولی همه چیز از وقتی شروع شد که من گوشی تلفن همراهمان را در خانه دوستمان جا گذاشتم. ریحانه چنان جنجالی به راه انداخت که هنوز هم شوکهام. تازه آن زمان بود که فهمیدم همسرم از من خسته شده و در همه سالها داشته تحملم میکرده. ریحانه آن شب حرفهایی به من زد که تازه به خودم آمدم و فهمیدم ازدواج ما اشتباه بوده است. آن شب وقتی از مهمانی خانه دوستمان برمیگشتیم، بین راه متوجه شدیم گوشی تلفن همراهمان نیست. آن لحظه بود که فهمیدم هم گوشی خودم و هم گوشی همسرم را روی جاکفشی خانه دوستمان جا گذاشتهام. با آنها تماس گرفتم و قرار شد برگردیم و گوشیها را پس بگیریم. مسأله خیلی ساده بود. ولی ریحانه آن شب انگارفرد دیگری شده بود. شروع کرد به داد و فریاد و گریه که چرا اینقدر حواس پرت هستم. من هاج و واج مانده بودم و نمیدانستم چه بگویم. ریحانه آن شب به من حرفهایی زد که نمیتوانم آنها را فراموش کنم. او گفت از حواسپرتیها و از بیمسئولیتی من خسته شده و دیگر نمیتواند تحملم کند. او با گریه گفت دیگر مرا دوست ندارد و باید از هم جدا شویم. اول فکر میکردم از روی عصبانیت این حرفها را زده ولی بعد که فکر کردم، فهمیدم آدم در عصبانیت نمیتواند به شوهرش بگوید از دستت خسته شدهام. برای همین من هم تصمیم گرفتم برای همیشه از هم جدا شویم.
در ادامه همسر این مرد به قاضی گفت: آقای قاضی حرفهای شوهرم درست است. او واقعا مرد حواسپرت و بیمسئولیتی است. آن شب واقعا عصبانی شدم چون بار اولش نبود. هزار بار وسایلش را گم کرده است. حلقه طلا، ساعت، عینک و حتی گوشیاش را گم کرده یا جا گذاشته. چند بار سر این مسأله با او دعوایم شد ولی انگار زندگی برایش یک شوخی است. مهم نیست که با این حواسپرتیهایش چقدر خسارت میبینیم. چند بار مجبور شدیم دوباره پول گوشی یا حلقه طلایمان را بدهیم ولی صابراین چیزها برایش اهمیتی ندارد.آنشب هممنواقعاازرویعصبانیت این حرفها را به اوزدم.من شوهرم رادوست دارم،ولیاز بیمسئولیتیهایش خسته شدم اما او به جای اینکه اشتباه خودش را بپذیرد وبکوشد خودش را اصلاح کند،پیشنهاد طلاق رامطرح کرد. من عصبانی بودم ولی او در کمال آرامش گفت که ازهم جدا شویم.برای همین من هم دیگر نمیخواهم در کنار این مرد زندگی کنم.
در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند، ولی وقتی اصرار آنها را دید، رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد و این زوج را به مرکز مشاوره خانواده فرستاد.
سکوت خطرناک
سارا شقاقی، روانشناس در این خصوص میگوید: یکی از رفتارهای آسیبزا در زندگیهای زناشویی سکوت کردن است. معمولا بحث و دعوا بهتر از سکوت است، چراکه گاهی سکوت نشانه بیتفاوتی نسبت به زندگی به شمار میآید و خطرش بیش از اختلاف و جنجال است. خیلی از زنان و مردان تصورشان این است که اگر اختلافاتشان را درزندگی مشترک بیان نکنند وسکوت پیشه کنند به مرورهمه چیز حل میشود درحالیکه همه زندگیهای مشترک بالاخره یک اختلافات ریزودرشتی داردکه با گفتوگو و برقراری دیالوگ رفع میشود، نه با سکوت که به اختلافات بیشتر وسوءتفاهمهای زیاد دامن میزند. اختلافات حل نشده و مبهم زن و شوهری، عاقبت خوبی ندارد و نشانه بیتفاوتی محسوب میشود. این سکوت کمکم زندگی مشترک را نابود میکند،چراکه زن و مرد بالاخره یک جا منفجر میشوندوممکن است این انفجار تبعات غیرقابل جبرانی برای زندگیشان به همراه بیاورد.بنابراین بهتر است زوجها بهجای سکوت راجع به کوچکترین مسائلواختلافات، باهمصحبتکنند تادرآینده دچار مشکلات غیرقابل جبران نشوند.