آثاری که علیرضا مسعودی یا همان علی مشهدی بهعنوان نویسنده یا کارگردان خلق میکند، معمولا دارای چنین ویژگی هستند. از اینرو اگر نگاهی به پیشینه مسعودی بیندازید، متوجه میشوید که آثارش چه در فیلمنامه و متن و چه در کارگردانی همواره با مخاطب ارتباط برقرار میکند.
سریالی تازه از این کارگردان راهی آنتن شبکه سه سیما شده است؛ مجموعهای که بیشباهت به حالوهوای آثار قبلیاش نیست و اتفاقاتش درخانوادهای رخ میدهدکه دریک محله زندگی میکنند. شاید بتوان گفت فضای این سریال شبیه کارهای قبلیاش ازجمله «نوروز رنگی» باشد. مسعودی در کنار کارگردانی، مقابل دوربین این سریال هم رفته و بهعنوان بازیگر حضور داشته است. جامجم با رضانصیری تهیهکننده، علیرضا مسعودی نویسنده و کارگردان و تعدادی از بازیگران این مجموعه گفتوگویی داشته است.
سفر بازیگران «بدل» به مشهد
سریال «بدل» در دهونک تصویربرداری شده و بخشهایی از داستان هم در مشهد مقابل دوربین رفته است. درست مثل سریال نوروز رنگی که بخشهایی از آن سریال هم در زادگاه علی مسعودی فیلمبرداری شد. در این سریال کمدینهای بسیاری حضور دارند. ازجمله: شهرام قائدی، هادی عاملهاشمی، داریوش سلیمی، اصغر حیدری، ساعد هدایتی، پریسا مقتدی، اشکان اشتیاق، مجید حاجیزاده، رضا نیلی، محمد فرزانه، شهره اشتری، فرزانه سهیلی، مانیا عصری، مرتضی زارع، ماهان عبدی، سینا رازقی، محمد اسلامی و.... ضمن اینکه او مانند آثار قبلیاش باز هم چهرههای جوانی را به مخاطبان این سریال معرفی خواهد کرد. ناگفته نماند برخی بازیگران قرار است با گویش اصیل خود صحبت کنند که به نظر میرسد همین موضوع، موقعیتهای کمدی خوبی را در داستان خلق میکند. بدل به کارگردانی و نویسندگی علیرضا مسعودی (علی مشهدی) و به تهیهکنندگی رضا نصیری محصول سیما فیلم است و در فضایی طنز به تحول انسان پرداخته است. مسعودی پیش از این، سریالهای آخر خط و نوروز رنگی را تقریبا با چنین فضایی برای تلویزیون کارگردانی کرده و مورد توجه مخاطبان بسیاری هم قرار گرفته است. حال باید منتظر بود و دید که اثر جدید او چقدر میتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند.
قصههای خانواده عطاران
رضا نصیری را بیشتر به عنوان برنامهساز و تهیهکننده برنامههایی، چون کودک شو، سرآشپر، تهمتن و رقابت بزرگ میشناسیم. گرچه در سینما تجربه تهیهکنندگی دارد، اما بدل نخستین سریال کمدی است که تهیهکنندگی آن را بهعهده دارد. وی در گفتگو با جامجم درباره این مجموعه میگوید: کارهای ترکیبی و نمایشی از هم مجزا هستند، اما اگر بهعنوان برنامهساز و تهیهکننده شناخت نسبی از کارهای نمایشی داشته باشید در این مسیر به بیراهه نمیروید. البته رشته تحصیلی من کارگردانی سینما بوده و به همین جهت با این فضاها آشنا هستم. ضمن اینکه طبق برنامهریزی انجام شده و زمانبندی که برای این سریال در نظر گرفته بودیم، کار به نتیجه رسید. وی درباره تفاوت کارهای ترکیبی و نمایشی میگوید: معمولا کارهای ترکیبی در یک لوکیشن ثابت و واحد، مستقر هستند، اما شاید عمدهترین تفاوتش با آثار نمایشی همین موضوع باشد که در یک مجموعه حدود ۸۰ لوکیشن ثابت را عوض میکنید و تم و پشتیبانی به لحاظ تولید و تهیه متفاوت است. با این حال خیلی برای من تفاوت نمیکرد و من با این قضایا بیگانه نبودم. نصیری درباره داستان این مجموعه توضیح میدهد: داستان سریال مثل کارهای قبلی آقای مسعودی، حول محور یک خانواده و محلهای است که در آن زندگی میکنند. همچنین ماجراهایی که میان اهالی محل و این خانواده میگذرد را نیز در سریال خواهیم دید. میتوانم بگویم محور قصه، خانوادهای به نام عطاران است که شهرام قائدی نقش پدرخانواده (مسلم) و خانم مقتدی نقش مادر خانواده (عزت) را بهعهده دارند. آنها سه فرزند دارند که قصه بیشتر حول پسر بزرگشان رضا (با بازی عرفان آصفی) و اتفاقاتی که میان او و دوستش و بقیه اهالی محل میافتد، میگذرد. آوا رزازان هم نقش رعنا، دختر خانواده عطاران را بهعهده دارد. مخاطب در این مجموعه شاهد روابط میان همسایهها و هم محلهایهاست که این روزها کمی فراموش شده است. بهواسطه پرداختن به همین روابط، فکر میکنم بدل، فضای گرم و شیرینی دارد.
تهیهکننده «ماجراجویان» در بخش دیگری از این گفتگو درباره انتخاب بازیگران و حضور چهرههای جدید در کنار بازیگران شناخته شده در سریال عنوان میکند: میتوانم بگویم ۹۹ درصد انتخابها توسط آقای مسعودی انجام شد، چون پیش از این با هم کار کرده بودند. البته چند چهره جدید هم داریم که قرار است با این سریال معرفی شوند. با این حال بازیگران سریال اغلب چهرههای آشنا هستند از خانم گیتی معینی و فرحناز منافی ظاهر که چهرههای قدیمی بوده و مردم با آنها خاطره دارند تا بازیگران جوانتر. در اینجا فقط به تک چهره بسنده نکردیم و فرصتی به وجود آوردیم تا کسانی که شاید کم کار بودند هم دوباره دیده شوند. آنچنان که ما پیگیری کردیم دراین سریال بازیگران زیادی حضوردارند ومثل بیشتر آثار مسعودی، شاهد سکانسهای پربازیگر و شلوغ هستیم.
نصیری همچنین مثالی زده و میافزاید: سکانسی داشتیم که ۴۹بازیگر درآن حضور داشتند. بههرحال فضای این نوع طنز، همین را میطلبد، البته که کار سختی است؛ چون سریال ما فضاهای متنوعی دارد وتعدد لوکیشن و بازیگران، کار را دشوار میکند. وی درباره جنس کمدی هم توضیح میدهد: قصه سریال هم کمدی موقعیت و هم کمدی کلام دارد. شوخیها شریف وخانوادگی است که آنرا با برخی آثار کمدی در سینما متفاوت میکند. فضا کاملا خانوادگی است و ارزشها وسنتها درآن حفظ شده است. بدل، کار بسیارساده وروان درباره زندگی است وفضای ملموسی دارد. تهیهکننده سابق کودکشو درباره سفربه مشهد در داستان هم میگوید:طبقبرآوردی که باکارگردان داشتیم، قراربود یک هفته درمشهدباشیم، اما فیلمبرداری ۲۳روز طول کشید و تلاش کردیم کار بدون مشکل به سرانجام برسد. امیدوارم مخاطب هم بتواند با آن ارتباط برقرارکند.
بدل، تلنگری به مخاطب است
علیرضا مسعودی را هم بهواسطه فیلمنامههایی که نوشته، میشناسیم و هم بهعنوان کارگردان و بازیگر. او تاکنون نویسنده مجموعههایی چون: ساعت خوش، کوچه اقاقیا، قرارگاه مسکونی، سهدونگ سهدونگ و سه در چهار بوده است که عمده این سریالها مورد توجه مخاطب قرار گرفته است. همچنین کارگردانی مجموعههای نوروز رنگی و آخر خط را برعهده داشته است. وی در مجموعه بدل هم تلاش کرده تا از فضای کارهای قبلیاش فاصله نگیرد و قصهای ساده را در بطن خانواده و محلهای روایت کند که برای مخاطب ملموس و باورپذیر باشد. وی در اینباره به جامجم میگوید: قصه این سریال درباره جوانی است که بعد از چند سال به کشور برمیگردد و دکترای هوافضا دارد و ساکن یکی از محلههای قدیمی تهران است. در مسیری که قرار است برود، دچار تحول شده و از انجام آن کار پشیمان میشود.
وی میافزاید: قصه بهگونهای طراحی شده بود که اتفاقات در نوروز و ماه رمضان رخ میداد. یعنی ما سکانسهای سحری و استقبال از نوروز را در داستان داریم. از اینرو با وجود اینکه کار مناسبتی است و سکانسهای سحر و افطار داریم، اما در زمان دیگر هم دیده میشود، چون مردم قصهگویی را دوست دارند و آن را دنبال میکنند. شاید جزئیات خیلی برایشان مهم نباشد. من فکر میکنم اگر درست زحمت بکشی، دیده میشود. مسعودی در ادامه درباره فضاسازی سریال و شباهت به نوروز رنگی هم توضیح میدهد: البته که داستان سریال نوروز رنگی به دهه ۶۰ برمیگشت، اما داستان این سریال در زمان حال است. با اینحال از آنجا که من به روابط آدمها در محلهها و همسایهداری علاقه دارم و دغدغهام به تصویر کشیدن چنین روابطی است که این روزها کمتر شده، فضای این سریال هم بیشباهت به کارهای قبلیام نیست. احساس میکنم مخاطب امروز نیاز دارد داستانها را در چنین فضاهایی تماشا کند. بهخصوص نسل امروز که شناخت زیادی از آن روابط ندارد. من ساکن محله اوین تهران هستم و میبینم که هنوز همسایهها روابط گذشته را حفظ کردهاند. من واقعا از این روابط لذت میبرم و دوست دارم در کارهایی که میسازم، این چیزها را یادآوری کنم.
وی همچنین میگوید: زندگی مردم در طول سالها به گونهای بود که حتی همسایه از برادرش نزدیکتر حساب میشد و بهنوعی فامیل درجه یک محسوب میگردید. من بهخوبی به یاد دارم در آن سالها زندگی مردم به گونهای بود که اگر هرکسی پولی نیاز داشت، پیش از اینکه به خانوادهاش بگوید به همسایهاش میگفت و این موضوع را با او در میان میگذاشت و درخواست کمک میکرد، اما متاسفانه به قدری بین آدمها فاصله افتاده که چنین ارتباطاتی به فراموشی سپرده شده و شاید ساخت چنین سریالهایی تلنگری برای مخاطب باشد. برای نسل امروز هم جالب است با زندگی سالهای دور و نوع روابط آدمها با هم آشنا شوند. مسعودی با ذکر خاطرهای از دوران کودکیاش بیان میکند: خاطرم است نوروزهای دهه ۶۰ با همسایهها دید و بازدید میکردیم و عیددیدنی میرفتیم. یا همسایهها منزل ما میآمدند و در کل مدام در رفتوآمد بودیم، اما این روزها خانوادهها و فامیل هم با همدیگر کمتر رفتوآمد میکنند، چه برسد به همسایهها. الان اصلا چنین روابطی وجود ندارد. کارگردان سریال نوروز رنگی درباره انتخاب بازیگران کمدی در این سریال در کنار چهرههای جدید هم عنوان میکند: در کنار بازیگران و چهرههای شناختهشده طنز سعی کردیم یکی دو چهره را هم معرفی کنیم. البته عرفان آصفی قبلا هم تجربه بازی داشته است، ولی با این سریال بیشتر دیده میشود و آوا رزازان که با این سریال معرفی میشود، نقش دختر شهرام قائدی را بازی کرده است. با بعضی از بازیگران هم در نوروز رنگی همکاری داشتم. بهنوعی میتوان گفت تجربه همکاری که با هم پیش از این سریال داشتیم باعث شد تا در این سریال تعامل و ارتباط خوبی با یکدیگر داشته باشیم که امیدوارم خروجی خوبی حاصل شده باشد و مردم از دیدن سریال لذت ببرند.
وی که در این سریال بهعنوان بازیگر هم حضور داشته میگوید: از قسمت ۱۷ سریال من وارد قصه میشوم که نقش یک مشهدی متفاوت را بازی کردهام. یعنی با شخصیت جدیدی وارد داستان میشوم. از آنجا که تصویربرداری این سریال در تهران و مشهد انجام شده، مسعودی درباره گویش بازیگران توضیح میدهد: فقط من با گویش مشهدی بازی کردم و هادی عاملهاشمی سبزواری صحبت میکند. البته یکی دو نفر از بازیگران دیگر هم با گویش خودشان بازی کردهاند. بههرحال فضای این داستان شبیه به محلههای قدیمی است که با گویشها و لهجههای مختلف کنار هم زندگی میکردند و همین رنگارنگی گویشها و فرهنگها روابط را جذاب میکرد. وی با اشاره به اینکه تصویربرداری سریال مدتی است به پایان رسیده، میافزاید: سریال در ۲۶ قسمت طراحی شده و هماکنون در مرحله صداگذاری و تدوین موسیقی قرار دارد. تصویربرداری هم در مشهد انجام شده و هم در تهران که البته بیشتر سکانسها در تهران مقابل دوربین رفته است. مسعودی در پایان درباره پیشبینیاش از بازخورد مخاطب نسبت به سریال هم بیان میکند: من فکر میکنم زمان پخش برای دیدهشدن یک سریال مهم است، اما مهمتر این است که آدمها و شخصیتهای داخل قصه چقدر مابهازای واقعی داشته باشند و برای مخاطب باورپذیر و ملموس باشند. من سعی کردم این اتفاق بیفتد و خیلی ساده و روان و به دور از پیچیدگی قصهام را روایت کنم.
قهوهچی سبزواری «بدل» هستم
هادی عامل هاشمی سالهاست در سینما و تئاتر فعالیت میکند. با این حال او را بیشتر با سریال نوروز رنگی میشناسیم. او بار دیگر با علی مسعودی در یک سریال تلویزیونی همکاری داشته که درباره نقشی که در این سریال بازی میکند، به جامجم میگوید: همانطور که میدانید داستان در یک محله قدیمی با آدمهای صمیمی میگذرد. محلهای که همه از دوران کودکی با هم در ارتباط بوده و همدیگر را میشناسند و مدام از حال یکدیگر باخبر هستند. من هم در این سریال نقش قهوهچی محله را بازی میکنم که دوست صمیمی شهرام قائدی در داستان است و با صحبتهایش مسیر زندگی او را کمی تغییر میدهد. وی ادامه میدهد: نکته جالب اینکه همه اغلب در این قهوهخانه برای خوردن صبحانه و ناهار دور هم جمع میشوند. به همین دلیل با هم گپوگفتهایی دارند. میتوانم بگویم بیشتر اتفاقات و ماجراها در همین قهوهخانه میافتد. یعنی اطلاعات در اینجاست که ردوبدل میشود. بعضی از مسائل هم در همینجاست که واکاوی میشود. من بهشخصه خیلی این قصه را دوست دارم. از طرفی سالهاست که با علی مسعودی رفاقت دارم و همشهری هستیم.
به نظرم علی مسعودی در هر کاری بهتر از کار قبلی است. بدل هم کمدیاش خیلی خوب درآمد و هم قصه و تیم خوبی دارد. تجربه کارگردانی علی مسعودی نشان میدهد که او مثل نویسندگیاش مسیر روبهجلویی را پیش میبرد. هاشمی درباره فضاسازی قصه هم میافزاید: من فکر میکنم علی همواره این دغدغه را دارد که فضای داستانهایش برای مخاطب ساده و باورپذیر باشد و گریزی هم به گذشته و روابط آدمها در دهههای گذشته بزند. علی مسعودی معمولا از آداب و آدمهایی صحبت میکند که مربوط به دهه ۶۰ است و نسل امروز کمتر با این تصاویر آشناست. با وجود اینکه داستان بدل در حال حاضر و اکنون میگذرد، باز هم علی سعی میکند همان ارجاعات را داشته باشد. البته نه به گلدرشتی زندگی در دهه ۶۰. وی با ذکر مثالی در این باره توضیح میدهد: به عنوان مثال در گذشته وقتی یک نفر از راه دور میآمد، برایش چاووشی میخواندند. این اتفاق در زندگی امروز نمیافتد. اما علی سعی کرده گریزی به همان اتفاقاتی از این دست بزند. یا مثلا احترام کوچکترها به بزرگترها یا آداب ورود به مکانها و...
علی مسعودی به این چیزها به دقت میپردازد و جزو ظرایف کارش است و خیلی خوب هم در میآورد. به نظرم نکاتی است که در فرهنگ ما است، ولی این روزها به فراموشی سپرده شده که در آثار علی مسعودی به خوبی میتوان این نشانهها را دید و پیدا کرد. آن هم در شرایطی که ما در خرده فرهنگمان به شدت در حال تغییریم. این خرده فرهنگها را ما میسازیم و این تاثیرگذاری برای علی مسعودی به شدت مهم است. مثلا در یک دورانی تکیه کلام مردم «عزیز من بیدی» یا در دورهای «فدایی داری» بود که معمولا در خیابان و اتوبوس این تکیه کلامها را میشنیدیم و برگرفته از تاثیر رسانه بود. وی ادامه میدهد: شکل کمدی علی مسعودی را، چون کمدی شریفی است دوست دارم، چون به هر قیمتی مخاطب را نمیخنداند. ضمن اینکه دغدغهاش روابط آدمها و همسایهها با یکدیگر است. ممکن است کسی این روزها به خاطر گرانی و تورم نتواند گوسفند قربانی کند. اما در گذشته برای کسی که از راه دور میآمد گوسفند قربانی میکردند. به نظرم این نکات یادآوری سنتهاست که مخاطب هم دوست دارد.
هاشمی درباره گویش سبزواری که در این سریال دارد هم بیان میکند: پدر من مشهدی و مادرم سبزواری است. از آنجا که این دو گویش با هم متفاوت هستند، من با گویش مادریام بازی کردم. اتفاقا سر کار خیلی با هم چالش داشتیم که مخاطب متوجه این تفاوتها میشود یا نه. حتی من پیشنهاد دادم بعد از جملههای من کسی ترجمه آن را بپرسد. به نظرم لهجه سبزواری در تلویزیون خیلی شیرین و جدید است و امیدوارم بینندهها هم دوست داشته باشند و این لهجه هم برای مردم جا بیفتد. البته کارهایی قبلا ساخته شده، اما فکر میکنم با این سریال مردم با لهجه سبزواری بیشتر آشنا شوند. چون من کل بازیام با این گویش است. وی همچنین درباره ساخت سریالی درباره سبزوار به همراه برادرانش هم توضیح میدهد: فعلا که در مرحله نگارش است و دو سوم کار تحویل سازمان شده که قرار است قصه را درباره جغرافیای همان منطقه روایت کنیم. قرار است هر سه برادر این سریال بازی کنیم. چون خیلی از نقشهایی که در فیلمنامه هست، به تجربه زیستی ما سه نفر نزدیک است. البته فعلا کارگردانیاش را گردن همدیگر میاندازیم «میخندد»، چون هر سه تجربه کارگردانی داریم.
نقش نانوای آذری را بازی میکنم
داریوش سلیمی با سریال «آینه عبرت» وارد عرصه بازیگری شد و در طول این سالها در فیلمها و سریالهای بسیاری ایفای نقش کرده است؛ ازجمله مجموعههای: بیهمگان، افرا، نوروز رنگی، زیر پای مادر، آنام و قرعه... سلیمی هم تجربه نقشهای کمدی دارد و هم جدی. اما به گفته خودش در این سریال نقش جدیدی را تجربه میکند. او این روزها به همراه علی ژکان، تئاتری را روی صحنه دارد. وی دراین باره به جامجم میگوید:من در این سریال نقش نانوایی به نام محمدآقا را بازی میکنم که این نقش، ویژگیهای خاصی دارد. به گونهای که تا به حال مشابه چنین نقشی را بازی نکرده بودم و برایم این کاراکتر خیلی جدید و متفاوت است. وی میافزاید: نانوای این سریال آدم شیرین، ساده و مثبتی است که همین ویژگیهایش برای من جالب بود. امیدوارم مخاطب هم این تغییر و تجربه جدید را دوست داشته باشد. البته برایم بازی در قالب چنین نقشی سخت بود، چون باید با لهجه خاصی بازی میکردم که فکر میکنم برای مخاطب جالب و دیدنی باشد. چون خیلی شیرین و دلنشین درآمد و موقع فیلمبرداری بچههای پشت صحنه به اتفاق آقای مسعودی به شوخیها میخندیدند. سلیمی درباره جذابیتهای قصه و فضای خاصی که آثار مسعودی دارد، بیان میکند: من همیشه کارهایی را که علی مسعودی به عنوان نویسنده مینوشت، دوست داشتم و همواره به عنوان مخاطب و تماشاگر از کارهایش لذت میبردم. پیش از این سریال هم با هم کار کرده بودیم و دوست هستیم. کارهایش هم از دل همین مردم برمیآید و تم اجتماعی دارد. او سراغ آدمهایی میرود که فاصله طبقاتی زیادی با ما ندارند و همین قصهها و شخصیتهایی را که میسازد، جذابتر میکند. شخصیتها و تیپهایی که در داستانهایش دارد، از مردم همین کوچه و بازار هستند و به همین دلیل قصههایشان برای مخاطب شنیدنی و شیرین است. نکته بعد اینکه اغلب آثارش پرپرسوناژ است، اما سعی میکند به تکتک آنها بپردازد و کاراکتری را رها نکند؛ بنابراین کارهایش را خیلی دوست دارم. بازیگر مجموعه «زیر پای مادر» در بخش دیگری از این گفتگو عنوان میکند: هنوز هم مردم با کارهای قبلی علی مسعودی ارتباط برقرار میکنند؛ مثل مجموعه «سه در چهار» یا «سه دونگ، سه دونگ» و... هنوز هم این قصهها برای مردم شنیدنی و جذاب است. به نظرم کارهایی که مینویسد یا میسازد، یک سر و گردن از بعضی سریالها بالاتر است و مردم هم بیشتر دوست دارند. سلیمی با توجه به فیلمنامهای که به عنوان بازیگر خوانده و کارگردانی مسعودی و حضور بازیگران این سریال، پیشبینیاش از برخورد مخاطب را اینگونه عنوان میکند: به نظرم که خیلی سریال خوبی شده. تازه من و بقیه هنوز سریال را تدوین شده و شسته رفته ندیدهایم. با این حال فکر میکنم خروجی خوبی خواهد داشت. البته ما سریال را برای ماه رمضان و نوروز ساخته بودیم و تا روز پایانی سال قبل هم کارکردیم تا سریال به پخش برسد، اما خب پخش آن به زمان دیگری موکول شد. با این حال امیدوارم همانطور که هرکدام از ما از کار لذت بردیم و قصه و شخصیتها را دوست داشتیم، مخاطبان هم دوست داشته باشند و با آن ارتباط برقرار کنند. البته اطمینان دارم مخاطب برخورد مثبتی با این سریال خواهد داشت، یعنی اگر زمان مناسبی پخش شود، مخاطب بعد از چند قسمت که قصه و کاراکترها به دستش بیاید، از تماشای آن لذت خواهد برد.
نیمنگاهی به برخی از نقشها
شهرام قائدی مسلم (پدر خانواده)
پریسا مقتدی عزت (مادر خانواده)
عرفان آصفی رضا (پسر خانواده)
آوا رزازان رعنا (دختر خانواده)
هادی عاملهاشمی قهوهچی محل
داریوش سلیمی نانوای آذری محل
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد
محمد نصرتی در گفتوگو با جامجم مطرح کرد؛