اکوسیستم یا زیست بوم به جوامعی از موجودات زنده که در ارتباط با ترکیبات غیرزنده یک محیط است گفته میشود. زیست بومی ثابت شناخته میشود که بعد از یک دوره آشفتگی به شرایط اولیه خود برگردد، تغیرات زیادی از خود بروز ندهد و در مواجهه با آشفتگی آنچنان تحت تاثیر قرار نگیرد. ظرفیت و توانایی یک زیست بوم در پاسخ به آشفتگیها معمولاً به گونهای است که زیست بوم در ابتدا آسیب میبیند و اگر در یک روند طبیعی قرار گرفته باشد، به حالت اولیه برمیگردد. اما فراتر از تنوع زیستی که با ترکیب تاکسونومیک گونهها سنجیده میشود، تنوع عملکردی یک زیست بوم است. خصوصیت اساسی یک زیست بوم این است که از طریق واحدهای تشکیل دهنده آن یعنی گونهها، جریان ماده و انرژی در آن وجود داشته باشد. هر ویژگی ریختی، رفتاری و فیزیولوژیک یک گونه به صورت غیرمستقیم با تاثیر بر رشد، تولید مثل و بقاء، زیست بوم را تحت تاثیر قرار میدهد. در این میان گروهی از زیستمندان با یک روش مشابه زیست بوم را تحت تاثیر قرار میدهند. تاثیر حذف یک گونه در یک زیست بوم بستگی به ذخیره ترکیب گونهایی و نقش عملکردی آنها در زیست بوم دارد. اگر در ذخیره ترکیب گونهایی، گونههایی با عملکردهای مشابه باشند، حذف آن گونه خاص تاثیری چندانی در کارکرد آن زیست بوم ندارد. برعکس، اگر در ذخیره ترکیب گونهایی، گونههایی با عملکردهای مشابه نباشند، حذف آن گونه خاص تاثیری بزرگی در کارکرد آن زیست بوم خواهد داشت.
علاوه بر موارد ذکر شده، افزایش عوامل استرسزا باعث کاهش صفات اختصاصی و افزایش صفات عمومی در یک زیست بوم میشوند. غالب شدن صفات عمومی در زیست بوم ممکن است باعث کاهش صفات اختصاصی شود و این همگنشدگی توانایی زیست بوم را برای مقابله با استرسهای آینده و مقاومت آن را در مقابل گونههای مهاجم کاهش میدهد. در واقع حضور گونههایی که به صورت متفاوت به استرسهای محیطی پاسخ میدهند، باعث پایداری بیشتر زیست بوم و عملکرد آن میشوند. در همگن شدن گونهها این ویژگیها وجود ندارد.
اگر بخواهیم چند چالش مهم و اساسی در یک منطقه صنعتی مانند منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس نام ببریم با فهرست طولانی از عوامل خطر مانند بالا آمدن تراز آب، تغییر در جریانات آب، افزایش دمای هوا و آب، تغییر در بادها، طوفانها، گردبادها و امواج، تغییر در زمانبندی بادهای موسمی، تغییر شوری، اسیدی شدن آب، کاهش میزان اکسیژن محلول، تغییر در ورودی آب شیرین، افزایش کدورت و افزایش میزان فرسایش ساحلی مواجهه می شویم که هرکدام خود موضوع مفصلی است و تنها در ارتباط با صنعت نیست و ریشه در بسیاری عوامل مانند گرمایش جهانی و اقلیم منطقه دارد. صحیح است که مناطق صنعتی مانند منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس باعث ایجاد تهدیدات و مخاطرات جدی در زیستگاه های ساحلی و دریایی منطقه شده اند و علاوه بر تغییر و فرسایش در ساحل موجبات عدم ثبات در برخی از زیست بوم های منطقه مانند رویشگاه حرّا و آبسنگ های مرجانی را فراهم آورده اند. اما نبایستی از نقش سایر اثرات انسان ساخت مانند صنعت شیلات در کاهش ناپایداری در این نوع زیست بوم ها غافل شد. اگر صید بر روی زیست بوم مرجانی منطقه همچنان برقرار باشد، این به معنی حذف چراگرهای طبیعی زیست بوم مرجانی مانند ماهیان است و این به معنی ایجاد عدم پایداری و نابودی زیست بوم است. مثالی دیگر تورهای به جا مانده از صید و صیادی است که باعث ایجاد مرگ و میر و خفگی در پستانداران دریایی و لاکپشت منقار عقابی منطقه است. در انتهای این یاداشت باری دیگر عنوان می نمایم که در ایجاد عدم ثبات در زیست بوم های خلیج فارس در منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس تنها صنعت نفت و گاز دخیل نیست و سایر صنایع مانند صنعت شیلات و کشتیرانی نقش مهمی را ایفا می نمایند. اما از این نکته نبایستی غافل شد که صنعت نفت و گاز به عنوان متولی اصلی منطقه بایستی این هم افزایی را بین صنایع تخریب گر ایجاد نماید تا اقدامات اجرایی و جبرانی جهت ایجاد ثبات در زیست بوم های منطقه را فراهم نماید.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد