این نیروهای افراطی و گریز از مرکز بدونتوجه به شرایط موجود و بدون التفات نسبت به پیچیدگیهای کار دولت، موضوعاتی را مطرح میکنند که کمترین اهمیتی برای مردم ندارد و جز به حاشیهبردن مطالبات اساسی مردم از جمله بهبود معیشت و اقتصاد، عایدی دیگری به همراه ندارد.نتیجه عملکرد این نیروهای افراطی علاوهبربه حاشیهرفتن مطالبات اساسی مردم، تضعیف شعار وفاق ملی که رئیسجمهور و همکاران او بسیار بر آن تاکید دارند نیز خواهد بود. البته از وفاق ملی قرائتهای مختلفی طی هفتههای گذشته از سوی نیروهای سیاسی بهوجود آمده است اما شاید بتوان در یک عبارت کلی، ایجاد همسویی میان طیفهای مختلف بر سر منافع ملی و افزایش کارآمدی برای حل مسائل مردم را تعریف وفاق ملی دانست. با اینحال عملکرد افراطیها موجب میشود که وفاق ملی مطرود شده و جای خود را به قطبیگری و اندیشههای رادیکال بدهد. اساسا افراطیها و نیروهای گریز از مرکز که دارای زیست بحرانزی هستند، اجازه نمیدهند که دولت روی حل مسائل تمرکز کند و بدین صورت، بهطورمستمر، قوه اجرایی کشور را به محلی برای تسویهحسابهای سیاسی خود تبدیل کردهاند. یکی از محوریترین برنامههای افراطیها، هجمه به رویکرد وفاق ملی دولت است. این نیروها سعی دارند با تخطئه اصل وفاق ملی، اینگونه وانمود کنند که رئیسجمهور در حال تساهلورزیدن در قبال کسانی است که زمین سوخته به دولت چهاردهم تحویل دادهاند. در واقع افراطیها در نظر دارند با قطبیکردن مواضع دولت و ایجاد رودررویی ستیزآمیز میان رئیسجمهور و نیروهای بهظاهر غیر همسو(از نظر سیاسی) مقاصد خود را که زمینگیر کردن نهاد دولت است پیش ببرند. در برابر این نیروهای افراطی، وظیفه و تکلیف همه نیروهای سیاسی دغدغهمند منافع ملی این است که شرایط و بستر مناسب را برای موفقیت دولت فراهم آورند و اجازه ندهند که افراطیها که در اقلیت بهسر میبرند، خود را اکثریت نشان بدهند و مردم را کنار بزنند. از سوی دیگر نیز لازم است که رئیسجمهور و همکاران او نیز هوشمندانه نسبت خود با این نیروها را تراز کنند و اجازه ندهند که پاستور به پاتوق نیروهای بر ساختار تبدیل شود؛ کمااینکه تا الان نیز چنین اجازهای ندادهاند.