اوبهمرور مسیری را میپیماید که به توفیق شهادت منتهی میشود.درهفته گرامیداشت دفاعمقدس با نویسنده کتاب تقریظشده «مجید بربری» توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی گفتوگویی داشتیم که در ادامه میخوانید.
آشنایی شما با شهید مدافع حرم «مجید قربانخانی» به چه صورتی شکل گرفت و چه عواملی به شما انگیزه داد تا به ثبت زندگینامه این شهید بپردازید؟
به نظرم داستان زندگی شهید قربانخانی با قصه تمام شهدای مدافع حرم تفاوت داشت. شاید جوانها کارهایی میکنند که اقتضای هیجانات و شرایط سنی آنهاست، مثلا با سرعت بالا رانندگی میکنند، قهر میکنند و با خانواده و اطرافیان گاهی بدقلق هستند و...، اما تفاوتهای شهید قربانخانی با دیگران از نوع دیگری بود. این شهید قهوهخانه داشته، خالکوبی کرده بوده و کلا سبک زندگی او به حالوهوای شهادت و بسیج نزدیک نبوده است، اما بر اثر اتفاقاتی مسیر زندگی این جوان تغییر میکند. شهید قربانخانی در قهوهخانه مشتریهای زیادی داشته و در بین این مشتریها، نیروهای بسیجی وسپاهی هم که دربرخی اماکن مانند قهوهخانهها، دنبال خلافکارها میگشتند، رفتوآمد داشتند. ازسوی دیگرسال۱۳۹۴ بحث مدافعان حرم درجامعه پررنگتر مطرح بود و در صحبتهایی که در قهوهخانه در خصوص مدافعان میشود، با آنها آشنایی نسبی پیدا میکند. از سوی دیگر به سفر کربلا میرود و وقتی از او میپرسند که از امام حسین(ع) چه حاجتی طلب کردی؟ شهید میگوید از امام خواستم آدم شوم. به نظر میرسد مسائل مختلفی دست به دست هم داده تا شهید قربانخانی بهمرور با مدافعان حرم آشنایی بیشتری پیدا کند. در این بین با شهید مدافع حرم مرتضی کرمی نیز مراوداتی پیدا میکند و همراه این شهید به هیأتهای مذهبی هفتگی میرود؛ بنابراین تحول شخصیتی و معنوی شهید قربانخانی یکشبه رخ نداد و یک سال سیر و سفر معنوی این شهید جریان داشته است.
زمانی که زندگینامه شهدا را میخوانیم، میبینیم افراد دیگری مانند شهید قربانخانی وجود داشتهاند که به دلایلی تحولاتی در جهانبینیشان رخ میدهد و مسیر زندگیشان تغییر میکند. بهعنوان نویسنده زمانی که کتاب مجید بربری را مینوشتید، آیا خودتان هم تحت تاثیر این تحول قرار گرفتید؟
اصلا یکی از دلایلی که زندگینامه شهید قربانخانی را نوشتم، همین تحول بود. واقعا خیلی جالب بود جوانی که همهچیز در زندگی داشته؛ از پول، ماشین، خانه و تفریح چیزی کم نداشته، اما این خوشیها برای او رنگ میبازد و زندگی دیگری را انتخاب میکند. دوست داشتم بدانم چه چیزی در دل این جوان در سالهای آخر حیاتش گذشته و سفر کربلایی که رفته، چطور عاقبتش را تغییر داده است؟ همه این سوالات انسان را به فکر فرو میبرد و اندیشه را تغییر میدهد. شهید پس از اینکه از کربلا برمیگردد، دیگر نه مهمانی میرود، نه در قهوهخانه قلیان میکشد و نه مثل قبل تفریح میکند. من در تحقیقاتی که داشتم به نظرم رسید آن چیزهایی که شهید قربانخانی را عاقبت بخیر کرد، از یک سو نان حلالی بود که پدرش سر سفره میآورده و از سوی دیگر دعاهای همیشگی مادرش که مدام از خدا میخواسته که پسرش عاقبت بخیر شود.
کتاب مجید بربری به یکی از آثار پرفروش ادبیات پایداری تبدیل شد و مورد استقبال زیادی هم قرار گرفت. زمانی که تصمیم گرفتید زندگینامه شهید قربانخانی را بنویسید، تصور میکردید که تا این حد مورد علاقه مخاطبان واقع شود؟
حقیقتا از زمانی که تصمیم به نوشتن این زندگینامه ارزشمند گرفتم، مطمئن بودم که پرفروش خواهد شد؛ چراکه سرگذشت این شهید بزرگوار واقعا خواندنی است و تحولی که او تجربه کرده، برای هر کسی پیش نمیآید. تا همینجای قصه کافی بود تا از نظر استقبال مخاطبان مطمئن باشیم. از سوی دیگر شهید مجید قربانخانی در فضای مجازی فعالیت میکرد و چهره شناختهشدهای بود. حتی کسانی که کتاب من را نخوانده بودند، شهید را میشناختند. روز اول نمایشگاه کتاب تهران بود که پیکر شهید قربانخانی به کشور بازگشت. خاطرم هست فقط در ۱۰روز نمایشگاه کتاب آن سال، کتاب به چاپ چهارم رسیدو همگی فروخته شد و جزء پرفروشترین کتابهای آن سال در نمایشگاه کتاب شد. پس از نمایشگاه نیز همچنان استقبال از این اثر ادامه داشت. به هر حال همه عوامل دست به دست هم داده بود تا شهید و رشد معنوی او و جانفشانی در راه حرم اهل بیت(ع) به همه معرفی شود.
بعد از انتشار و استقبال از کتاب، آیا واکنش خاصی از سوی هممسلکها و دوستان قدیمی شهید قربانخانی هم دریافت کردید که برای خودتان جالب باشد؟ مثلا آیا مخاطبانی داشتید که با خواندن زندگینامه شهید دچار تحول در سبک زندگیشان شده باشند؟
با چند مورد واکنش نسبت به کتاب مواجه شدم که برای خودم بسیار جالب بود. دو مورد از این واکنشها را مستقیما خودم دریافت کردم. کسانی بودند که پیش از این اهل خوردن مشروبات الکلی بودند یا برخی اعمال نادرستی داشتند که با شنیدن سرنوشت شهید قربانخانی و تغییر جهانبینی وی، راهی که انتخاب کرده و شهادتش، نسبت به رفتارشان تجدیدنظر کردهاند و دیگر لب به مشروب نزدهاند. افراد بسیار زیادی به خانواده شهید مراجعه کرده بودند و میگفتند بعد از خواندن زندگینامه شهید حقیقتا متحول شدهاند و حتی چند نفر از آنها وارد حوزه علمیه شدند تا خودشان را وقف درس و دین کنند. این تحولات سطحی نبوده و در نگرش و اعمال برخی مخاطبان اثر گذاشته است. شهید قربانخانی واقعا سعادتمند بود که با شهادتش نهتنها در محله خودش، بلکه در سطحی وسیعتر تحول ایجاد کرد و انگار برای این کار دست به انتخاب میزند و بسیاری از افراد میگویند اصلا مجید قربانخانی را نمیشناختهاند و پس از شنیدن سرگذشتش نسبت به زندگی او کنجکاو شدهاند و تحت تاثیر شیوه زندگی او قرار گرفتهاند.
برای شما بهعنوان یک نویسنده خانم، درک جهان یک مرد، آن هم با سبک و مرام خاصی که داشته، دشوار نبود؟ چطور توانستید به درک درستی از زندگی این پسر جوان پرشور برسید؟
با توجه به شرایط زندگی شخصی و محیطی که در آن رشد کرده بودم، درک بسیاری از رفتارها و تفریحات شهید قربانخانی برای من غریب بود، اما لازم بود برای نوشتن زندگینامه شهید کمی با این فضا آشنا شوم و حتی گفتوگوها و نشستوبرخاستهایی با کسانی داشتم که نزدیک به چنین فضاهایی مانند قهوهخانه و... بودند. اصلا نمیگفتم که نویسندهام یا میخواهم کتاب بنویسم، بلکه فقط حسوحال آنها در این سبک زندگی برایم مهم بود. این مراودات خیلی به من کمک کرد و متوجه بسیاری از موضوعات شدم. در این بین خانواده وی کمک بسیاری کرد و همکاری آنها باعث شد به هدفم برسم و زندگینامه شهید را آنطور که دلم میخواست و شایسته بود، بنویسم. من ساکن اصفهان هستم و شهید و خانوادهاش تهرانی بودند و هر بار که به تهران میآمدم، برای دسترسی من به اطلاعات دقیقتر و آشنایی با راویان کمک فراوانی میکردند. اگر کمک خانواده شهید قربانخانی نبود، واقعا نمیتوانستم کار را به سرانجام برسم. در طول سالهای اخیر افراد دیگری به خانواده شهید قربانخانی مراجعه کردهاند تا زندگینامه دیگری از شهید بنویسند، اما خانواده شهید میگویند همین یک کتاب کافی است و در بازار نشر نیز جز کتابی که من نوشتم، کتاب دیگری در خصوص زندگی شهید مجید قربانخانی وجود ندارد.
شهیدی مانند مجید قربانخانی، شهید مدافع حرم است و شاید آرمان و دیدگاه او برای مخاطبان امروزی قابل درکتر باشد. به نظر شما روایت زندگی شهدای مدافع حرم میتواند نسل جدید و جوانان را با سبک زندگی آنها آشنا کند؟ آیا درک آرمانهای این شهدا برای نوجوان و جوان امروزی راحتتر است؟
در مقدمه کتاب نوشتهام که شما شهیدی هستی که ما با چشمانمان قضاوتت کردیم. ما آنها را قضاوت کردیم، اما شهدا به ما درس زندگی دادند. شهدای مدافع حرم کمک کردند که نسل جدید ملموستر از گذشته با شهدا و آرمانهای آنها آشنا شوند. بسیاری از این شهدای مدافع حرم در فضای مجازی هم فعالیت داشتند، دوستان آنها جوانانی شبیه همین جوانان جامعه امروزی بودند و... . وقتی زندگی شهدای مدافع حرم رامیخوانیم،تازه میفهمیم که شهادت دستنیافتنی نیست ودرک عمیقتری از این سبک زندگی پیدا میکنیم. من زندگینامه شهدای دفاعمقدس را هم نوشتهام، اما شاید نسل جدیدتر چون آن شهدا را ندیدهاند، نتوانند ارتباط عمیقی با آنها بگیرند، ولی وقتی زندگی شهیدی را میخوانند که تا همین روزها و سالهای قبل در همین کشور و جامعه زندگی میکرده، تازه میفهمند که این شهدا انسانهایی معمولی بودند که آرمانهای بزرگی داشتند. یک جمله معروفی است که میگوید شهادت لباس تکسایزی است که باید خود را شبیه و اندازه آن کرد. شهدا نیز خودشان را به قد و قواره لباس شهادت رساندند تا شهید شدند؛ بنابراین کتاب زندگی شهیدان مدافع حرم، قطعا الگو و سبک زندگی ارائه میدهد. واقعا کسی اگر پیش از شهادت، شهید مجید قربانخانی را میدید، فکرش را هم نمیکرد که او بتواند تا این حد خودش را از نظر معنوی بالا ببرد که به مقام شهادت برسد.شهیدهم خودش الگوست، هم میتوان از روی منش و کردار او الگوهای انسانی و شرافتمندانهتری برای زندگی مدرن طراحی کرد. رهبر معظم انقلاب اسلامی تاکید دارند که زنده نگهداشتن یاد شهدا کم از شهادت نیست؛ بنابراین هر کاری که یاد شهدا را زنده نگه دارد، چه نوشتن کتاب، چه الگوبرداری از زندگی آنها و...، همگی قدمگذاشتن درراه پربرکت شهادت است که کمتر از شهید شدن نیست. حتی رسانهای که در راه معرفی سیره و آرمان شهدا گام برمیدارد، در حقیقت در راه شهادت قدم میزند که واقعا ارزش بالایی دارد. هر کدام از ما در هر شغل و حرفهای میتوانیم به طریقی شهدا و فداکاریهای آنها را یادآوری کنیم. افرادی که در مسیر شهادت یک شهید نقش داشتهاند، بهخصوص مادران و همسران شهید روایتهای شنیدنی ناتمامی دارند. همانطور که کربلا در کربلا میماند اگر زینب(س) نبود، حالا هم همین روایتگریها از طریق ثبت زندگینامه شهدای دفاعمقدس ومدافعان حرم اززبان مادران،پدران،همسران و فرزندان کمک میکند تا فرهنگ شهادت و ایثار و سبک زندگی و الگویی که ارائه دادند، ماندگار شود. ضمن اینکه حتما قرار نیست در شرایط جنگی باشیم تاجوان مفهوم ایثار و شهادت را درک کند، بلکه فرهنگ شهادت وشهادتطلبی یک نوع شیوه زیست است که کمک میکندامروز براساس همین فرهنگ،ما ازفلسطین دفاع کنیم و در برابر جریانهای استکباری از جمله اسرائیل مقاوم هستیم.
به نظر شما ظرفیتهای وجود شهیدی مانند مجید قربانخانی با روحیات متفاوت و زندگی خاصی که تا پیش از تحولات روحی و شهادت داشته، چقدر میتواند در سایر تولیدات فرهنگی و هنری از جمله فیلم سینمایی و سریال مورد توجه قرار بگیرد؟
شهید قربانخانی علاوه بر اینکه مرام لوتیها را داشته وحرمت ماههایی مانند ماه محرم، رمضان و... را نگه میداشته، همچنین واقعا شجاع و نترس بوده است. این اخلاقیات خیلی کمیاب هستند وحتی خانواده شهید مطمئن بودند به خاطرسرنترسی که فرزندشان دارد، اگر به سوریه برود،حتما شهید میشود. شهید قربانخانی در مقابله با داعش قرار نبوده در حمله حضور داشته باشد، اما خودش را به میدان میرساند. درعملیاتهای دیگر نیز جزء اولین نفراتی بوده که دست به اسلحه میشود تا با داعش مقابله کند. چنین خصوصیاتی در یک جوان ایرانی میتواند آنها را به قهرمانی ملی ومذهبی برای جوانان و نوجوانان تبدیل کند و در فیلم و سریالهای ایرانی با الهام از این شهید تولیداتی فرهنگساز داشته باشیم.
تقریظ رهبری؛ آرزوی هر نویسنده
آرزوی هر نویسنده دفاعمقدسی این است که رهبر انقلاب لطف کنند و اثرش را بخوانند و این آرزویی بود که من به لطف شهید قربانخانی به آن رسیدم و افتخار بزرگتری که نصیبم شد، این بود که ولی فقیهم که فرزانهای حکیم و اهل مطالعه هستند، روی کتابم تقریظ بنویسند. رهبر معظم انقلاب اسلامی تاکید دارند که زنده نگهداشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست؛ بنابراین هر کاری که یاد شهدا را زنده نگه دارد، چه نوشتن کتاب، چه الگوبرداری از زندگی آنها و...؛ همگی قدمگذاشتن در راه پربرکت شهادت است که کمتر از شهید شدن نیست.