وقتی دقیقتر دو کاراکتر ببعی و کلاهقرمزی را بررسی میکنیم، متوجه شباهتهایی میشویم که نشان میدهد هر دو این شخصیتها برای رسیدن به این موفقیت راهی یکسان را طی کردهاند؛ راهی که سرانجامش ماندگاری این کاراکترها در یاد مخاطبان خود است. روزنامه جامجم با بررسی دقیقتر این موضوع سعی دارد فرمولی را که باعث موفقیت این دو کاراکتر شده، بررسی کند تا بتواند نقشهراهی را در اختیار فعالان این حوزه قرار دهد.
راه ایرانی موفقیت
در جهان امروز، سینمای کودک، بهخصوص انیمیشن جایگاه ویژهای در تولید آثار سینمایی دارد و وقتی به درآمد این آثار نگاهی میاندازیم، میبینیم سودی که از این انیمیشنها به دست میآید، از بسیاری از فیلمهای سینمایی نیز پیشی میگیرد. البته باید توجه داشت که این سود سرشار انیمیشنها تنها به فروش گیشه این آثار محدود نمیشود و گیشه قدم اول کسب درآمد از انیمیشن به حساب میآید و پس از آن است که شرکتهای سازنده با استفاده از پتانسیل و محبوبیتی که کاراکترهای انیمیشنی به وجود آوردهاند، بازار مصرفی به ارزش میلیاردها دلار ایجاد میکنند؛ بازاری که طیف متنوعی از وسایل جانبی کاراکترهای انیمیشنی مانند انواع بازیهای رایانهای و عروسک، البسه، نوشتافزارو...را شامل میشود.اماچه علتی باعث میشود تاکاراکترهای کارتونی یا انیمیشنی بتوانند چنان ماندگار شوند که بعد از سالها همچنان برای شرکتهای تولیدکننده خود درآمد کسب کنند؟ برای رسیدن به جواب این سؤال در انیمیشنهای غربی وقتی به ایام فروش این آثار نگاه میکنیم، این تبلیغات است که بیش از هر چیزی خودنمایی میکند و شاهدیم که حتی امروزه این شرکتها چه هزینههای هنگفتی صرف تبلیغات آثار و ایجاد خردهفرهنگهایی میکنند که نتیجه آن ماندگاری این کاراکترها میشود و البته در این میان نوع پرداخت داستان و کاراکترپردازی شخصیتهای انیمیشنی را نباید فراموش کنیم که چطور با استفاده از دیالوگها، روانشناسی رنگ، ترانه و... این کاراکترها ماندگار میشوند.
تلویزیون و محبوبیت شخصیتهای سینمای کودک
اکنون اگر همین سینمای کودک و انیمیشن را در ایران بررسی کنیم، متوجه شباهتها و تفاوتهایی عمده در فرآیند محبوبشدن و ماندگاری یک اثر و کاراکترهای آن میشویم. از معدود آثاری که در سینمای ایران بعد از گذشت ۳۰ سال همچنان در یاد و خاطره ایرانیان زنده است و میتواند همه افراد یک خانواده را از هر سنی به خود جذب کند، شخصیت کلاهقرمزی است؛ عروسکی که اولینبار در سال ۱۳۷۰ در تلویزیون محبوب دل کودکان دهههای ۶۰ و ۷۰ شد و سه سال بعد با ساختهشدن کلاهقرمزی و پسرخاله به ماندگاری رسید و البته ذکر این نکته الزامی است که کلاهقرمزی ماندگاری خود را مدیون تکرار در فیلمهای سینمایی و برنامههای تلویزیونی است که توانست همپای کودکانی که اولینبار برای آنها ساخته شده بود، رشد یابد و در طول سالهای مختلف با کودکان نسلهای مختلف ارتباط برقرار کند.با این حال وقتی فرآیند محبوبشدن ودرنهایت ماندگار شدن کلاهقرمزی را بررسی میکنیم، تازه متوجه میشویم که فرآیند ماندگاری شخصیتهای کارتونی و انیمیشنی در ایران و بهطور کلی در غرب تفاوت بسیاری دارد. اگر در غرب عواملی مانند کمپینهای بزرگ تبلیغاتی یا محبوبشدن شخصیت در دنیای کتابهای مصور عامل محبوبشدن و ماندگاری شخصیتهای انیمیشنی و کارتونی است، در ایران این تلویزیون است که بهعنوان پشتیبان رسانهای نقشی محوری در محبوبشدن و ماندگاری شخصیتها دارد. دلیل این امر به این نکته برمیگردد که با وجود انبوهی از پلتفرمهای نمایشی عمومی و تخصصی برای کودکان و دسترسی بیحدومرز کودکان ایرانی به آثار روز جهان بهصورت دوبله، این تلویزیون است که همچنان بخش عمدهای از سبد مصرفی فرهنگی و سرگرمی کودکان ایرانی را تشکیل میدهد. این نکته نشان میدهد که هر کدام از شخصیتها و عروسکهای محبوب تلویزیونی این توانایی را دارند که به دنیای سینما راه پیدا کنند، بر محبوبیت خود بیفزایند، ماندگار شوند و در نهایت صداوسیما را جهت دستیابی به اهداف کلان فرهنگی کمک کنند و در کنار تمام این مزایا بازار مصرف عظیمی را برای سازندگان این آثار به وجود آورند و دیگر برنامهسازان را به خلق کاراکتری محبوب مانند ببعی ترغیب کنند.
فرمول برنده ببعی
شخصیت ببعی را میتوان دومین کاراکتری دانست که از قاب تلویزیون به پرده نقرهای سینما رسیده واین روزهادرحال رکوردشکنی در سینمای کودک است و توانسته به فروش میلیاردی درروز افتتاحیه خود دست یابد و فروش آن همچنان با شیبی تند مانند شخصیت ببعی به آسمان پرواز میکند و تابهامروز به فروشی بیش از چهار میلیارد تومان دست یافته است. رکوردشکنی و فروش انیمیشن ببعی علاوه بر اینکه موفقیتی بزرگ برای سازندگان این اثر است، گواه این موضوع است که اگر شخصیتی مانند کلاهقرمزی به این درجه از محبوبیت و موفقیت رسیده، یک اتفاق نبوده، بلکه حاصل آزمونوخطا و رسیدن به فرمولی برنده است که اکنون پس از سالها ببعی در حال بازخوانی آن فرمول برنده و طیکردن مسیری است که کلاهقرمزی ۳۰ سال پیش آن مسیر را آغاز کرده بود، اما این فرمول برندهای که از آن صحبت شد، چیست و چگونه باعث شده شخصیتی انیمیشنی به چنین فروشی دست پیدا کند؟
برندسازی با رسانهملی
اگر بخواهیم این فرمول برنده را فهرستوار بنویسیم، فرمولی است که چهار مرحله دارد و شامل تولید سریال، محبوبشدن، تولید فیلم سینمایی (بازسازی برند یا ریبرندینگ) و محبوبشدن میشود و اگر موفقیت ببعی را طبق این فرمول بررسی کنیم، آن وقت است که راز موفقیت این ببعی کنجکاو و بازیگوش روشن میشود. کاراکتر ببعی نخستینبار در سال۱۳۹۷ در سریال پویانمایی ببعی به کارگردانی حسین صفارزادگان و تهیهکنندگی محمدمهدی مشکوری در هفت فصل و۱۲۰قسمت در تلویزیون به نمایش درآمد و با اینکه در دسته انیمیشنهای کوتاه قرار میگرفت(مدت هر قسمت انیمیشن ببعی هفت دقیقه است)، اما توانست بهسرعت در میان مخاطبان هدف خود محبوب و به پربینندهترین انیمیشن شبکه پویا تبدیل شود؛همانطور که شخصیت کلاهقرمزی در ابتدای مسیر خود با حضور در تلویزیون به شخصیتی دوستداشتنی برای کودکان بدل شد وتوانست محبوبیت فراوانی را کسب کند. باید در نظر داشت زمانی که یک شخصیت، مخصوصا دردنیای کودکان محبوبیت به دست میآورد، باید بیش از پیش در جهت حفظ محبوبیت شخصیت تلاش کرد وبه همین خاطر است که ببعی یکی ازمعدود انیمیشنهای ایرانی است که بعدازمحبوبیت کاراکترهایش با تولید و سفارش محصولات جانبی اقدام به ایجاد بازار مصرف کرد تا شخصیتهای انیمیشن ببعی یک قدم به کودکان و خردسالان نزدیکتر شوند و درسال۱۴۰۰ یک مجموعه چهارجلدی از کتابهای این کاراکترهای کارتونی دربازارکتاب منتشرشد.اگربه مسیر موفقیت کلاهقرمزی توجه کنیم، میبینیم که در آن سالها نیز وسایل جانبی این عروسک به همراه پسرخاله جزء وسایل محبوب بچههای آن دوران بوده است.
پیوند رسانهای؛ از تلویزیون به سینما
سومین مرحله از مسیر موفقیتی که ببعی و کلاهقرمزی طی کردهاند، تولید اثر سینمایی است که آن را میتوان ذیل مفهوم بازسازی برند (ریبرندینگ) بسط داد. این مفهوم یک راهبرد بازاریابی است که در آن یک نام، اصطلاح، نماد، طرح، مفهوم یا ترکیبی از آنها برای یک برند تثبیتشده با هدف ایجاد هویت جدید و متمایز در ذهن مصرفکنندگان، سرمایهگذاران، رقبا و سایر ذینفعان ایجاد میشود. در آثار مورد بحث ایرانی نیز شاهد این فرآیند هستیم؛ وقتی کلاهقرمزی در نسخههای سینمایی و برنامههای تلویزیونی شخصیتهای جدیدی به آن اضافه میشود، بیانگر نوعی از بازسازی برند کلاهقرمزی است. این بازسازی اما درباره ببعی خیلی گستردهتر و نمایانتر اتفاق افتاده، چراکه شخصیت ببعی با تولید انیمیشن ببعی قهرمان از یک کاراکتر دوبعدی که حضوری کوتاه داشت، اکنون به دنیای سهبعدی و یک انیمیشن بلند رسیده و این تغییر بزرگ موجب تغییرات در طراحی شخصیتها، اضافهشدن کاراکترهای جدید و...شده و تولید این اثر سینمایی دنیایی جدید را پیش روی سازندگان ببعی قرار داده تا این کاراکتر بیش از پیش در کنار کودکان قرار بگیرد. البته ناگفته نماند که این اتفاق به خودی خود باعث شده تا با تولید وسایل جانبی متنوعتر مانند بازیهای رایانهای و... بازار مصرفی بهمراتب گستردهتر در اختیار سازندگان و سرمایهگذاران شخصیت ببعی قرار بگیرد.
ماندگاری؛ با خردهفرهنگها
درنهایت مرحله چهارم یعنی مانگار شدن قرار دارد که از آن میتوان بهعنوان مرحلهای سیال و سختترین مرحله این مسیر موفقیت نام برد. ماندگاری هر چیزی از دشوارترین کارهاست و این مسأله دردنیای کاراکترهای نمایشی، مخصوصا در دنیای سینمای کودک که هر بار شخصیتی جدید معرفی میشود، سختتر ازآن چیزی است که به نظر میرسد.همچنین مرحله ماندگاری یک اثر از این جهت سیال است که در تمام مراحل؛ از ابتدا تا انتها وجود دارد و باید رعایت شود تا یک شخصیت بتواند در اذهان به یادگار بماند و همه نسلها با تمام ویژگیهای متفاوتشان بتوانند با آن شخصیت ارتباط بگیرند. برای ماندگاری یک کاراکتر ابزارهای زیادی را میتوان نام برد که اصلیترین آنها تکرار است؛ تکرار یک شخصیت در موقعیتهای مختلف و از طرق متفاوت مانند تولید سریال، فیلم، بازی، کتاب و وسایل جانبی میتواند به ماندگاری یک شخصیت کمک کند، البته در کنار این تکرار وجود ابزارهای دیگری مانند ایجاد خردهفرهنگها ضروری است؛ خردهفرهنگهایی مانند تکیهکلامهای منحصربهفرد، نوع پوشش شخصیت و...، مانند آنچه درباره شخصیت کلاهقرمزی شاهد آن هستیم. اما باید توجه داشت که فرآیند شکلگیری ماندگار شدن یک شخصیت از همان مرحله خلق شخصیت آغاز میشود و فرآیندی است که در تمام مسیر موفقیت میتوان ردپایی از آن یافت.
اهمیت ویژه مخاطبشناسی
انیمیشن امروزه در جهان جایگاه ویژهای پیدا کرده و به یکی از ابزارهای فرهنگساز در دنیا تبدیل شده و ایران بهعنوان کشوری که دارای فرهنگی غنی و اصیل است، باید بیش از پیش به انیمیشن و صنعت پویانمایی در کشور توجه کند تا بتواند با استفاده از این ابزار کارآمد فرهنگ خود را صادر کند؛ همانطور که سریال ببعی توانسته در این راه قدم بگذارد و در سال ۲۰۲۲ میلادی با دوبله این سریال موفق به پخش آن در کشور ترکیه شد. اما نکتهای که در انیمیشنهای برتر جهان در سالهای اخیر به آن توجه ویژهای شده و در ایران کمتر به آن توجه میشود، نوع مخاطبشناسی است که انیمیشنهای غربی بهخصوص انیمیشنهای تولیدی شرکت دیزنی دارند. در چند سال گذشته شاهد هستیم که در جهان انیمیشنهایی تولید میشود که مخاطب هدف آنها صرفا کودکان نیستند؛ اگرچه این انیمیشنها محیطی شاد دارند، اما موضوع آنها باعث میشود تا بزرگسالان حتی بیشتر کودکان طالب این آثار مانند انیمیشن درون و بیرون یا روح باشند؛ بنابراین تولید انیمیشن در ایران نیز باید به سمتی حرکت کند که بتواند در آینده به توان رقابتی با آثار مطرح جهان دست پیدا کند؛ چراکه صنعت انیمیشنسازی ایران در این سالها نشان داده به بلوغی رسیده که بتواند با آثار مطرح جهان رقابت کند.
پتانسیل رسانهملی برای کمک به صنعت پویانمایی
اگرچه موفقیت درانیمیشنسازی فرمولهای مختلفی داردوپیش ازاین هم تجربههای خوبی بااکران انیمیشنهای پسردلفینی، بچهزرنگ و...شاهد بودیم، اما حالا با موفقیت انیمیشن ببعی قهرمان و پشت سر گذاشتن آزمونوخطاهایی که در سایر پویانمایی افتاد، میتوان به این نتیجه رسید که تلویزیون بهعنوان رسانه فراگیر و دردسترس، پتانسیل بالایی جهت ایجاد زمینه برای موفقیت صنعت پویانمایی ایران دارد؛ محلی که میتوان زمینه محبوبیت شخصیتهای کارتونی را فراهم وسپس ازسوی استودیوهای انیمیشنسازی به آثار سینمایی تبدیلکرد؛همانگونه که تجربهکلاهقرمزی وببعیقهرمان چنین پتانسیلیرایادآوریکردوامروزدرحال تماشای رکوردشکنیهای ببعی قهرمان در گیشه سینمای ایران هستیم.
شکست تولیدات بدون پشتوانه رسانهای
متاسفانه با وجود تجربیات مختلفی که در حوزه فرهنگ رقم خورده، اما شاهد هستیم که بسیاری از نهادهای فرهنگی بدون توجه به ایجاد پشتوانه رسانهای بعضا بسیاری ازسرمایههای ملی راحیف ومیل میکنند؛این درحالی است که فرمولهای مختلفی برای موفقیت محصولات فرهنگی درکشور تجربه شده وجواب گرفته است. بهطور مثال ۲۳سال پیش درسال۱۳۸۰ عروسکهایی با نام دارا و سارا عرضه شد که درنبود پشتوانه رسانهای والبته ضعفهای ساختاری درطراحی وعرضه، این آثار هیچگاه نتوانستند به محبوبیتی در میان کودکان ایرانی دست پیدا کنند.مسئولان وقت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با بیتوجهی به عنصر پشتیبانی رسانهای و تبلیغات نامناسب، چنین پتانسیلی رابه یک شکست درحوزه فرهنگ تبدیل کردند و دوباره بیتوجه به تجربیات گذشته چند روزی است که اقدام به احیا و رونمایی از نسل جدید عروسکهای دارا وسارا کردهاند. مدیران چنین پروژهای همچنان بهدنبال راهی برای شناساندن این شخصیتهای عروسکی به کودکان هستند، اما به نظر میرسدهنوزبه مفهوم پشتیبانی رسانهای واهمیت این مفهوم در محبوبشدن و ماندگاری شخصیتهای کارتونی و عروسکی پی نبردهاند و تجربه شکستخورده قدیمی خود را تکرار میکنند.