آموزش فلسفه به کودکان (فبک) نهضتی است که بهدنبال پرورش تفکر انتقادی و خلاقیت در کودکان است. این برنامه با استفاده از روشهای تعاملی و جذاب، کودکان را به پرسشگری، بحث و گفتوگو و تفکرعمیق درباره مسائل مختلف ترغیب میکند. فلسفه برای کودکان، فراتر از آموزش مفاهیم فلسفی خشک ورسمی است وقصد داردیک جامعه یادگیرنده وپویا ایجاد کند که در آن کودکان بتوانند آزادانه افکار خود را بیان کنند و بدون تعصب به گفتههای دیگران گوش بسپارند. یادگیری فلسفه برای کودکان هم باعث تحول زندگی کودکان و فراهمآوردن فرصتهای مادی و معنوی برای آنها میشود و هم سطح فرهنگی جامعه را بالا میبرد.
کودکان؛ فیلسوفان ذاتی
معنای لغوی فلسفه خرددوستی است و دوستدار فلسفه بودن، جستوجوی خردمندانه حقیقت و پاسخ به پرسش وجودی است. کودکان از ذهنی کنجکاو بهرهمند هستند که باعث میشود همهجا و درهمهحال درپی پرسیدن سؤالاتشان باشند. در واقع «چرا» پرسیدن آنها، نشانی است از روحیه جستوجوگرشان. کودکان مقایسه و قضاوت میکنند و از جمعآوری اطلاعات لذت میبرند. بههمین دلیل، میتوان ادعا کرد که کودکان فیلسوفانی ذاتی هستند. خانواده و محیط تربیتی نقش مهمی در شکلگیری تفکر انتقادی و فلسفی کودک بازی میکنند و درصورت عدم موفقیت در پاسخگویی به سؤالات آنها، روحیه پرسشگری کودکان در سالهای ابتدایی کودکی ازبین میرود. در صورت رخدادن چنین واقعهای کودکان فرا میگیرند که یافتههای آنها نادرست هستند و صرفا گفتههای بزرگسالان از درستی برخوردار است. درعین حال اگر روحیه انتقادی کودکان تقویت شود، آنها قادر خواهند بود با مفاهیم و پرسشهای فلسفی آشنا شوند و یاد بگیرند که همه پرسشها پاسخ قاطع و صریح ندارند یا پاسخهای متعددی دارند. بدینشکل آنها میآموزند که درباره هر موضوعی فکر کنند، در بحثهای فلسفی و انتقادی مشارکت داشته باشند، مهارتهای خود را پرورش دهند، با همکاری دیگران بهدنبال ایدههای جدید باشند و مسائل را حل کنند. از سوی دیگر، بیاعتنایی نسبت به باورهای قراردادی، اعتماد به نفس در بیان تفکرات و اندیشهها، بازیگوشی، برخورداری از انرژی فراوان و شوخطبعی از هوش سرشار کودکان حکایت دارد. از این رو بدیهی است که اگر در کودکان علاقه و اشتیاقی عمیق در ارتباط با موضوعی وجود داشته باشد و امکانات لازم برای رسیدن به آن بهوجود آید، آنها از سالهای نخستین کودکی تبدیل به منتقدانی بیقید و شرط خواهند شد. فبک شیوههایی همچون ادبیات، فیلم و انیمیشن را به خدمت میگیرد.
وسعت دایره واژگان کودکان با شعر فارسی
شعر یکی دیگر از شاخههای ادبیات است که بهواسطه برخورداری از شکل ظاهری موزون و وسعت واژگان، باعث لذتبردن کودکان از ادبیات است. بهعقیده یکی از نویسندگان کتاب کودک «شعرخواندن را میتوان با گردش علمی مقایسه کرد که انسان بهوسیله آن میتواند به شیوهای نو به ظرافتهای جهان، قاصدکها و کرمهای خاکی بنگرد. شعر از چنان قدرتی برخوردار است که میتواند زیباییهای بیشمار زندگی را آشکار کند، آنها را بستاید و حتی از آنها پاسداری کند.»
ادبیات غنی ایران؛ بستر اندیشهورزی کودکان
ادبیات یکی از ابزارهای مهم آموزشی و تربیتی است و نقش بسزایی در شکلگیری ذهن و تفکر کودکان دارد و قادر است در قالب سرگرمی، مفاهیم عمیق و پیچیده زندگی را به کودکان آموزش دهد و تفکر فلسفی در کودکان را بیدار سازد. ادبیات و داستانخوانی عملی فلسفی است و تفکر و تأمل در درک داستان و تأویل آن کوششی برای درک جهان محسوب میشود. ادبیات داستانی علاوه بر آنکه مهارتهای فکری کودکان را ارتقا میدهد، قادر است توانایی خواندن و نوشتن آنها را بالا ببرد. کودکان با خواندن داستانها قادر هستند خود را بهجای قهرمانان بگذارند و با آنها همذاتپنداری کنند، پرسشهای مطرح شده را پاسخ گویند، در چالشها شرکت کنند و پاسخهای خود را با پاسخهای احتمالی در داستان مقایسه کنند. آنها با تحسین یا سرزنش شخصیتهای داستان، تفکر فلسفی خود را نقد یا تأیید میکنند و مضامین فلسفی نهفته در داستان را مییابند.
فلسفیدن کودک؛ از ابنسینا تا سهروردی
داستانهای کودکان به شیوههای گوناگونی بیان شدهاند و گاه مسائل زندگی را به مدد شیوههای ساده و طنز بیان کرده و فلسفه را سهل و آسان میکنند.این داستانها خلاقیت و تخیل در کودکان را پرورش میدهند و ابزاری برای یادگیری کودکان بهشمار میروند. داستانهای علمی، تاریخی و جغرافیایی، میتوانند کودکان را به دنیای دانش و اکتشافات جدید ببرند. علاوه بر این داستانهای رمزی و قصههای پریان نیز قابلیت بالابردن کنجکاوی ذاتی کودکان را دارند. داستانهای رمزی ادبیات غنی ایران همچون «رساله الطیر» و «سلامان و ابسال» بوعلی سینا و رسالههای رمزی سهروردی مشحون از چنین اندیشههایی هستند.
انیمیشن و درک پیچیدگیهای جهان
فیلم و انیمیشن از دیگر وسایلی هستند که در خدمت فلسفه هستند. بسیاری از انیمیشنها، به ویژه آنهایی که برای کودکان بزرگتر ساخته میشوند، پرسشهای اساسی و فلسفی مطرح کرده، کودکان را وادار میکنند درباره چیستی زندگی و معنای خوشبختی تفکر کنند. این رسانه نهتنها برای سرگرمی بلکه بهعنوان ابزاری آموزشی و تربیتی نیز مورد استفاده قرار میگیرد. دنیای انیمیشن، فضایی امن و خیالی برای کودکان فراهم میکند تا بتوانند بدون ترس از قضاوت، به پرسشهای خود پاسخ دهند و اندیشههای جدید را کشف کنند. انیمیشنها از این قدرت برخوردار هستند که دیدگاههای مختلفی را درباره یک موضوع خاص ارائه دهند و به کودکان کمک کنند تا بهجای پذیرش یک پاسخ ساده، بهدنبال درک پیچیدگیهای جهان باشند. بسیاری از انیمیشنها، شامل داستانهایی هستند که شخصیتهای آن با چالشهای مختلفی روبهرو میشوند. کودکان با تماشای این داستانها میتوانند مهارتهای حل مسأله و تصمیمگیری خود را تقویت کنند. از طرفی انیمیشنها دنیای بیکرانی از تخیل را بهروی کودکان میگشایند و به آنها کمک میکنند تا دنیای خود را به روشی جدید و خلاقانه تصور کنند. روی هم رفته انیمیشنها بخشی از محبوبترین شکل سرگرمی برای کودکان محسوب میشوند و نقش مهمی در شکلگیری ذهن و تفکر آنها ایفا میکنند. یکی از جنبههای مهم انیمیشن، توانایی آن در تحریک تفکر فلسفی در کودکان است. زیرا آنها اغلب داستانهایی را روایت میکنند که کودکان را به فکرکردن و پرسیدن سوالات عمیقتر درباره جهان و زندگی وادار میکند. تفکر انتقادی و درک و همدلی با دیگران یکی دیگر از رسالتهای انیمیشنهاست. کودکان با مشاهده داستانها و شخصیتهای مختلف، یاد میگیرند که مسائل را از زوایای مختلف ببینند و تحلیل کنند. این مهارتها برای تفکر فلسفی بسیار مهم هستند.
فبک؛ روشی آموزشی با فرهنگ و هنر
فلسفه برای کودکان (فبک) یک روش آموزشی است که هدف آن تقویت تفکر نقادانه، خلاقانه و مراقبتی در کودکان است و به کودکان که بهاندازه بزرگسالان تیزبین و دقیق هستند، کمک میکند تا از سنین پایین به تفکر عمیق و استدلال منطقی خو بگیرند. آموزش فلسفه به کودکان باعث توانمندسازی آنها در بهکارگیری تفکر فلسفی میشود و تابآوری آنها را افزایش میدهد. این برنامه شامل فعالیتهایی مانند داستانخوانی، شعر خوانی و انیمیشن دیدن است. داستانها، شعرها و نمایش و انیمیشن دنیایی را پیش روی کودکان میگشایند که پر از پرسشهای بیپاسخ، معماها و چالشهای اخلاقی است. ادبیات، در مقام یک هنر قدرتمند، به سرگرمی و لذت بردن محدود نمیشود و نقش مهمی در شکلگیری شخصیت، گسترش دایره واژگان و تقویت مهارتهای شناختی مثل تفکر فلسفی در کودکان میشود. ادبیات با ایجاد فضایی برای پرسشگری، تحلیل و تفسیر، کودکان را به سمت تفکر عمیقتر و انتقادی سوق میدهد. شخصیتهای داستانها و شعرها اغلب با موقعیتهای پیچیدهای روبهرو میشوند که کودکان را به تفکر وامیدارند. آنها میتوانند خود را جای شخصیتها بگذارند و درباره تصمیمات و رفتارهای آنها قضاوت کنند. داستانها، به عنوان محرک بحث و گفتوگو، به کودکان کمک میکنند تا درباره موضوعات مختلف فکر و نظرات خود را بیان کنند. کودکان بهواسطه کنجکاوی ذاتی خود درپی جستوجوی این معانی برمیآیند و دراین راه با دوستان خود گفتوگو میکنند. این فرآیند، به رشد مهارتهای تفکر انتقادی در کودکان کمک شایانی میکند. انیمیشنها نیز ابزار قدرتمندی برای تحریک تفکر فلسفی در کودکان هستند و با بهتصویرکشیدن داستانها و شخصیتها کودکان را به فکرکردن و پرسیدن سوالات عمیقتر وادار میکنند. علاوه بر آن انیمیشنها میتوانند به توسعه ذهنی و اخلاقی کودکان کمک کنند. بسیاری از انیمیشنها بهطور مستقیم یا غیرمستقیم به آموزش مفاهیم اخلاقی و فلسفی میپردازند.این مفاهیم میتوانندشامل عدالت،دوستی، عشق، ومسئولیتپذیری باشند. کودکان ازطریق داستانها و شخصیتهای انیمیشنی میتوانند این مفاهیم را بهتر درک کنند و در زندگی روزمره خود بهکار ببرند. بنابراین، انتخاب داستانها و انیمیشنهای مناسب و با محتوای غنی، تأثیرات مثبت و ماندگاری بر تفکر فلسفی کودکان دارند.