بازنمایی جهان کودکانه

ادبیات ویژه کودک و نوجوان، فضایی است ظریف و سیال که نمی‌توان به سادگی پا در آن گذاشت و از سر تفنن به تجربیاتی دست زد بلکه بدون داشتن آن روحیه ویژه و «آن» ناگفتنی محال است که دستاوردی در خور و مانا نصیب کسی‌شود.
کد خبر: ۱۴۹۰۴۰۱
نویسنده علی مظاهری - روزنامه‌نگار

 
عموشلبی یا شل سیلور‌اشتاین را از چهره‌های جهانی یادتان بیاورم که با سادگی به چه ژرفاها و معناها پرداخته‌؛ این ویژگی سهل و ممتنع را ادبیات ویژه این دوران پرشور با خود دارد؛ یعنی در چارچوبی روزآمد و خلاقه به پروردن و بازنمایی معناهایی و نشان‌دادن مفاهیمی می‌پردازد که بسیار انسان‌ساز، تربیتی و راه‌گشاست. منتها اندرز نمی‌دهد و پند بزرگانه نمی‌فروشد! بلکه داستان می‌گوید، آن‌هم با زیبایی هرچه‌تمام‌تر و مخاطبش را مال خود می‌کند، به‌عبارتی هنر است و بس!
بازنمایی جهان کودکانه

حتی افشای نفرت و روی سیاه بدقلقی‌ها، بی‌ادبی‌ها و اهریمن‌گرایی‌ها در این‌گونه هنری، بسیار زیبا و دلپذیر نقش می‌شود و ارائه می‌گردد. از این رو با نگاهی به جهان کودکانه این هنر و ادبیات ویژه درمی‌یابیم چقدر نوع خردگرایی و موقعیت‌سنجی و فضاهایی که این نوع ادبی را می‌سازند، دیگرگونه و متفاوت و البته مهم و بنیادین است.تجربه زیست انسانی را از منظر گوسفندان، دیدن و مرور‌کردن از آن‌‌گونه‌های دیگرگون است که در این فضا از ذهن و زبان هنرجو تراویده و به جهانی متفاوت رنگ و رو بخشیده‌؛ جهان گوسفندان و وصف موقعیت و ذهن و زبان‌شان! (باور کنید با همان وصف‌های ساده‌ای که برای همه ما آشناست) با این داستان به درون‌مایه‌های متفاوت و معناهای نگفته دیگری پنجره گشوده است.جهان گوسفندان را دستمایه کرده تا معناهای درونی زندگی، شخصیتی و شخصی خودمان را بازببینیم و از این رهگذر با نگاهی نو، خودمان و تعامل‌مان را با جهان و دیگران معنایی دیگر‌کنیم. نبود فکر و اندیشیدن را یکی از بزرگان به مثابه مردن و مرگ دانسته بود، چون فلسفه یعنی تفکر و جامعه بی‌فکر یعنی جامعه منحط؛ برای کودکان و نوجوانان، بازاندیشی و اندیشیدن اندیشه‌ها از رهگذر همین داستان‌های نمادین می‌آغازد و به روندی خلاقه در بازپژوهی خود تبدیل می‌شود. 
همین که نوجوان می‌خواند: «اجازه بدهید کمی راحت حرف بزنم»، همین آغازینه است که یقه‌گیر خواننده می‌شود و او را مشتاق خواندن می‌کند اما این حرف‌های به‌ظاهر راحت اصلا راحت و ساده نیست: «شما آدم‌ها به دنیای ما گوسفندان توجهی ندارید؛ حتما با این تصور که ما گوسفندیم و نه چیزی می‌فهمیم نه حرف شما آدم‌ها را... اما این درست نیست و ما کاملا می‌فهمیم!»  این‌چنین فرازی است که کودک را به اندیشیدن وامی‌دارد؛ همچنین نوجوان را با این که لحظه‌هایش با چنین طنازی‌هایی خوشمزه و شیرین شده... اما واقعا وقتی متن را بخواند درباره‌اش می‌اندیشد.مثلا همین ستایش برای هنرجو و این متنش بس است و بسنده که: این متن در ذهن مخاطبان و خواننده‌ها ادامه می‌یابد؛ به عبارتی کودک و نوجوان یا هر طیف خواننده‌ای همین که با خود مرور بکند که فلان فضا و بهمان اتفاق گوسفندی در کتاب نیامده، سپس خودش تخیلش را سبز و بالنده به‌کار بیندازد و آن ساحت را در ذهنش بازآفرینی کند، به این‌معناست که این گوسفنددانی به‌راستی توفیق تاثیر و پیروزی را به دست آورده است.از حق نگذریم فضایی تازه است. کشفی است که هنرجو کرده: «متوجه می‌شویم که آدم‌ها ما را فقط برای خوردن می‌خواهند.. همین... ». البته گوسفند و گاو از سر و دم و سم‌شان تا همه اعضا و پیکرشان تا حتی سرگین‌شان برای انسان‌ها کاربرد و سود و عایدی و منفعت و درآمد دارد... که لابد داستانی جداست و در جلدهایی بعدی توسط خوانندگان خلاق در ادامه خواندن و بازخواندن این کتاب به متن درمی‌آید... 


newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها